searchicon

کپی شد

ایمان از دیدگاه فیلسوفان شیعی

فیلسوفان شیعی در تعریف ایمان، چنین بیان می دارند که، حقيقت ايمان عبارت است از: علم و معرفت فلسفى به واقعيت هاى عالم هستى، به عبارت ديگر؛ سير نفس انسان در مراحل كمال نظرى، حقيقت ايمان را تشكيل مى‏دهد. پس عمل به واجبات و ترك محرمات – كه سير نفس در مراحل كمال عملى است – آثار خارجى اين علم و معرفت است، و هر چه كه عقايد مورد نظر يک مؤمن با واقعيات هستى مطابقت بيشترى داشته باشد، ايمان وى كامل‏تر خواهد بود.[1] چنانچه صدر المتألهين در آغاز سفر سوم از اسفار اربعه وقتى مى‏خواهد وارد مباحث الهيات بالمعنى الاخص شود، مى‏نويسد:

“ثم اعلم انّ هذا القسم من الحكمة التى حاولنا الشروع فيها هو افضل اجزائها و هو الايمان الحقيقى بالله و آياته و اليوم الآخر، المشار اليه فى قوله تعالى: «و المؤمنون كل امن بالله و الملائكته و كتبه و رسله»، و قوله: «و من يكفر بالله و ملائكته و رسله و اليوم الاخر فقد ضل ضلالاً بعيداً» و هو مشتمل على علمين شريفين: احدهما العلم بالمبدأ و ثانيها العلم بالمعاد، و يندرج فى العلم بالمبدأ معرفة اله و صفاته و افعاله و آثاره، و فى العلم بالمعاد معرفة النفس و القيام و علم النبوات».[2]

در اين نظريه تصديق خدا و پيامبران به معناى يک تصديق منطقى مطرح است كه به يک واقعيت خارجى مربوط مى‏شود و بخشى از معرفت به عالم هستى است و مفهوم عمل به وظيفه و تكليف، خارج از مفهوم ايمان است.

علامه طباطبايى (قدس سره) به عنوان يك فيلسوف شيعى و يک مفسر قرآن، ايمان را چنين معنا و تعریف مى‏كند:

“ايمان تنها صرف «علم» و «معرفت» نيست؛ زيرا بعضى آيات خبر از ارتداد افرادى مى‏دهد كه با وجود علم منحرف و مرتد شدند، بلكه مؤمن علاوه بر علم، التزام به مقتضاى علم خود نيز بايد داشته باشد و بر طبق مؤداى علم، بايد عقد قلب داشته باشد به طورى كه آثار علم هر چند فى الجمله، از او بروز نمايد. پس كسي كه علم دارد به اين كه خداى تعالى، الاهى است كه جز او الاهى نيست و التزام به مقتضاى علمش دارد؛ يعنى در مقام انجام مراسم عبوديت خود و عبادت خدا بر مى‏آيد، چنين كسى مؤمن است”.[3]




[1]. شهيد ثانى، حقايق الايمان، ص 16- 18.

[2]. شيرازى،صدرالدین محمد، الحكمة المتعاليه فى الاسفار العقليه الاربعة، ج 6، ص 7، دار احياء التراث العربى، بيروت، لبنان، چهارم، 1990 م.

[3]. طباطبايى، سيد محمد حسين، مترجم، همدانی، سید محمد باقر، ج 18، ص 411 – 412، بنياد علمى و فكرى علامه طباطبايى، 1363 هـ ش.