کپی شد
برهان نظم
در تعريف نظم گفته شده: «نظم، گرد آمدن اجزای متفاوت با کيفيت و کميت ويژهای در يک مجموعه به گونهای است که همکاری و هماهنگی آنها، يک هدف معين را تامين کند».[1] با توجه به اين تعريف وجود چند عنصر برای تحقق نظم لازم و ضروری است:
1. مجموعهای از چند جزء.
2. آرايش و ترتيب خاص بين آنها.
3. همکاری و هماهنگی اين اجزا در داخل مجموعه.
4. تاثير هر يک از اجزا در تحقق غايت و هدف خاصی.
هماهنگی و نظم آشکاری که در پديدههای طبيعت است باعث شده که در طول قرون و اعصار مختلف، بسياری از فيلسوفان و الاهيون با استفاده از برهان نظم که راهی تجربی و مبتنی بر مطالعه در جهان طبيعت بود، به عنوان معروف ترين برهان برای اثبات وجود خدا به کار بردند.
قرآن مجيد و روايات نيز به برهان نظم اهميت فراوانی دادهاند و انسان ها را دعوت میکنند که در خلقت پيچيده عالم هستی بينديشند و از اين راه به وجود خداوند عليم و حکيم، آگاهی يابند.[2] امام صادق (ع) در باب نظم جهان، خطاب به يکی از اصحاب خود به نام مفضل میفرمايد:
«ای مفضل، نخستين عبرت و دليل برخالق – جل و علا – هيئت بخشيدن به اين عالم و گردآوری اجزا و نظم آفرينی در آن است؛ از اين رو اگر با انديشه و خرد در کار عالم، نيک و عميق تأمل کنی، هرآينه آن را چون خانه و سرايی میيابی که تمام نيازهای بندگان خدا در آن آماده و گرد آمده است. اينها همه دليل آن است که جهان هستی با اندازهگيری دقيق و حکيمانه و نظم و تناسب و هماهنگی آفريده شده است. آفريننده آن يکی است و او همان شکل دهنده، نظم آفرين و هماهنگکننده اجزای آن است».[3]
تقرير برهان نظم:
برهان نظم به صورت های مختلفی بيان شده است که به چهار نمونه از آنها اشاره میشود:
1. تقرير مبتنی بر عليت:
در اين تقرير از نظم موجود در عالم هستی، دو نتيجه میتوان گرفت: اثبات وجود ناظم، اثبات ويژگی های او؛ مثل علم، عقل و شعور.
برای اثبات وجود ناظم گفته می شود: «در عالم طبيعت، نظم برقرار است و هر نظمی به دست ناظمی است، پس بايد ناظمی اين نظم را در طبيعت قرار داده باشد».
برای اثبات ويژگی های ناظم میگويند: «در طبيعت نظم وجود دارد و هر نظمی برخاسته از شعور و آگاهی است، پس بايستی ناظم جهان طبيعت، دارای شعور و آگاهی باشد».
اساس اين تقرير بر اصل عليت استوار است و اينکه «هر پديدهای محتاج پديدآورنده است» و چون «نظم» پديده است، پس محتاج پديدآورندهای؛ يعنی ناظمی است و چون نظم و سامان دادن به يک مجموعه نيازمند آگاهی و شعور است، پس اين ناظم دارای اين ويژگی ها است.[4]
2. تقرير بر اساس انسجام:
مجموعههای عالم طبيعت دارای انسجام و اتصال شگفتآوری هستند، به گونهای که گاهی يک جزء کوچک در کل عالم طبيعت تأثير میگذارد. اکتشافات علمی همچون اثبات تأثير نجوم در حيات موجودات روی زمين و ديگر دستاوردهای علمی، اين اتصال و انسجام را آشکارتر میسازد. اين ارتباط و تنيدگی مجموعهها در همديگر، دلالت بر وجود شعور و دخالت عقلی بزرگ در ساختار جهان میکند.[5]
3. تقرير بر اساس هدفمندی:
با دقت در مجموعه نظامات عالم هستی، متوجه میشويم که برخی از اين نظام ها در خدمت نظامی ديگر قرار دارد، به طوری که در صورت نبودن نظام اول، نظام دوم از بين خواهد رفت. به عبارت ديگر نظام اول، هدف و غايتی دارد که آن، تامين احتياجات نظام دوم است و بدين ترتيب، ارتباط تنگاتنگی بين نظام های عالم هستی وجود دارد. مثلا ساختار وجودی مادر و وجود غدۀ شیردهی او برای تامين احتياجات غذايی نوزاد است. مشخص است که اين هدفمندی و ارتباط در عالم، نشاندهنده موجود عالِم و باشعوری است که چنين ارتباط و هدفمندی را در عالم به وجود آورده است.[6]
4. تقرير بر اساس حساب احتمالات:
حيات روی زمين نتيجه شروط و قيود فراوانی است و علل گوناگونی با يکديگر هماهنگ شدهاند تا حيات کنونی نظم و سامان يافته، به گونه ای که فقدان هر يک از اين شرايط، موجب بینظمی و فساد اين عالم می شود. اين قيود و شروط به قدری فراوانند که احتمال صُدفه و اتفاق در ايجاد اين نظم و هماهنگی را بسيار ضعيف و در حدّ صفر میکند و احتمال دخالت شعور و قصد در ايجاد اين مجموعه های زنجيروار بسيار بالا است.[7]
ويژگی های برهان نظم:
مهمترين ويژگی های برهان نظم عبارتند از:
1. يک پايه برهان نظم حسی است و پايه ديگرش نيز چنان روشن است که هر عقل سليمی به روشنی آن را درک میکند، لذا از براهين روشنی است که حتی کسانی را که از مسائل عميق دورند، نيز میتواند قانع کند.
2. برهان نظم نياز به اثبات نظم در سراسر جهان ندارد، بلکه در هر گوشهای نظامی دقيق کشف شود، هر چند برای بقيه برای ما مجهول باشد، برای نتيجهگيری کافی است.
3.برهان نظم يک برهان کاملا پويا است و با تکامل علوم و کشف تازههای آن، همگام و همراه است و پيوسته آيت و نشانههای جديدی برای اثبات تعلق جهان به يک مبدا ماورای طبيعی در اختيار ما میگذارد.[8]
[1]. محمدرضايي، محمد، الاهيات فلسفي، ص335.
[2]. جاثيه 3 – 6.
[3]. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار،، ج 3، ص 61.
[4]. سبحاني، جعفر، الالهيات، ج1، ص33-35 ؛ غرويان، محسن، سيري در ادله اثبات وجود خدا، ص 80.
[5]. الالهيات، همان، ص 43.
[6]. همان، ص 47.
[7]. همان، ص 51.
[8]. سبحاني، جعفر، مدخل مسائل جديد در علم کلام، ص78.