کپی شد
برتری تشیع بر سایر مذاهب
روشن است که انتخاب دین و مذهب یک امر عاطفی و دل بخواهی نیست بلکه یک وظیفه و واجب عقلی است! آیا صرف علاقه و محبت دارای پشتوانه محکم استدلالی است؟ در صورتی که علاقه از روی برهان و استدلال باشد حتماً به خاطر نقاط قوتی است که تنها در مکتب تشیع، آنها یافت می شود که در این صورت خود به خود ضعف ها و کاستی های دیگر مذاهب و فرقه ها روشن خواهد شد.
تفاوت اصلی شیعه و برتری آن بر سایر مذاهب اسلامی در نوع نگاه و اعتقاد شیعه به مسئله امامت و ولایت اهل بیت پیامبر اکرم (ص) است. در این جا به پاره ای از اعتقادات شیعه در مسئله امامت اشاره می کنیم:
1. شیعه، دوازده امام (ع) را که در احادیث پیامبر اکرم(ص) به اسامی آنان تصریح شده است[1] از هر گونه خطا، نسیان و گناه معصوم می داند.
2. شیعه برای امام معصوم (ع) تمام شوؤن پیامبراکرم (ص) به جز مسئله وحی را قائل است.
3. شیعه، امام معصوم (ع) را مرجع دینی (مبین و حافظ دین و مفسر آیات قرآن)می داند.
4. شیعه ، امام معصوم (ع) را دارای ولایت تکوینی و قدرت تصرف در پدیده های عالم می داند.
5. شیعه، امام معصوم (ع) را مرجع سیاسی و برترین رهبر در مسائل اجتماعی و دارای شأن قضاوت می داند و اطاعت کامل از او را بر خود واجب می شمارد.
6. شیعه، امام معصوم (ع) را در مسائل علمی صرف، عالم ترین افراد می داند.
اما متأسفانه سایر مذاهب اسلامی و از جمله مالکی و حنفی و … چنین اعتقادی ندارند و نسبت به اهل بیت و امامان معصوم ما تنها به محبت و اعتقاد به وثاقت آنان اکتفا کرده اند.
7. از ویژگی های تشیع اطاعت و پیروی کامل از امام علی(ع) و اهل بیت (ع) است که از نظر اسلام بسیار اهمیت دارد و در روایات متعددی که اهل تسنن نیز نقل کرده اند، معیار و شرط خداوند در پذیرش اعمال مردم، پذیرش ولایت حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب (ع) عنوان شده است![2]
حضرت رسول اکرم (ص) فرموده اند: «نگاه کردن به چهره امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و یاد او عبادت است. و ایمان کسی جز با دوستی با او و بیزاری جستن از دشمنان او پذیرفته نمی شود»[3].
آنچه از این روایت برداشت می شود آن است که: «اصلاً، شرط پذیرش ایمان (چه رسد به اعمال عبادی!) داشتن ولایت و برائت است.
و نیز علمای اهل سنت نقل کرده اند که:
«پیامبر اکرم (ص) فرمودند: یا علی! اگر کسی به اندازه عمر (حضرت) نوح خدا را عبادت کند، و به اندازه کوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق نماید و به اندازه ای عمرش طولانی باشد که بتواند هزار بار پیاده به حج برود، آنگاه در (مکه) بین صفا و مروه مظلومانه کشته شود، ولی، ولایت تو را – ای علی! – نداشته باشد، بوی بهشت به مقام او نخواهد رسید و هرگز وارد بهشت نخواهد شد».[4]
اما این که منظور از ولایت علی (ع) چیست، باید از موارد استعمال آن در آیات قرآن مجید و در شأن حضرت علی (ع)،روشن شود ، قرآن می فرماید :« سرپرست و ولىّ شما، تنها خدا است و پيامبر او و آنها كه ايمان آوردهاند همان ها كه نماز را برپا مىدارند، و در حال ركوع، زكات مىدهند. »[5]
شك نيست كه كلمه” ولى” در آيه به معناى دوست و يا ناصر و ياور نيست؛ زيرا ولايت به معناى دوستى و يارى كردن مخصوص كسانى نيست كه نماز مىخوانند، و در حال ركوع زكات مىدهند، بلكه يك حكم عمومى است كه همه مسلمانان را در بر مىگيرد، همۀ مسلمانان بايد يك ديگر را دوست بدارند و يارى كنند حتى آنهايى كه زكات بر آنها واجب نيست، و اصولا چيزى ندارند كه زكات بدهند، تا چه رسد به اين كه بخواهند در حال ركوع زكاتى بپردازند، آنها هم بايد دوست و يار و ياور يك ديگر باشند.
از اين جا روشن مىشود كه منظور از” ولى” در آيه فوق ولايت به معناى سرپرستى و تصرف و رهبرى مادى و معنوى است، به خصوص اين كه اين ولايت در رديف ولايت پيامبر (ص) و ولايت خدا قرار گرفته و هر سه با يك جمله ادا شده است.
در بسيارى از كتب اسلامى و منابع اهل تسنن، روايات متعددى دائر بر اين كه آيه فوق در شأن على (ع) نازل شده نقل گرديده كه در بعضى از آنها اشاره به مساله بخشيدن انگشتر در حال ركوع نيز شده و در بعضى نشده، و تنها به نزول آيه در باره على (ع) قناعت گرديده است.[6]
اگر کسی با نگاه شیعه به مسئله امامت و رهبری بنگرد و اعتقادش به امامت و رهبری ،اعتقاد شیعه باشد مسیر زندگی او دگرگون خواهد شد و مسائل و سؤالات و مشکلات دینی را از هر کسی نمی گیرد و زمام اختیار خود را در مسائل سیاسی به دست هر کسی نمی دهد و همیشه مطیع و پیرو امام معصوم (ع) خواهد بود.
اگر چه پیروان همۀ مذاهب اسلامی نسبت به حضرت علی (ع) و فرزندان آن حضرت (امامان معصوم) ارادت، محبت و مودّت دارند، اما ولایت به معنای کامل و دقیقی که مورد نظر قرآن و پیامبر(ص) است تنها در مذهب تشیع جعفری اثنی عشری موجود است و هر مسلمانی وظیفه دارد نزدیک ترین مکتب به قرآن و سنت پیامبر (ص) را انتخاب کند.
[1] بحارالأنوار ج : 36 ص : 362.
[2] مناقب خوارزمی، 19 و 252.
[3] مناقب خوارزمی، 19 و 212؛ کفایة الطالب، گنجی شافعی، 214. «… النظر الی وجه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب عبادة و ذکره عبادة و لا یقبل الله ایمان عبد الا بولایته و البرائة من اعدائه».
[4] “… ثم لم یوالیک یا علی لم یشم رائحة الجنة و لم یدخلها”مناقب، خطیب خوارزمی، مقتل الحسین (ع)، خوارزمی، 1/37.
[5] مائده، 55، “إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ”.
[6] تفسير نمونه، ج 4، ص 424 و 425.