Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

برهان وجودی

آنسلم قدیس (ح 1033- 1109 م) اسقف اعظم کلیسای کانتربری، در فصل دوم تا چهارم از کتاب پروسلوگیوم[1] برای اثبات وجود خدا به طرح برهانی پرداخته که به «برهان وجودی» معروف شده است. تقریر ساده این برهان چنین است:

الف. بی تردید، منکران وجود خدا می توانند در ذهن خود این مفهوم را تصور کنند: «موجودی که بزرگتر از آن قابل تصور نیست».

ب. با این حال، ادعای منکران آن است که آن چه در ذهن تصور کرده اند، در خارج از ذهن وجود ندارد.

ج. یقینا آن چه «هم در ذهن و هم در خارج از ذهن» موجود باشد، کامل تر از موجودی است که «تنها در ذهن» موجود است.

د. بنابراین، آن چه منکر وجود خدا تصور کرده، هم «کامل ترین موجود قابل تصور است» (مقدمه الف) و هم «کامل ترین موجود قابل تصور نیست» (مقدمه ب و ج)، و این تناقضی آشکار است.

نتیجه: برای رهایی از تناقض یاد شده ناچار باید پذیرفت که خدا در خارج از ذهن هم وجود دارد.

برخی از اندیشمندان مسلمان نیز؛ همانند آنسلم، تلاش کرده اند که با تأمل در مفهوم وجود به اثبات مصداق اصیل آن (خداوند متعال) بپردازند؛ چنان که یکی از عارفان قرن هشتم هجری به نام ابو حامد اصفهانی در کتاب «قواعد التوحید» می گوید: حقیقت وجود، از آن نظر که حقیقت وجود است، ذاتا عدم را نمی پذیرد؛ زیرا یکی از دو نقیض متصف به دیگری نتواند بود، و هیچ طبیعتی به طبیعت دیگر منقلب نخواهد شد. بنابراین، از آن جا که حقیقت وجود ذاتا عدم را نمی پذیرد، ذاتا واجب است.[2]

یکی از راهبان معاصر آنسلم، به نام گونیلو، با اشکالی نقضی، برهان وجودی آنسلم را به چالش کشیده است. به گفته وی، اگر چنین برهانی درست باشد، با بهره گیری از آن می توان وجود هر امر موهومی را اثبات کرد. برای مثال، این مفهوم ذهنی را در نظر بگیرید: «جزیره ای که کامل تر از آن قابل تصور نیست»، آیا نمی توان با استفاده از نظایر همان مقدماتی که در برهان آنسلم به کار رفته است، وجود چنین جزیره ای را اثبات کرد؟[3]

افزون بر این، برهان وجودی با اشکالات دیگری از سوی اندیشمندان شرقی و غربی رو به رو شده است.[4] یکی از آنها که نادرستی همه تقریرهای برهان وجودی را می نمایاند، این است که چنین برهانی «مفهوم» و «مصداق» را به هم آمیخته و میان آنها خلط کرده است.[5]

[1]. به معنای «گفتگوی حدیث با غیر».

[2]. صائن الدين على بن محمد التركه، تمهيد القواعد، حواشى: قمشه‏اى، آقامحمدرضا و محمود قمى، آقا ميرزا، مقدمه و تصحيح: آشتيانى، سيد جلال الدين، ص 59 و 60.

[3]. کسانی چون خود آنسلم تلاش کرده اند پاسخی برای این اشکال بیابند. برای مطالعه در این باره ر.ک: جان هیک، اثبات وجود خداوند، ترجمه عبدالرحیم گواهی، ص 35 – 37؛ مایکل پترسون و دیگران، پیشین، ص 136 و 137.

[4]. برای نمونه، ر.ک: جان هیک، پیشین، ص 51 – 59 (عباراتی از کانت در نقد عقل محض)؛ جوادی آملی، عبدالله، تبیین براهین اثبات خدا، ص 194 – 207؛ مصطفی ملکیان، مسایل جدید کلامی (جزوه درسی)، ص 88 – 107.

[5]. برگرفته از یوسفیان، حسن، کلام جدید، ص 62 – 65.