کپی شد
اهمیت و ضرورت امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر از فرایض بزرگ اسلامی است که اجرای آن آثار و برکات فراوانی را به دنبال دارد، امر به معروف و نهی از منکر از فروع دین اسلام و اجرای آن باعث برپا شدن واجبات و از بین رفتن منکرات و برقراری امنیت و آسایش در جامعه می شود؛ زیرا از نظر اسلام جامعه انسانی یک واحد به هم پیوسته است که اگر جلوی میکروب های موجود در یک عضو گرفته نشود، ناراحتی و مرض از یک عضو به سایر اعضا سرایت خواهد کرد. امر به معروف و نهی از منکر به منزلۀ واکسیناسیون جامعه و جلوگیری از ابتلا به بیماری های روحی و روانی است. بر این اساس امر به معروف و نهی از منکر برای تمام جوامع ضرورت تام دارد؛ از این رو کسانی که به اجرای این فریضه الاهی اقدام می کنند، باید خود نیز دارای ویژگی های ارزنده ای باشند تا کلام و سخن آنها در دیگران اثر بخشد، و با به کارگیری روش ها و شیوه های صحیح تربیتی که موافق روح و طبع افراد است، زمینه هدایت آنها را فراهم نمایند.
فلسفۀ بعثت و دعوت پیامبر اسلام (ص) تربیت و هدایت انسانها بوده، و پیامبر گرامی اسلام در این راستا، از راههای بسیاری استفاده کرده که نمونه ای از آن، امر به معروف و نهی از منکر و نحوه اجرای آن است؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر دو عامل مهم تربیتی و بازدارنده از زشتیها است. وظیفهای است که افزون بر حاکم و دولت اسلامی، بر عهده همگان نهاده شده است، تا هر کس به قدر توان خویش بتواند، در تربیت عمومی سهم داشته باشد، ولی سیرۀ پیامبر گرامی اسلام (ص) در اجرای امر به معروف و نهی از منکر به گونهای بوده است که بتواند، به عنوان حاکم دولت اسلامی و به عنوان پیامبر رحمت بر همگان رحمت باشد و هم از هرج و مرجها جلوگیری نماید، این وظیفه مهم به صورت کامل آنگاه میسر است که امر به معروف و نهی از منکر، با زبان خوش و مدارا آغاز شود. بنابراین اگر در جامعه ای امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، گناه و فساد یک نفر یا یک گروه به سایر افراد و سایر گروه ها نیز سرایت می کند و جامعه را آلوده می کند.
به دیگر سخن نقش هر مسلمان در تعیین سرنوشت جامعه و تعهدی كه باید در پذیرش مسؤولیت های اجتماعی داشته باشد، ایجاب می كند كه او ناظر و مراقب همه اموری باشد كه پیرامون وی اتفاق می افتد. این مطلب در فقه اسلامی تحت عنوان امر به معروف و نهی از منكر مطرح شده و از مهم ترین مبانی تفكر سیاسی یك مسلمان به شمار می رود؛ چنان كه از مهم ترین فرایضی است كه وجوب كفایی آن ضروری دین شناخته شده و ضامن بقای اسلام است.
پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) در این زمینه می فرماید:
یک انسان گنهكار در میان مردم، همانند فرد ناآگاهی است كه با گروهی سوار كشتی شده و آن گاه كه كشتی در وسط دریا قرار می گیرد، وسیله ای برداشته و به سوراخ نمودن جایگاه خود می پردازد، هر كسی به او اعتراض می كند او در پاسخ می گوید: من در سهم خودم تصرف می كنم؛ به یقین این یك حرف احمقانه است. اگر دیگران او را از این عمل خطرناک باز ندارند، طولی نمی كشد كه همگی غرق می شوند.[1]
قرآن مجید یکی از صفات برجسته مؤمنان را امر به معروف و نهی از منکر دانسته، می فرماید: ” وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ”؛[2] مردان مؤمن و زنان مؤمن دوستان یک دیگر هستند، به نیکی فرمان می دهند و از ناشایست باز می دارند.
علاوه بر این خداوند امر به معروف و نهی از منکر را نشانۀ بهترین امّت ذکر فرموده است: ” كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر”؛[3] شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده اید، به کار پسندیده فرمان می دهید، و از کارهای ناپسند باز می دارید.
گذشته از این مسئله (امر به معروف و نهی از منکر)، از باب تذکر نیز انسان وظیفه دارد، برخی از مسائل را به برادران دینی تذکر دهد؛ چراکه قرآن می فرماید: “وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنينَ”؛[4] و پيوسته تذكّر ده، زيرا تذكّر مؤمنان را سود مىبخشد. و در جایی دیگر می فرماید: “فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى”[5]؛ پس تذكّر ده اگر تذكّر مفيد باشد!
با توجه به مطالبی که ذکر شد گفتنی است معروف و منكر قلمرو وسیعی دارد و در محدوده عبادات یا یك سری از گناهان كبیره نمی گنجند. معروف شامل امور اعتقادی، اخلاقی، عبادی، حقوقی، اقتصادی، نظامی (همانند مرزداری و پیكار در راه خدا) سیاسی (مثل حضور در صحنه های انقلاب اسلامی و حفظ دستاوردهای آن) و امور فرهنگی می شود و منكر نیز شامل منكرات اعتقادی، عبادی، اخلاقی، اقتصادی (مانند كم فروشی و احتكار)، سیاسی (همانند جاسوسی و كمك به ضدانقلاب)، نظامی (نظیر فرار از جبهه و جنگ، عدم رعایت سلسله مراتب فرماندهی) و… می شود در مجموع می توان از معروف و منكر، به ارزش ها و ضد ارزش ها تعبیر نمود.
[1]. ر ک: بغوى حسين بن مسعود، معالم التنزيل في تفسير القرآن، تحقيق: عبدالرزاق المهد، ج1، ص 488.
[2]. توبه، 71.
[3]. آل عمران، 110.
[4]. ذاریات، 55.
[5]. اعلی، 9.