کپی شد
اهمیت و جایگاه وصیت در اسلام
بحث وصیت و وصایت و مسائل پیرامون آن، از دیرباز موضوع تحقیق و بررسی دانشمندان حقوق و فقهای اسلام بوده است. آنچه این موضوع را نزد ایشان مهم جلوه داده است، شاید این بوده باشد که انسان غیر معتقد به اصول مذهب و ایدئولوژی دینی، به واسطه این که با فوت خویش، خود را فانی می داند و طومار حیات خود را در هم پیچیده می بیند، چندان توجهی به اوضاع پس از مرگ خود ندارد و برای وی مهم نیست که بعد از او اموالش چگونه خواهد شد و به چه مصارفی خواهد رسید. اما در جامعه ای که انسان ها معتقد به عقیده ای مذهبی و مؤمن به معاد پس از مرگ هستند، زندگی پس از مرگ در نظر آنان مهم تر و خطیرتر از زندگی قبل از مرگ است. بنابر این در چنین جوامعی هر فرد معتقد به زندگی اخروی، در صدد اصلاح و اداره امور خویش پس از مرگ می باشد؛ زیرا وی خود را حتی پس از مرگ نیز مسئول و متعهد در مقابل دستورات مذهبی که از جانب خداوند به صورت وحی بر پیامبران نازل شده می داند.
یکی از مهم ترین راه هایی که در جوامع مذهبی جهت اداره امور پس از مرگ مرسوم و متداول بوده، مسئله «وصیت» است. سابقه این امر سودمند به زمان های بسیار قدیم بر می گردد، به حدی که می توان گفت در هر زمانی که انسان به زندگی پس از مرگ معتقد بوده، این موضوع نیز با وی همراه بوده است. حتی می توان گام را فراتر گذاشته و گفت که در جوامع لامذهب مثل کشورهای کمونیستی نیز چنین حقوقی وجود دارد و در مجموعه های حقوقی آنان بخشی به مسئله وصیت اختصاص یافته است. در حقوق اسلام و امامیه نیز که دارای قواعد و مقررات حقوقی بسیار مستحکم و متینی است، به امر وصیت و فروع آن اهمیت شایانی داده شده است؛ به صورتی که گزاف نیست ادعا شود که هر انسان مسلمان درباره این موضوع در زندگی خودش فکر می کند و به گونه ای به آن می پردازد، و شاید کمتر فردی پیدا شود که بدون وصیت حتی شفاهی از دنیا برود. دلیل این اهمیت فوق العاده نیز تصریحاتی است که در قرآن کریم، اولین و اصیل ترین منبع حقوق اسلام و نیز در سنت رسول گرامی (ص) به امر وصیت اشاره شده است.[1]