کپی شد
انشعابات در فرقه مستعلیه
تا سال ۵۲۴ هـ ق، اسماعیلیان مستعلوی مصر، شام، یمن و جاهای دیگر گروه واحدی را که از نزاریه متمایز بودند تشکیل میدادند. تا این زمان، مستعلویان دو خلیفه فاطمی را که مستعلی و آمر باشند به امامت خود پذیرفته بودند، اما حوادثی که به دنبال مرگ آمر در ۵۲۴ هـ ق رخ داد، و نیز ادعای امامت حافظ، پسر عمو و جانشین آمر در دولت فاطمی، شکاف جدیدی در جماعت مستعلوی ایجاد کرد و آنان را به دو گروه «حافظیه و طیبیه» تقسیم نمود.
حافظیه
حافظیه که به «مجیدیه» نیز معروف بودند، عبدالمجيد بن أبى القاسم؛ پسرعموی آمر و معروف به «الحافظ لدين الله (467-544 هـ)» و خلفای فاطمی بعدی را پس از آمر به امامت شناختند. آنها که قدرت را در قاهره به دست گرفته بودند، بیشتر اسماعیلیان مصر و شام را با خود همراه کردند و در یمن نیز پشتیبانانی پیدا کردند؛ اما حافظیه مدت زمان زیادی بعد از سقوط خلافت فاطمی در ۵۶۷ هـ ق باقی نماندند.[1]
طیبیه
در سال 429 هـ «على بن محمد صلیحى»، رهبر دعوت در یمن، توانست سلسله صلیحیون را تاسیس کند که چون از فاطمیان تبعیت مى کردند، دست نشانده آنها بودند. بعد از على صلیحى، پسرش «مکرم احمد» جانشین پدر شد. همسر وى سیده حره دختر احمد صلیحى، زنى زیرک و کاردان بود و به او «ملکه سیده» مى گفتند. به علت بعضى از مشاوره هاى این زن، اکثر نواحى یمن به دست صلیحیون افتاده بود و به همین خاطر شهر عدن، جزئى از مهریّه وى بود. مکرّم در سال 477 هـ از دنیا رفت و حکومت صلیحیون به دست ملکه سیده افتاد. در سال 487 هـ، وى به خاطر روابط دوستانهاش با قاهره، از مستعلى طرفدارى کرد و چون اسماعیلیان هند نیز از یمن تبعیت مى کردند، امامت مستعلى را پذیرفتند. در این دوران یحیى بن ملک (م 520) داعى یمن بود. در سال 524 هـ که آمر کشته شد، ملکه سیده ادعا کرد که آمر در نامه اى به وى تولد طیّب فرزند خود را به تاریخ ربیع الثانى 524 هجرى خبر داده است و طیب در زمان مرگ پدر حدود شش ماه داشته است. بنابراین ادعاى پسر عموى آمر، عبدالمجید مبنى بر قطع نسلِ امامان فاطمى صحیح نبوده و طیّب امام برحق است و عبدالمجید که با لقب الحافظ لدین الله بر تخت نشسته، غاصب است. با این ادعاى ملکه سیده، یمنى ها و هندیان با عنوان طیبى راه خود را از فاطمیان جدا کردند. پس «طیبیه» که در ابتدا آمریه نامیده میشدند، کودک نوزاد آمر را که طیب نام داشت، به جانشینی آمر به امامت شناختند و ادعای حافظ و جانشینان او در سلسله فاطمی را بر امامت رد کردند.
به غیر از ادعاى ملکه سیده، کسى از طیب خبرنداشته و خود طیبیان نمى دانند که بر سر طیب چه آمده است. بنابر برخى روایات، اصلا فرزندى به نام طیب وجود نداشته و بنابر برخى روایات دیگر وى بعد از تولد، توسط عبدالمجید به قتل رسید. این گفته ها را طیبیان نپذیرفته و قائلند تعدادى از نائبان خاص آمر وى را مخفى کرده و در خفا مى زیسته است؛ لذا قائل به غیبت وى شده و مى گویند: چون سلسله امامت تا روز قیامت ادامه دارد و مى دانیم که طیب به دنیا آمده است و حضور امام در زمین در هر عصرى لازم است، بنابراین یا طیب غایب شده و در غیبت به زندگى ادامه داده و اکنون نیز به مشیّت الهى زنده است تا وقت ظهورش برسد یا این که در خفاء از دنیا رفته است و امامت در نسل وى ادامه یافته و هر وقت مصلحت باشد، امامى از نسل وى ظهورخواهد کرد، که این اندیشه دوم در بین طیبیان مطرح است و آن را پذیرفته اند.[2]
دعوت ناپایدار مستعلوی حافظی
سلسله فاطمیان، رسما در محرم 567 ق/سپتامبر 1171م، به دست «صلاحالدین ایوبی»، منقرض شد. صلاح الدین، بی درنگ مذهب اهل سنت را به مصر بازگردانید؛ وی اسماعیلیان آن دیار را سخت قلع و قمع کرد. «العاضد لدينالله (546-567 هـ)»، آخرین خلیفه فاطمی نیز چند روز پس از شکست، در پی بیماری کوتاهی درگذشت. تا حدود یک قرن پس از مرگ او، شماری از جانشینان وی مدعی امامت حافظیه بودند و هر چند گاه یک بار، حرکت و شورشی را در مصر سامان می دادند؛ ولی از آن پس بساط مذهب اسماعیلیه و سازمان پنهان دعوت آن کلا از مصر برچیده شد و در همان زمان، در شام نیز اثری از اسماعیلیان حافظی یافت نمی شد.[3]
دعوت حافظیه در یمن نیز پیروانی پیدا کرده، و برای مدتی از حمایت رسمی بعضی از حکام و امرای محلی آن گوشه از جنوب عربستان، خاصه بنی زریع و همدانیان برخوردار شده بود، ولی با انقراض این حکومتها در یمن و با ظهور صلاح الدین ایوبی، دعوت حافظیه و پیروانش در آن دیار نیز دوامی نیافت.[4]
در هند به نظر نمی رسد که حافظیان هرگز توانسته بوده باشند پایگاهی به دست آورند و مستعلویان هند که با صلیحیون روابط نزدیک خود را حفظ کرده بودند، مانند آنها، کلا به جناح طیبی دعوت مستعلویه پیوسته بودند. با توجه به از بین رفتن کامل جماعت حافظی در بلاد اسلامی، از آثار اسماعیلیان مستعلوی حافظی هیچ گونه نمونهای بر جای نمانده است.[5]
دوام دعوت مستعلوی طیبی
دعوت مستعلوی طیبی پایگاه اصلی و همیشگی خود را در یمن و سپس در شبه قاره هندوستان پیدا کرد. به هنگام انشعاب حافظی طیبی در دعوت مستعلویه پس از مرگ آمر، «ملکه سیده» زمام امور دولت صلیحی در یمن را به دست داشت، اسماعیلیان مستعلوی طیبی معتقدند که امامت آنها در اعقاب طیب که همچنان در استتار مانده اند، تداوم یافته است و سرانجام، در پایان دوره فعلی ستر در تاریخ مذهبی بشر، یکی از همین امامان ظهور خواهد کرد و آغازگر دوره کشف خواهد گردید.
در زمینه اصول عقاید و تفکر، مستعلویان طیبی ادامه دهنده تعالیم و سنن اسماعیلیان فاطمی بودهاند. برای ظاهر و باطن دین و احکام شرعی اهمیت یکسانی قائل بودهاند، ولی طیبیان، اصلاحاتی نیز در تعالیم مذهبی فلسفی خود وارد نمودند که به نظام حقایق آنها ویژگیهای خاصی می بخشید.[6]
از هنگام ورود نخستین داعیان اسماعیلی به گجرات هند، جماعت اسماعیلی در غرب شبه قاره هند به تدریج گسترش یافت و این جماعت از هندیان اسماعیلی که عمدتا اصل و نسب بومی داشتند، به زودی با نام «بُهره» شهرت یافتند.[7]
[2]. سایت آیت الله مکارم، به نقل از فرمانیان، مهدی، درسنامه تاریخ و عقائد اسماعیلیه، ص 133.
[3]. مقریزی، احمد، الخطط، ج ۱، ص۲۳۳؛ مقریزی، احمد، اتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفاء، به کوشش: الشیال، جمالالدین و محمد حلمی محمد احمد، ج ۳، ص ۳۴۷ و ۳۴۸.
[4]. یحیی بن حسین بن قاسم، غایة الامانی، به کوشش: سعید عبدالفتاح عاشور، ج ۱، ص ۲۷۹ و ۲۹۷- ۲۹۸ و 317؛ ابن مجاور، یوسف، تاریخ المستبصر، به کوشش: لوفگرن،لیدن، ج ۱، ص ۱۲۶ و ۱۲۷.
[6]. حامدی، ابراهیم بن حسین، کنز الولد، به کوشش: غالب، مصطفی ، ج ۱، ص ۳۲ – ۱۵۶؛ ولید، علی بن محمد، الذخیرة، به کوشش: اعظمی، محمد حسن، ج ۱، ص ۲۴ – ۸۳ و ۱۱۰ – ۱۱۲؛ ولید، علی بن محمد، تاج العقائد و معدن الفوائد، به کوشش: تامر، عارف، ج ۱، ص ۱۸ به بعد؛ ولید، حسین بن علی، رسالة المبدأ و المعاد، ایران و یمن (سه رساله اسماعیلی)، به کوشش: هانری کربن، ج ۱، ص۱۰۰ – ۱۳۰.