searchicon

کپی شد

اهداف علم کلام

علم کلام اهداف و غایات ویژه و مهمی دارد که می‌توان در چهار محور زیر بررسی کرد:

الف: اهداف علم کلام نسبت به خود متکلّم:

برای این بخش، دو هدف و یا دو نتیجه ذکر شده است:

یکی، هدف نظری که دست یافتن به معرفت تحقیقی و تفصیلی در اعتقادات دینی است.[1] در این باره گفته شده: «فائده و غایت‏ علم‏ كلام‏ آن است كه آدمى به مدد آن، از مرحله تقلید (در اصول دین) به مرتبه یقین ارتقاء پیدا مى‏كند».[2]

دیگری، هدف عملی یا تربیتی است که دست یافتن به تصحیح نیت و اعتقاد است و در قالب اخلاص در عمل و قوت در عبادات ظهور می یابد. لازمه این دو نیز قبولی عمل و ترتب ثواب بر آن است.[3] امام علی (علیه السلام) سرآغاز دین را معرفت خداوند، و کمال معرفت خداوند را در گرو شناخت و ایمان به یگانگی خدا و آن را منوط به اخلاص، و کمال اخلاص را در گرو نفی صفات زاید بر ذات، از خداوند متعال می‌داند.[4] قرآن کریم نیز، «خشیت راستین» را از ویژگی ‌های عالمان بالله می‌ شمارد.[5]

ب: اهداف علم کلام نسبت به انسان‌ های دیگر:

در این باره، هدف اصلی متکلم هدایت و ارشاد است، ولی از آن جا که گاهی با کسانی روبرو می‌شود که از روی عناد و لجاج، و احیاناً به خاطر گرفتاری در دام جهل مرکب، پذیرای حق و برهان و موعظه نیستند، درهم شکستن خصم (دشمن) نیز امری مطلوب و مقصود خواهد بود. بنابراین، ارتباط متکلّم با افراد دیگر به دو صورت ارشاد و الزام نمایان می‌گردد.[6]

ج: اهداف علم کلام نسبت به عقاید دینی:

هدف و رسالت متکلّم در این زمینه تبیین، تحکیم و دفاع است؛ یعنی عقاید دینی را تبیین کرده، با استفاده از روش‌ های مختلف به تأیید و تحکیم آنها می‌پردازد و از حقانیت و استواری آنها دفاع می‌کند. روشن است که دفاع و الزام غالباً با یکدیگر همراهند.[7] صاحب مواقف در این باره معتقد است: «هدف علم کلام نسبت به اصول دین اسلام، حفظ قواعد و عقاید دینی از تزلزل ایجاد شده توسط شبهات مبطلان دین است».[8]

د: اهداف علم کلام نسبت به علوم دینی دیگر:

در این مقایسه، علم کلام نقش پایه و مبنا را دارد؛ زیرا علوم دینی دیگر، در موضوعات خود، وابسته به علم کلام‌اند؛ مثلاً تا وجود خدا، ضرورت وحی، نبوت و کلام الهی ثابت نشود، علم تفسیر بدون موضوع خواهد بود و تا حُسن و وجوب تکلیف و نزول شریعت الهی ثابت نشود، موضوع علم فقه تحقق نخواهد یافت و تا عصمت پیامبر و امام ثابت نگردد، سنّت پدید نخواهد آمد و در نتیجه علم حدیث شناسی بدون موضوع خواهد بود.[9]

«ایجى» در المواقف، علت وابستگى علوم فرعى به علم كلام را این گونه بیان مى‏كند: مادام كه وجود صانعى عالم، قادر، فرستنده رسل و نازل‏كننده كتب، اثبات نشود، علم تفسیر، فقه و علم اصول، قابل تصور نیست و تمام علوم، بستگى تام به علم كلام خواهند داشت و از آن اقتباس مى‏شوند.[10]

وی در پایان بحث اهداف علم کلام می گوید: نهایت همه اغراض و غایات علم کلام، دست یابی به سعادت دوسرا است.[11]

 

[1]. ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی بر کلام جدید، ص 23.

[2]. ر.ک: ايجى و مير سيد شريف، شرح المواقف‏، تصحيح: نعسانى‏، بدر الدين، ج ‏1، ص 51؛ خاتمى‏، احمد، فرهنگ علم کلام، ص 12 و 165؛ هندی، مير حامد حسين، عبقات الأنوار في إثبات إمامة الأئمة الأطهار، تصحيح و تحقيق: بروجردى (معروف به مولانا)، غلامرضا بن على اكبر، مقدمه ‏ج ‏1، ص 9 و 10‏.

[3]. شرح المواقف‏، تصحيح: نعسانى‏، بدر الدين، ج ‏1، ص 52.

[4]. نهج البلاغه، گردآورنده: سید رضی، مصحح: صبحی صالح، خطبه اول، ص 39.

[5]. «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء»، فاطر، 28.

[6]. شرح المواقف‏، تصحيح: نعسانى‏، بدر الدين، ج ‏1، ص 51؛ درآمدی بر کلام جدید، ص 24؛ همچنین ر.ک: فرهنگ علم کلام، ص 12 و 165.

[7]. ر.ک: درآمدی بر کلام جدید، ص 24.

[8]. ر.ک: شرح المواقف‏، تصحيح: نعسانى‏، بدر الدين، ج ‏1، ص 51 ، الثالث: بالنسبة الى أصول الاسلام و هو (حفظ قواعد الدين) و هى عقائده (عن ان تزلزلها شبه المبطلين‏).

[9]. درآمدی بر کلام جدید، ص 24.

[10]. شرح المواقف‏، تصحيح: نعسانى‏، بدر الدين، ج ‏1، ص 51.

[11]. همان، ص 52.