Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

انگیزۀ پرستش بت ها

در منطق قرآن، بت و بت پرستى مفهومى بسيار وسيع تر از خدايان ساختگى از سنگ و چوب و فلزات دارد. هر موجودى را كه انسان تكيه گاه خود در برابر خدا قرار دهد و سرنوشت خود را در دست او و وابسته به او بداند “بت” او محسوب مى شود.[1]

پرستش غیر خدا به هر شکلی که باشد بت پرستی و محکوم و مذموم است. زیرا بت پرستى، يك نوع تحريف در عقيدۀ خداپرستى است، عقيده اى كه جزء فطرت و سرشت انسان است. به عبارت دیگر بت پرستى در تضاد با فطرت و سرشت همۀ انسان ها و سرچشمۀ آن، جهل و نادانى بت پرستان است. جهل به خداوند و ذات پاك و بی مانند او از يك طرف و جهل به علل اصلى حوادث جهان از سوى ديگر و جهل به حقیقت و ماهیت جهان ماوراء طبيعت و كوتاهى فكر از درک مسائل غیر حسّى از جانب سوّم، دست به دست هم داده و در طول تاريخ، سرچشمۀ بت پرستى شده است. و گرنه چگونه يك انسان آگاه و فهميده، آگاه به خدا و صفات او، آگاه از علل حوادث، آگاه از جهان طبيعت و ماوراء طبيعت ممكن است قطعۀ سنگى را فى المثل از كوه جدا كند، قسمتى از آن را در ساختمان منزل، و يا پله هاى خانه مصرف كند، و قسمت ديگرى را معبودى سازد و در برابر آن سجده نمايد و مقدّرات خويش را به او بسپارد؟![2]

انسان به مقتضاى سرشت و خلقت خويش،همواره متوجه نيروى ما فوق طبيعت بوده است، اين سرشت، با استدلال هاى روشنى از نظام هستى كه نشان دهندۀ وجود يك مبدأ عالم و قادر بوده است، تأييد مى شده و انسان از اين دو طريق (سرشت و عقل) هميشه كم و بيش با آن مبدأ هستى آشنائى داشته است.اما زمانی که همین انسان در مسير فطرت و عقل، از نظر خداجوئى رهبرى نشود، رو به خدايان ساختگى آورده و در برابر آنها سر تعظيم فرود مى آورد، و صفات خدائى را براى آنها قائل مى شود. [3]

تا جایی که گاهی انسان های جاهل بت های خود را از سنگ، چوب، فلز و حتّی از مواد خوراکی می ساختند و در برهه ای دیگر خورشید و ماه و بعضی از ستارگان را می پرستیدند. و زمانی ، بعضی از رودخانه ها و دریاچه های مهم مانند رودخانه نیل و دریاچه ساوه را می پرستیدند.[4] و متأسفانه باید گفت در عصر و زمان ما بت پرستی حتی در شکل های زشت تر و قبیح تر مانند پرستش بعضی از حیوانات یا برخی از اندام انسان دیده می شود.

قرآن کریم خطاب به همۀ بت پرستان می فرماید:« كسانى را كه شما غير از خدا مى خوانيد، هرگز نمى توانند مگسى بيافرينند هر چند براى اين كار اجتماع كنند، و دست به دست يكديگر بدهند ».[5]

در اين آيه ترسيم جالب و گويايى از وضع بت ها، معبودهاى ساختگى، و ضعف و ناتوانى آنها، بيان شده است. و بطلان اعتقاد مشركان را به روشن ترين وجهى آشكار مى سازد.

همۀ بت ها، و همه معبودهاى آنها، و حتى همه دانشمندان، متفكران و مخترعان بشر، اگر دست به دست هم بدهند قادر بر آفرينش مگسى نيستند. [6]

بت پرستان، شناخت غلط نسبت به الله و صفات او داشتند؛ آنان ذهنیتی گنگ و مبهم درباره خدای تعالی داشتند.[7] گواه این معنا این است که برای خدا، همسر و فرزند قائل بودند. آنها فرشتگان را دختران خدا می پنداشتند. خداوند در آیات متعددی، این پندار غلط آنها را سخت نکوهش کرده است. از جمله می فرماید:«کسانی که به آخرت ایمان ندارند، فرشتگان را به نام دختران نام گذاری می کنند».[8]

و یا می فرماید:«و (مشرکان) گفتند:خداوند رحمان فرزندی برای خود گرفت! (نه،) او (از داشتن فرزند) منزّه است، بلکه (فرشتگان) بندگان گرامی اند».[9]

و هم چنین بت پرستان، برای بت ها نوعی مقام ربوبیت قائل بودند و حلّ مشکلات خود را از آنها می خواستند. در حالی که همچنان که خالق هستی، الله است، تدبیر امور جهان نیز تنها در دست اوست. و بت ها موجودات بی جان و فاقد ادراک و اراده اند.[10]

قرآن کریم در این مورد می فرماید:«آنها غیر از خدا، چیزهایی را می پرستند که به آنان نه زیان می رساند و نه سودی و می گویند: اینها شفیعان ما نزد الله هستند! بگو آیا خدا را به چیزی خبر می دهید که نه در آسمان ها سراغ دارد و نه در زمین! او منزّه و برتر است از همتایانی که (برای او) قرار می دهند.»[11]

 


[1] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 191، با تصرف.

[2] . تفسیر نمونه، ج 6،ص 334، با تصرف.

[3] . تفسیر نمونه، ج2، ص341.

[4] . مکارم شیرازی، ناصر، مثال های زیبای قرآن (امثال القرآن)، تهیه و تنظیم: علیان نژادی، ابوالقاسم، ص270، انتشارات نسل جوان، چاپ اول، 1378ش.

[5] . حج، 73.

[6] . تفسیر نمونه، ج 14،ص 188.

[7] . پیشوایی، مهدی، تاریخ اسلام، ص 83.

[8] . نجم، 27.

[9] . انبیاء، 26.

[10] . پیشوایی، مهدی، تاریخ اسلام، ص 85.

[11] . یونس، 18.