کپی شد
انواع توریه
توریه انواعی دارد که عبارتند از:
- مفرد و جمله
توریه گاه در لفظ مفرد است؛ مانند آن که از لفظ مشترک (اعم از لفظى و معنوى)، فرد دور از ذهن را اراده کند؛ بهعنوان مثال، مقصود گوینده از «ما» در جمله «ما لفلان عندى ودیعة»، «ما»ى موصوله باشد نه نافیه، یا مراد از «لباس» در «ما له عندى لباس» زن باشد، و گاه در جمله (اسناد) است؛ مانند آن که بگوید: «فلانى نزد من امانتى نگذاشته است» و مرادش پنجاه سال پیش باشد یا بگوید: «فلان کار را نکردم» و منظورش در غیر مکان یا زمانى که آن را انجام داده است، باشد.[1]
- مجرده و مرشحه
«توریه مجرده» آن است که در آن قرینهای سازگار با معنای نزدیک وجود ندارد؛ بهعنوان مثال در آیه شریفه «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى»؛[2] «خداى رحمان که بر عرش استيلا يافته است»، مراد از «استوی»، معنای دور آن؛ یعنی «استولی»؛ بهمعنای تسلط و احاطه است و قرینهای که با معنای نزدیک آن؛ یعنی «استقرار» سازگار باشد در جمله وجود ندارد؛ زیرا خداوند سبحان از استقرار در مکان منزه است. «توریه مرشحه» آن است که در آن قرينهاى سازگار با معناى نزديک وجود دارد؛ مانند: «وَالسَّمَاء بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ»؛[3] «و آسمان را به قدرت خود برافراشتيم». در این آیه شریفه مراد از «اید»، معنای دور آن؛ یعنی قدرت است که با آیه شریفه و پروردگار عالم تناسب دارد و معنای نزدیک «اید»؛ یعنی دستها، مورد نظر نیست؛ زیرا خداوند سبحان از آن منزه است، ولی در عین حال معنای نزدیک، همراه با قرینهای است که عبارت است از: «بنیناها»؛ زیرا معمولا بنا کردن با دستها انجام میشود.[4]
- ابتدایی و ضروری
توریه ابتدایی؛ یعنی توریهای که بدواً و بدون ضرورت، صورت گیرد. توریه ضروری آن است که در فضای ضرورت و اضطرار؛ مانند دفع آزار و ستم دیگران از جان یا مال خود یا وابستگان انجام شود.
- اقوال و افعال
بعضی از فقها معتقدند: توریه همانطور که در اقوال و گفتارها تحقق مییابد، در افعال و کردارها نیز تحقق مییابد و وجهی برای تخصیص آن به اقوال وجود ندارد.[5] بهعنوان نمونه: نقل شده که «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) کانَ إِذَا أَرَادَ سَفَراً وَرَّى بِغَیرِه»؛[6] «رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هرگاه آهنگ سفری می نمود، بهغیر آن توریه مینمود»؛ یعنی بهگونهای عمل میکرد که قصد کار دیگری غیر از سفر را دارد.
نمونههای دیگر: انسان ظالمی، شخصی را بر نوشیدن شراب مجبور کند، شخص مجبور شده، شراب را گرفته و بر گریبان خود بریزد، ولی بهگونهای وانمود کند که آن را نوشیده است. یا آنکه شخص ظالم، کسی را بر اخذ اموال مردم از روی ظلم و ستم، مجبور نماید. شخص مجبور شده، مال ظالم را در پنهانی گرفته و در آشکارا به خود او برگرداند، بهگونهای که ظالم تصور نماید که وی از مردم گرفته و بهاو داده است. یا آن که ظالم، بهیکی از کارگزاران خود امر نماید که مظلومی را در شب تاریک بزند. کارگزار در اجرای امر او توریه نماید؛ بهاین ترتیب که با تازیانه بر دیوار بزند، ولی بهمظلوم امر نماید که همزمان ناله و گریه کند تا ظالم فکر کند که او در حال زدن مظلوم است.[7]
[1]. جمعى از پژوهشگران زیر نظر هاشمى شاهرودى، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهم السلام)، محققان مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى، ج 2، ص 662.
[2]. طه، 5.
[3]. ذاريات، 47.
[4]. تفتازانی، سعدالدین، شرح المختصر، محقق: الصعیدی، عبدالمتعال، ج 2، ص 150.
[5]. خویی، سید ابوالقاسم، مصباح الفقاهة (المکاسب)، ج 3، ص 301؛ ابن قيم الجوزية، محمد بن أبي بكر، إعلام الموقعين عن رب العالمين، تحقيق: إبراهيم، محمد عبدالسلام، ج 3، ص 187.
[6]. صدوق، محمد بن على، معانی الأخبار، محقق: غفارى، على اکبر، ص 386.
[7]. مصباح الفقاهة (المکاسب)، ج 3، ص 302.