Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

بداء تکوینی

مهم‌ترین بخش بداء که مورد انتقاد مخالفان قرار گرفته، بداء تکوینی است و نمونه‌های بسیاری از آن در آموزه‌های دینی وجود دارد، که تنها به برخی از آنها اشاره می شود:

۱. پیامبری از بنی اسرائیل، در شب اول ازدواج یک عروس و داماد، به پیروان خود گفت: فردا جنازه این دو را از خانه بیرون خواهند آورد. صبح فردا مردم در نهایت ناباوری دیدند که آنها نمرده‌اند. از آن پیامبر توضیح خواستند، در این موقع به او وحی شد: مرگ آنها معلق بود، نه حتمی؛ چون همان شب صدقه دادند، مرگشان به تأخیر افتاد.[1]

۲. قوم حضرت یونس (علیه السلام) وقتی که به آن‌حضرت ایمان نیاوردند مورد نفرین آن حضرت واقع شدند و خداوند بر ایشان عذاب را مقدر نمود و این وعید را به حضرت یونس (علیه السلام) خبر داد. امّا قوم یونس وقتی آثار عذاب را دیدند توبه کردند و خداوند به واسطه توبه‌ی ایشان، آن عذاب را رفع نمود.[2]

  1. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «یک یهودی از کنار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) عبور کرد و گفت: السّام علیک (مرگ بر تو). پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «علیک (بر تو باد). یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفتند: با مرگ، به تو سلام کرد و گفت: مرگ بر تو! پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: من نیز همان گونه جوابش دادم. پیامبر (صلی الله علیه و آله) سپس فرمود: این یهودی را مار سیاهی، از پشت می گزد و او را می‌کشد. یهودی رفت و هیزم بسیاری جمع کرد و بر پشت خود نهاد. سپس زمانی نگذشت که باز گشت. پیامبر خدا به او فرمود: بارت را زمین بگذار. او هیزم‌ها را زمین گذاشت. ناگهان مار سیاهی که در درون هیزم‌ها چوبی را به دندان گرفته بود، پیدا شد. [پیامبر (صلی الله علیه و آله)] فرمود: ای یهودی! امروز، چه کرده‌ای؟ گفت: جز جمع آوری این هیزم‌ها کاری نکرده‌ام، آن را بار پشتم کردم و آوردم، در حالی که دو قرص نان، همراهم بود: یکی از آن دو را خودم خوردم و دیگری را به مسکینی صدقه دادم. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : «به خاطر همان، خداوند، [این مار سیاه را] از او دفع کرد. سپس فرمود: همانا صدقه، مرگ بد را از انسان برطرف می کند».[3]

 [1] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۴، ص ۷.

[2] . عسکری، سید مرتضی، البداء، ص 16 و  17.

[3]. كافي، ج ‏4، ص 5.