کپی شد
بداء در وعده الهی
عقل و نقل بر این مطلب دلالت دارد که «بداء» در اخبارى که خداوند به وسیله انبیاء (علیهم السلام) و اوصیاء پیامبران به اطلاع مردم رسانده و آنها از جانب خداوند این مطلب را نقل و از اتفاق افتادن قطعى آن خبر دادهاند، امکان پذیریر نیست. مثلا اگر پیامبر خدا و یا جانشین او به مردم بدون هیچ قید و شرطى بگوید که در فلان روز، فلان اتفاق مىافتد، در این صورت باید آن اتفاق بیفتد و امکان «بداء» از جانب خداوند در باره آن خبر وجود ندارد.
اما دلیل عقلى: «بداء» در چنین اخبارى، سبب سلب اعتماد مردم به آن پیامبر و به اخبارى که مىدهد، خواهد شد و مردم آن پیامبر را جاهل و دروغگو خواهند خواند. در این صورت آن پیامبر جایگاه خود را در میان مردم از دست خواهد داد و غرضى را که خداوند از فرستادن پیامبران و نصب امام داشته است، نقض خواهد شد و نقض غرض قبیح و براى خداوند محال است.
از دیدگاه روایات نیز «بداء» در اخبار و پیشبینىهاى پیامبران و ائمه (علیهم السلام) محال است. چنانچه در روایت آمده است که «امام باقر (علیه السلام) فرمود: علم، بر دو گونه است: ۱. علمى که نزد خدا در خزانه است و کسى از مخلوق از آن آگاه نیست. ۲. دانشى که خدا به فرشتگان و پیغمبرانش یاد داده است. آنچه را که به پیامبران و فرشتگان آموزش داده، قطعاً مطابق آن چه آموزش داده، واقع خواهد شد؛ زیرا خداوند نه خودش را تکذیب میکند و نه فرشتگان و پیامبرانش را. اما دانشى که نزد خودش در خزانه است، مىتواند اتفاق افتادن آن را پیش اندازد و یا به تأخیر افکند و هر چه را مىخواهد تثبیت مىکند».[1]
در روایت دیگرى حضرت امام رضا (علیه السلام) خطاب به سلیمان مروزى، متکلم مشهور خراسان فرمود: «اى سلیمان به درستى که على (علیه السلام) میفرمود: علم، دو قسم است: علمى که خدا آن را به فرشتگان و پیغمبرانش یاد داده، پس آنچه به فرشتگان و پیغمبرانش یاد داده اتفاق خواهد افتاد؛ (زیرا که) خدا نه خودش را تکذیب میکند و نه فرشتگان و پیغمبران خود را و علمى که در نزد او مخزون است که هیچ یک از آفریدگانش را از آن آگاه نکرده است. از این عمل هر آن چه را بخواهد پیش میاندازد و یا به تأخیر میاندازد، هر چه را بخواهد محو و یا تثبیت میکند».[2]
شاهد بر این مطلب روایتى است از امیرمؤمنان (علیه السلام) که فرمود: «اى گروه مردم از من بپرسید پیش از آنکه (من از دست شما بروم، و) مرا نیابید، از من بپرسید؛ زیرا دانش اولین و آخرین نزد من است. آگاه باشید به خدا سوگند اگر (بر بالین خلافت تکیه زنم و) بستر حکومت برایم گسترده شود میان اهل تورات؛ (یهود) با تورات، میان اهل انجیل؛ (نصارى) با انجیل، میان اهل زبور با زبور آنها و میانه اهل قرآن با قرآن داورى کنم. بدانسان که هر کتابى از این کتابها به سخن آید و بگوید: بار پروردگارا همانا على به داورى تو داورى کرد. به خدا سوگند من به قرآن و شرح و تفسیر آن داناتر از هر که ادعاى دانستن آن را مىکند، هستم و اگر نبود، یک آیه در قرآن، هر آینه شما را به آنچه تا روز قیامت خواهد شد، آگاه مىکردم. سپس (دوباره) فرمود: از من بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید».[3]
منظور امیرمؤمنان (علیه السلام) از « وَلَوْ لَا آیَهٌ فِى کِتَابِ اللَّهِ»؛ (و اگر نبود، یک آیه در قرآن) همان آیه مشهور «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَیُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ»[4] است.
همین مطلب از امام زین العابدین (علیه السلام) نیز نقل شده که آن حضرت فرمود: اگر آیهای در کتاب خداوند نبود، برای شما تمام اتفاقاتی را که تا قیامت میافتد، بیان میکردم. راوی سؤال کرد: کدام آیه، فرمود: «یَمْحُو اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثبتُ وَ عِنْدَهُ امُّ الْکِتاب».[5]
[1] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۱۴۷.
[2] . صدوق، محمد بن علی، توحید، تحقیق: حسینی، سید هاشم، ص ۴۴۴.
[3] . مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، تحقیق: مؤسسه آل البیت (علیهم السلام)، ج ۱، ص ۳۵.
[4] . رعد، ۳۹.
[5] . مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، محقق / مصحح: جمعى از محققان، ج ۴، ص ۱۱۸.