Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

برتری پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر قرآن

برتری پیامبر بر قرآن، یا قرآن بر پیامبر از جهات مختلف قابل بررسی است. آن چه را که در این مختصر می توان گفت: این است که بايد دید مقصود از قرآن چيست؟ اگر منظور جلد و صفحات و خطوط قرآن باشد، به یقین بر پيامبر (ص) مقدّم نيست و برتری ندارد و اساساً قابل قياس هم نيست؛ چرا که هنگامی كه اهل شام در جنگ صفّين قرآن را بر نیزه ها کردند و خواستند قرآن را حكم قرار دهند، تا در نتیجه سرنوشت جنگ را به نفع خواسته های نفسانی خود تغییر دهند، امام علی (ع) فرمود: قرآن ناطق منم، اما اگر مقصود از قرآن صفحات و خطوط آن نباشد، بلكه حقایق و محتوا و روح آن باشد، در اين صورت قبل از هر قضاوتی ضروری است نگاهی به شخصيت پيامبر اكرم (ص) داشته باشيم. پيامبر خدا مبلّغ مكتبی است كه تربيت شده آن است. به عبارتی دیگر نفس او حامل آيينی است كه قرآن آن را تعريف می ‌كند، از اين نگاه، قرآن و پيامبر متّحدند و قرآن معرّف شخصيت پيامبر اكرم خواهد بود، گو اين كه قلب پيامبر محطّ نزول قرآن است قبل از اين كه در نشأۀ دنيا وارد شود.

نكتۀ ديگر اين كه می ‌دانيم هدف از آفرينش، انسان كامل و تربيت خليفةالله بوده است، پس هر خلقت ديگری همچنين قرآن، مقدمه و تمهيدی است برای تربيت انسان كامل. در نتیجه انسان كامل افق خلق و برتر از هر چيزی است. لكن اين نكته را هم نبايد از نظر دور داشت كه بايد اين قرآن و فرهنگ قرآنی برای تربيت نسل‌های بشريّت تا قيامت بماند و زنده باشد. پس اگر روزی به خطر بيفتد و برای بقایش جان ‌فشانی لازم باشد اين جا است كه حتّی انسان كامل هم جسم و پيكرش را فدای بقای آن خواهد كرد. بنابراين، نهايتاً می ‌توان گفت در چنين شرایطی بقای حقيقت قرآن و مكتب قرآن مقدم بر جسم و پيكر پيامبر خواهد بود و نه بر شخصيت و اصل وجود آن حضرت. نيز اگر جسم و پيكر پيامبر به خطر افتد و امر دائر بين انتخاب يكی باشد، جسم قرآن است كه بايد فدای پيكر انسان کامل؛ یعنی پيامبر (ص) و امامان معصوم شود؛ مانند آنچه در جنگ صفّين رخ داد و افراد نادان جسم قرآن را بر روح قرآن كه در كالبد علـیّ (ع) بود ترجيح دادند، هرچند علی (ع) امام بود نه پيامبر. لكن ملاك مسئله، واحد است. گو اين كه علـیّ نفس پيـامبر است و از جهت سؤال فرق نمی ‌كند، چنان كه در مورد ايشان متعدّد نقل شده كه علیّ (ع) قرآن ناطق و مقدم بر قرآن صامت است.[1]

 


[1] . لمّا أراد أهل الشام أن يجعلوا القرآن حكماً بصفّين قال أمير المؤمنين (ع‏): أنا القرآن الناطق؛ هنگامي كه اهل شام در جنگ صفّين خواستند قرآن را حكم قرار دهند امام اميرالمومنين (ع) فرمود: منم قرآن ناطق؛ تاريخ الطبری، ج 4، ص 232 و 233؛ الكامل في التاريخ، ج 2، ص 221 – 224؛ تاريخ اليعقوبی، ج 2، ص 163.