کپی شد
ايمان گرایی
با توجه به این مطلب که حقایق دینی یا مبتنی بر ایمان هستند، یا بر اساس خردورزی و استدلال استوار هستند، اشاره ای مختصر به بحث ایمان گرایی می شود:
ايمان گرايى را در فارسى معادل واژه “فيدئيسم” (Fideism) [1] به كار مىبرند. اين واژه در برابر “عقل گرايى” به معناى كلامىاش قرار دارد. در ديدگاه ايمان گرايانه حقايق دينى مبتنى بر ايمانند و از راه خردورزى و استدلال نمىتوان به حقايق دست يافت. سابقه تاريخى اين مدعا طولانى است و به زمان پولس قديس مىرسد، اما بروز جدى و پرنفوذ اين جريان از قرن نوزدهم تا زمان حاضر مىباشد كه به ويژه در غرب و در مسيحيت به چشم مىخورد.
البته، هر چند كه زمينهها و ضرورت هاى وجود ايمان گرايى افراطى در تفكر اسلامى – آنچنان كه در غرب و مسيحيت به وجود آمد، وجود ندارد، اما در عين حال نمونههايى از آثار متفكران اسلامى بىشباهت به ايمان گرايى غربى نيست.
مطلب قابل ملاحظه این که: به نظر مىرسد يكى از علل گرايش ايمان گرايى چه در مسيحيت و چه در اسلام زياده روى عقل گرايان و گرفتار كردن گوهر ايمان در پيچ و خمهاى مسائل فلسفى و استدلال بوده است.
همچنین در مسيحيت ناتوانى فلسفه ايشان در اثبات دعاوى متافيزيكى، اين روند را تشديد كرده است. در واقع بسيارى از متفكران مسيحى با ايمان، خواستهاند گوهر دين و ايمان را از سيطره بحث هاى سرد و بىروح عقلانى و كلامى نجات دهند.[2]