searchicon

کپی شد

برخى از شورش ها و قيام هاى مردم قم در قرن سوم تا پنجم

از آن جا كه مردم قم همواره به عنوان مردمى خونگرم و متعصب نسبت به دين و اعتقادات مذهبى، مشهور و معروف اند و اين روند از نسلى به نسل ديگر در جريان بوده، لذا در طول تاريخ، مبارزات و شورش هاى آنان عليه بى دينى و بى قانونى ادامه داشته و برخى از آنها ثبت و ضبط گرديده است كه در اين جا به طور خلاصه به بعضى از آن ها اشاره مى نماييم :

1- در سال 210 هجرى مردم قم عليه مأمون خليفه عباسى شورش كردند و از پرداختن خراج به او خوددارى نمودند. علت واقعه را چنين مى نويسند:

مأمون در مسير خود از خراسان به عراق، چند روزى در رى توقف كرد و مقدارى از خراج سالانه آنان را تخفيف داد. مردم قم كه خراج آنان در سال به دو ميليون درهم مى رسيد، به وى نامه نوشتند و درخواست كردند ماليات سالانه آنان نيز كاهش يابد، امّا مأمون نپذيرفت و قمى ها از پرداخت خراج سرباز زدند.

مأمون لشگرى را به سردارى على بن هشام و عريف بن عنيسه به اين ناحيه روانه نمود كه با اهالى قم جنگيدند و بر آنان پيروز شده و قلعه قم را ويران ساختند.

همچنين يحيى بن عمران اشعرى، رئيس قم را كشتند و خراج دو ميليونى را كه مردم از سنگينى آن مى ناليدند، به هفت ميليون درهم افزايش دادند.

پس از اين تا مدتى طولانى، خراج قم، رقم هنگفتى بود و حتى در اواخر قرن سوم نيز به چهار ونيم ميليون درهم بالغ مى گرديد.

2- در سال 217 هجرى در زمان خلافت معتصم، بار ديگر مردم قم دست به شورش زدند. معتصم، على بن عيسى را با لشگرى انبوه روانه كرد. آن ها بسيارى از باغ ها و بستان ها را سوزاندند و خسارات زيادى را وارد آوردند.
3- در سال 254 و در زمان خلافت معتز، مردم قم عليه او شورش كردند و او موسى بن بغا را كه براى جنگ با علويان مازندران با لشگرى انبوه گسيل داشته بود به قم فرستاد. موسى شهر را با زور تصرف كرد و عده زيادى از مردم را قتل عام كرد و قلعه شهر را مجدداً ويران ساخت. در اين واقعه، عده اى از رؤسا و بزرگان قم را نيز دستگير كرده و به بغداد فرستادند.

4- در سال 268 همزمان با خلافت معتمد، تا چندين سال نگذاشتند حاكمى كه طرف خليفه فرستاده شده بود وارد قم شود، تا آن كه از كوتكين بن ساتكين ترک با كاتب خود ابوالحسن احمد بن ماردانى به قم فرود آمد و قلعه آن را به كلى خراب كرد، به طورى كه اثرى از آن به جاى نماند.

5- در زمان خلافت معتضد (289-279) قمى ها حكمرانان و عاملانى را كه از طرف او فرستاده شده بودند از شهر بيرون راندند.

معتضد، ابراهيم كيلغ را فرستاد تا عده اى از آنان را كشته و عده ديگر را به بردگى بگيرد و گروه زيادى را از خانه و زندگى آواره كند.

6- در اواخر قرن سوم، مردم قم هر كس را كه از طرف خلفا فرستاده مى شد به شهر راه نداده و با او به جنگ برمى‌خاستند تا آن كه خلفا مجبور شدند به همراه حكام و واليانى كه براى حكومت به اين شهر مى فرستادند، لشگر عظيمى نيز گسيل دارند.

7- در سال 426 عليه سلطان مسعود غزنوى شوريدند و مدتى از وى فرمانبردارى نمى‌كردند. ابوسهل حمدونى كه مقيم رى بود، از طرف حاكم اين نقاط مأموريت داشت، ولى جرأت حمله به قم را نداشت، تا آن كه سلطان مسعود با لشگر عظيمى به طرف جرجان و طبرستان به راه افتاد و از اين رو عاملان او در عراق نيرو يافته، ابوسهل سپاهى به قم فرستاد تا مردم را مجددا به اطاعت از سلطان غزنوى وادار سازد.

البته نتيجه اين قيام ها در كوتاه مدت و يا دراز مدت به نفع مردم بود؛ زيرا واليان و حكمرانان، حداقل به اين نتيجه رسيده بودند كه مردم قم، مردمى خونگرم و انقلابى هستند و نمى توان آنان را به سازش واداشت؛ از این رو، اين گونه قيام ها در واقع سد مقاومى در مقابل حاكمان ظلم و ستم و بى عدالتى بود همچنين الگويى براى ديگر شهرهاى كشور ايران و ساير كشورها بود.

لازم به ذكر است كه در اين جا به قيام هاى قرن سوم تا پنجم مردم قم اشاره شد و ديگر قيام ها و شورش هاى آنان جهت مختصر بودن و پرهيز از اطاله مطالب نقل نشده است، وگرنه مردم قم همواره عليه زورگويان و مستكبران دست به قيام و مبارزه زده اند.

شاهد اين ادعا، قيام عظيم مردم قم و سپس ساير شهرهاى كشور بود كه منجر به شكل گيرى انقلاب اسلامى ايران شد. كه در واقع، بزرگ ترين و باشكوه ترين و اسلامى ترين قيام ها بوده است.[1]

 [1] . برگرفته از سایت غدیر