کپی شد
ایجاد تقابل و اختلاف
یکی از علل پیدایش فرقه شیخیه را می توان در رفتار شاگردان شیخ احمد احسایی جستجو کرد. هر كس نگاهی گذرا به تاریخ فرقه شیخیه بیندازد، این سؤال را مطرح خواهد كرد كه اگر شاگردان شیخ احمد؛ مانند سید كاظم رشتی، كریم خان قاجار، محمدباقر خندق آبادی و پیروان اینها، واقعاً ادامه دهنده راه شیخ احمد احسایی بودند، چرا همانند او عمل نكردند؛ زیرا شیخ احمد بعد از واقعه قزوین و تکفیر وی از سوی شهید ثالث، به هیچ وجه در صدد منازعه، مقابله و ایجاد فرقه و … برنیامد و فرزندانش نیز همانند پدر، وارد گود قوم گرایی و فرقه سازی نشدند، اما سید كاظم رشتی بعد از مرگ شیخ، كاسه داغتر از آش و دایه مهربانتر از مادر شده، به تأسیس فرقه شیخیه اقدام كرد و با استفاده از نام شیخ، قدم در راه شهرتطلبی و فرقهسازی گذاشت و چنان نزاعی به وجود آورد كه پیكر نحیف جامعه اسلامی تاب آن را نداشت و تنها استعمار انگلیس و حكومت عثمانی سنی از آن سود بردند.
به عنوان نمونه: بعد از شروع نزاع شیخیه با شیعیان كه متشرعه نامیده میشدند درگیریهای بسیاری میان دو گروه در گرفت كه مشهور به نزاع بالا سری و پایین سری شد و ریشه این اختلاف به این مسئله باز میگشت كه آیا میتوان بالای سر ضریح امام (علیه السلام) نماز خواند یا نه؟ كه شیخیه قائل بودند: نمیتوان بالای سر ضریح امام (علیه السلام) نماز خواند.[1]
همچنین بعد از مرگ سید کاظم رشتی، نزاعی بر سر جانشینی وی و تصاحب مسند رکن رابع در شیخیه درگرفت که منجر به تقابلی بین پیروان فرقه شیخیه شد. عده ای از شیخیه به کریم خان کرمانی گرویدند و شیخیه کرمان را تشکیل دادند، عده ای به سید علی محمد باب پیوسته و فرقه بابیه را تأسیس نمودند. گروهی در آذربایجان ادعای جانشینی نمودند و شیخیه آذربایجان را اعلام نمودند. بعضی در همدان، شیخیه باقریه را به راه انداختند. اگر واقعا قصدی نداشته و برای رضای خدا حرکت می کردند، این همه تقابل و اختلاف با یکدیگر چه معنا داشت و به چه دلیل بود؟