searchicon

کپی شد

اندیشه ها و سیره سیاسی سید حسن مدرس

در این مقاله به برخی از دیدگاه ها و اندیشه های سیاسی شهید سید حسن مدرس، بزرگ مرد دیانت و سیاست، در چند بخش اشاره می کنیم:

 الف. وظایف و اختیارات حکومت در سیاست داخلی:

1. اجرای عدالت در جامعه: مرحوم مدرس معتقد است اگر در جامعه عدالت رعایت شود، در نظام جامعه، از هم گسستگی ایجاد نمی شود، ولی اگر عدل رعایت نشود، جامعه در تمام ابعادش متضرر خواهد شد. البته عدل در دیدگاه مدرس؛ یعنی آن که از مورد گرفته شود و به مورد خرج شود؛ یعنی از همان هایی که گرفته می شود، خرج همان ها شود، این معنای عدل است. از ملت پولی که گرفته می شود، به مصارفی برسد که به نفع آن ملت باشد. سپس نتیجه می گیرد که اگر این کار نیک در جامعه تحقق یابد، هرگز به اقتصاد و مملکت ضرر وارد نمی شود.[1]

2. دریافت مالیات از شهروندان: یکی دیگر از وظایف حکومت از دیدگاه مرحوم مدرس، دریافت مالیات است. ایشان  معتقد است که اگر شهروندان در امر پرداخت مالیات نظام مند باشند، کشور به سوی کشورهای بیگانه دست دراز نکرده و مجبور به استقراض خارجی نخواهد شد.

البته لازم به ذکر است که شهید مدرس در این موضوع آن قدر حساس بود و احساس مسؤولیت می کرد که به عنوان یک فقیه طراز اول و نماینده فقهای دیگر در مجلس، حکم داد که آنهایی که می توانند مالیات بدهند و یا باید مالیات بدهند، ولی در امر پرداخت مالیات تعلّل و استنکاف می کنند، خائنین به ملت و وطن فروش محسوب می شوند و باید این افراد مجازات شوند.[2]

3. ایجاد آسایش و رفاه برای مردم کشور: یکی دیگر از وظایف حکومت از نظر آن فقیه فرزانه، ایجاد رفاه و آسایش برای مردم می باشد؛ یعنی حکومت باید با ایجاد مؤسّسات و وزارت خانه، امورات مردم و درخواست هایشان را سریع تر انجام دهد. او می گوید: «عرض می شود که غرض از وضع قانون، آسایش خلق در امور زندگی است و اگر برای دولت هم فایده داشته باشد، خیلی خوب است».[3]

4. حفظ مرزهای کشور اسلامی: باید عنایت داشت که یکی دیگر از وظایف حکومت، حفظ مرزهای کشور اسلامی است. شهید مدرس در عین حالی که این وظیفه حکومت را تبیین و تشریح می کند، به مسأله مهم فقهی هم اشاره می نماید، و آن این است که، آیا جهاد یا جنگ در عصر غیبت امام معصوم (ع) مجاز است یا خیر؟ شهید مدرس در زمان غیبت، اعتقاد به جهاد ابتدایی ندارد، اما به جهاد دفاعی معتقد است و می گوید: «هر کس به ما حمله کند، در هر لباسی که باشد، چه با کلاه شاپو چه با عمامه! فرقی نمی کند، هر کسی که به سرزمین ما تجاوز کند، او را با تیر خواهیم زد» و این فعل و عمل را همانند نماز، یک فعل واجبی برای کشور اسلامی می شمرد.[4]

ب. وظایف و اهداف حکومت در زمینه سیاست خارجی:

یکی از موضوعات مباحث سیاسی، موضوع سیاست خارجی و روابط با کشورهای خارجی است که این موضوع یکی از بحث های کلیدی و بسیار مهم اندیشه سیاسی شهید مدرس را تشکیل می دهد، آن هم تحت عنوان سیاست موازنه عدل؛ البته جالب و کلیدی بودن این اندیشه و نظر را می توان با در نظر گرفتن فضای سیاسی آن عصر بهتر درک کرد؛ چرا که ایران آن عصر جامعه ای از درون آفت زده بود و از بیرون هم ترمینال دو قدرت بزرگ (و به گفته خود شهید مدرس دو قدرت که یکی اعقل و دیگر عامل و یکی قوی و دیگری اقوی) روسیه و انگلیس بود، دو قدرت که هر وقت اراده می کردند، به بهانه ای ایران را مابین خود تقسیم کرده و منابع و معادن و ثروت مادی و انسانی آن را به تاراج می بردند.

در این فضای آلوده که عده ای از دولتمردان به همسایه شمالی عشق می ورزیدند و نوکری آن را افتخاری بس عظیم برای خود قلمداد می کردند و عده ای هم برای انگلیس خوش رقصی کرده و اجیر آنها می شدند و افتخار می کردند که بریتانیای کبیر برای آنها مقرّری معین نموده و به خاطر آن سرمایه ملت و مملکت را یک جا به اجنبی هبه می کردند. در چنین فضایی، مجاهدی وارسته و دارای تفکر توحیدی، صدای سیاست «نه شرقی و نه غربی» را سر می دهد و دنبال اثبات عزت و شرف ایران اسلامی و ملت مسلمان است؛ چرا که از فرهنگ قرآن الهام گرفته و آشنا به آیه نفی سبیل[5] و عالم و آگاه به مسائل سیاسی است. صفت وارستگی و عدم تعلّق به زرق و برق های دنیوی را به خود اختصاص داده و بر این اساس، می تواند چنین شعاری را طرح و اجرا کند؛ لذا ندا سر می دهد که روابط ما با تمام کشورها، چه همسایه و چه غیر همسایه، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، بر اساس صلح و صفا و صمیمیت و برادری است و ما خواهان روابط حسنه با تمام دول جهان می باشیم، ولی در عین حال که خواستار صلح و صفا و روابط هستیم، به کسی هم اجازه سلطه نمی دهیم.

با این توضیحات مختصر، می توان وظایف و اهداف حکومت در زمینه سیاست خارجی را در دیدگاه شهید مدرس این گونه فهرست کرد:

1. تأمین حاکمیت و استقلال کشور.

2. تدوین و اجرای اصول سیاست خارجی بر پایه دیانت.

3. مبارزه با بیگانه در صورت تعدّی و تجاوز به کشور.

4. روابط حسنه با تمام دول جهان بدون هیچ گونه سلطه و دخالت در امور یکدیگر.

5. دست یابی به استقلال سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در سایه اعمال سیاست توازن عدمی.

6. توجه به مسائل و مشکلات مسلمانان جهان اسلام.

آیت الله مدرس در یکی از نطق های خود در مجلس شورای ملی، وقتی اوضاع جهان و در آن میان وضعیت ایران عصر خود را بیان و تشریح می کند، در باب روابط با دول بیگانه اینچنین می گوید: «منشأ سیاست ما دیانت ما است. ما با تمام دنیا مادامی که متعرض ما نشده اند، دوست هستیم، هر کس متعرض ما شود، متعرض او خواهیم شد. همین مذاکره را با مرحوم صدراعظم شهید عثمانی کردم و گفتم: اگر کسی بدون اجازه ما وارد سر حدّ ایران شود و قدرت داشته باشیم، او را با تیر می زنیم، خواه کلاهی باشد، خواه عمامه ای باشد، خواه شاپو سر داشته باشد… دیانت ما عین سیاست ما است و سیاست ما عین دیانت ما، ما با همه دوستیم و همین طور دستور داده شده است».[6]

البته برای مدرس فرقی نمی کند که بیگانه شرقی باشد یا غربی. آن چه برای او در روابط خارجی مهم است، تحصیل عزت و عظمت و منافع مسلمانان است.

مدرس، باز بودن درهای کشور و یا به تعبیر خودش، به همه جا در داشتن را بر مبنای موازنه عدمی؛ یعنی فلسفه سیاسی خود می داند و اعتقاد دارد که روابط حسنه با تمام دول جهان باید بدون هیچ گونه سلطه و دخالت در امور یکدیگر وجود داشته باشد. او می گوید: «با تمام دول جهان باید روابط حسنه داشته باشیم، بدون این که دول قوی بخواهند بر ما سلطه سیاسی یا اقتصادی و یا هر گونه سلطه دیگری داشته باشند».[7]

به عقیده مرحوم مدرس، نیل به خودکفایی سیاسی و دست یابی به استقلال فرهنگی و اقتصادی کشور، جز در سایه اعمال سیاست توازن عدمی و جلوگیری از نفوذ قدرت های استعماری شرق و غرب در ایران میسر نیست. او بارها به این موضوع تصریح کرده است که ضرورت دارد توازن عدمی را نسبت به همه دولت ها مراعات کنیم، نه توازن وجودی، و از تمایل به هر سیاست خارجی چه رنگ شمال داشته و چه جنوب و چه شرق و چه غرب بپرهیزیم.[8]

ایشان دراین باره می گوید: «ما را بگذارید که صلاح و فساد خودمان را می دانیم … من مناسب نمی بینم که دولت ها دوست های خصوصی پیدا کنند، یکی تعریف ما را بکند یکی مذمت، من اگر خوبم، اگر بد، تو برو خود را باش. من که با همه خوبم، هیچ دوست ندارم که یک دولتی چه در این جا و چه در مرکز خود، تعریف مرا بکند. من اگر خوبم، برای خودم و اگر بدم، برای خودم هستم. من از هر دولتی که بخواهد دخالت در امور بکند، می ترسم و باید توازن عدمی را نسبت به همه مراعات کرد، نه توازن وجودی؛ یعنی شما برای خودتان، ما هم برای خودمان».[9]

یکی از مصادیق مخالفت با موازنه وجودی و اعتقاد به موازنه عدمی شهید مدرس را می توان در مخالفت با قرار داد 1919م دید، که خود او در این باره می گوید: «این قرار داد منحوس، یک سیاست مضر به دیانت اسلام، مضر به سیاست بی طرفی ما بود… کابینه وثوق الدوله خواست ایران را رنگ بدهد، اظهار تمایل به دولت انگلیس کرد، بر علیه خدا و ملت ایران قیام نمود. حال هم هر کسی تمایلی به سیاستی نماید، ما؛ یعنی ملت ایران، با او موافقت نخواهیم نمود، چه رنگ شمال و چه رنگ جنوب و چه رنگ آخر دنیا …».[10]

یا در جای دیگر می گوید: «… یک اشخاصی رنگ پیدا کردند، آمدند و گفتند که عقیده ما تمایل به سیاست انگلیس است، شاید یکی پیدا بشود و بگوید عقیده سیاسی من روس است، ما بر ضد همه هستیم. ایرانی مسلمان باید مسلمان و ایرانی باشد. هر رنگی غیر از این داشته باشد، دشمن دیانت ما، دشمن استقلال ما است».[11]

نتیجه:

مدرس یکی از فقها و مجتهدان عصر قاجار و پهلوی بود که هر دو فضای اجتماعی و سیاسی ایران آن عصر را به خوبی درک کرد و جزو آن دسته از عالمانی است که به اوضاع جهانی آگاهی داشته و با اندیشه صاحب نظران غربی هم آشنا بود. کسی که کتاب های سیاحت نامه شاردن،[12] روح القوانین مونتسکیو،[13] شهریار ماکیاولی[14] را مطالعه کرد، و در دوره ای، به عنوان یکی از فقهای برگزیده، از میان بیست فقیه طراز اول، وارد مجلس شد، تا نظارت مجلسی را که محصول انقلاب مشروطه است، عهده دار باشد. او بعدها نیز به عنوان وکیل اول مردم تهران وارد مجلس شورای ملی شد و ثمرات زیادی را برای ملت ایران به ارمغان آورد.

مدرس کسی بود که مشکل ایران را در دو چیز عمده و اساسی مشاهده می کرد، یکی در استبداد، که باعث ناتمام ماندن اهداف انقلاب مشروطه، از دست رفتن قدرت پارلمان، بازگشت قدرت از پارلمان به پادشاه و منصب پادشاهی و ترویج تفکر فضیلت طلبی می شد؛ بنابراین تلاش می کرد که استبداد را نابود کرده و بر این باور بود که در هر صورت، باید قوانین اسلامی، جاری و ساری شود و برای اجرای قوانین اسلامی، نظام، هم می تواند مشروطه باشد و هم می تواند جمهوری باشد؛ البته نه جمهوری تقلبی رضاخانی، و استدلال می کند که مشکل حکومت در عصر غیبت می تواند جمهوری باشد.

خلاصه این که راه حلّی که مرحوم مدرس برای مشکل اول و رهایی از آن ارائه می کند، این است که دین از سیاست نباید جدا باشد؛ چرا که وقتی ملت مسلمان ایران و اندیشمندان مسلمان از سیاست فاصله گرفتند و تفکر جدایی دین از سیاست ترویج یافت، بر این اساس، نااهلان بر روی کار آمدند و مشکلاتی برای ایران آفریدند که از آن جمله، استبداد می باشد. پس به همین دلیل، تنها راه نجات از این مشکل، اعتقاد نظری و عملی به ادغام و عینیت دین و سیاست و حضور فقها و اندیشمندان مسلمان در صحنه سیاسی می باشد.

ایشان مشکل دوم را در سلطه بیگانگان و وجود سیاست ایجابی در ایران می بیند و بر این اعتقاد است که، تمام گرفتاری ها به این دلیل است که عده ای وطن فروش با اجانب همکاری کرده و در صدد فروش ایران و باعث بدبختی و عقب ماندگی ایرانیان شده، طرفداری از انگلیس و روس می کنند و «انگلوفیل» بازی و «روسوفیل» بازی در می آوردند. در چنین فضای اجتماعی و سیاسی است که مدرس سیاست سلبی و موازنه عدمی را مطرح می کند که بعدها الگویی برای دیگران، از جمله رهبران نهضت ملی کردن نفت ایران می شود. شهید مدرس با این که به سیاست سلبی در سیاست داخلی و خارجی اعتقاد دارد، ولی هیچ وقت بر این باور نیست که سیاست عدمی؛ یعنی عدم ارتباط با دیگران برای کشور سودمند باشد، بلکه کشوری را قوی می داند که به همه سو، در داشته و در عین استقلال، بتواند از فن و تکنولوژی دیگران هم استفاده و بهره ببرد.[15]

 



[1]. ترکمان، محمد، مدرس در پنج دوره تقنینیه مجلس شورای ملی، ج 2، ص 478.

[2]. همان، ج 1، ص 229.

[3]. همان، ص 123.

[4]. همان، ج 2، ص 166 و 167.

[5]. نساء، 141، «لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً؛ خدا هرگز براى كافران راهى [براى تسلّط] بر مؤمنان ننهاده است».

[6]. مكی، حسین، مدرس قهرمان آزادی،  ص 209؛ مدرس در پنج دوره تقنینیه مجلس شورای ملی، ج 2، ص 464.

[7]. مدرس، علی، نگاه مدرس به فرهنگ و تمدن غرب، ج 1، ص 211.

[8]. رزم جو، حسین، مدرس و اصل توازن عدمی او در سیاست، ص 91 و 92.

[9]. مكی، حسین، مدرس قهرمان آزادی، ص 211.

[10]. مدرسی، علی، مرد روزگاران، ج 1، ص 405.

[11]. مدرس در پنج دوره تقنینیه مجلس شورای ملی، ج 1، ص 196 .

[12]. «ژان شاردن»، سیاح معروف فرانسوی که در سال 1681م،  وارد ایران شد، شش سال در اصفهان تحت حمایت و توجه خاص شاه عباس دوم صفوی به سربرد. در این مدت در اوضاع سیاسی و اجتماعی و نظامی ایران مطالعه کرد و به کمک نقاشی به نام گرلو Grelo که از قسطنطنیه آورده بود، تصاویری از البسه و بناها گرد آورد. سفرنامه او که از مهم ترین سفرنامه های اروپاییان است، جهت کسب اطلاع از اوضاع سیاسی و اجتماعی و اداری ایران و البسه و ابنیۀ آن دوره از تاریخ ایران، اهمیت بسیار دارد، ر.ک: کتاب خانه ایران شناسی مجلس.

[13]. «مونتسکیو» از فلاسفه و مورخان بزرگ فرانسه است. آثار مختلفی دارد، ولی شاهکار حقیقی او کتاب «روح القوانین» است. او در این کتاب که 31 باب است، تاریخ عموم ملل قدیم و جدید را از نظر گذرانده و از طرز حکومت هریک، اصول قوانین ایشان را استنباط کرده است. مونتسکیو در تالیف کتاب روح القوانین بیست سال زحمت کشیده چنانکه می توان کتاب یادشده را نتیجه مطالعات دوره زندگانی وی شمرد. مرحوم دهخدا این کتاب را به فارسی برگردانده است. ر.ک: لغت نامه دهخدا.

[14]. نیکولو ماکیاولی (1469-1527م)، اهل ایتالیا و فرزند یک وکیل دعاوی بود و در حد فاصل سال‌های 1498 تا 1512م، با سمت دبیر دوم شورای صلح به سراسر کشور ایتالیا و نیز دو کشور فرانسه و آلمان مسافرت کرد. کتاب «شهریار» در کنار کتاب «گفتارها» مهم‌ترین آثار او هستند. «شهریار» در 1513م به منظور راهنمای حکمرانی در ایتالیا منتشر می‌شود. تمام مباحث مطروحه در این کتاب برگرفته از مشاهدات ماکیاول از شیوه‌های کشورداری حاکم وقت ایتالیا «چزاره بورجا» است. ماکیاول به پشتوانه تجربه خودش در امر سیاست، در «شهریار» نشان می‌دهد که محدوده سیاست با فضیلت‌های اخلاقی همخوانی ندارد و سیاستمداران با استفاده از حربه فریب و ستمگری و دستکاری فکری توده‌ها بر آنها حکومت می‌کنند و در چنین دستگاه حکومتی، «هدف» وسیله را توجیه می‌کند. ر.ک: انسان شناسی و فرهنگ و ماکياولي و جدايی اخلاق از سياست.

[15]. عیسی نیا، رضا، اندیشه های سیاسی شهید مدرس، سایت حوزه نت.