Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

انکارشهادت امام کاظم (علیه السلام)

چون حضرت از دنيا رفت سندى بن شاهك فقهاء و بزرگان اهل بغداد (که در ميان ايشان بود هيثم بن عدى و ديگران بودند) را به نزد آن بزرگوار گرد آورده پس همگى جنازه موسى بن جعفر (علیهما السلام) را نگريستند و ديدند اثرى از زخم يا خفگى در بدن آن بزرگوار نيست، و همه را گواه گرفت كه او به مرگ طبيعى از دنيا رفته و آنان همگى به اين مطلب گواهى دادند، پس جنازه آن حضرت را از زندان بيرون آورده كنار پل بغداد گذاردند، و جار زدند اين موسى بن جعفر است كه مرده است او را بنگريد، مردم مى‏‌آمدند و چهره آن جناب را به دقت مى‏‌نگريستند و مي‌­رفتند، در زمان حضرت موسى بن جعفر (علیهما السلام) گروهى به نام واقفیه بودند كه گمان مي­‌كردند آن حضرت همان قائم منتظر و مهدى موعود است، و حبس و زندان او را همان غيبتى می‌دانستند كه براى امام قائم ذكر شده؛ از اين رو پس از شهادت آن حضرت يحيى بن خالد دستور داد جار بزنند: اين موسى بن جعفر است كه رافضيان گمان مى‏‌كردند امام قائم است و نخواهد مرد پس او را بنگريد، و مردم نگاه مي­‌كرده مي‌­ديدند كه آن حضرت مرده است.[1]

 


[1]. مفید، ارشاد، ترجمه رسولى محلاتى، ج ‏2، ص 235.