کپی شد
اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)
مفهوم اندیشه در لغت به معنای فکر، تأمل و تفکر است،[1] و اندیشۀ سیاسی مجموعه ای از آرا و عقایدی است که به شیوه ای عقلانی و منطقی و مستدل در باره چگونگی سازمان دادن به زندگی سیاسی مطرح می گردد که می تواند توصیفی یا تبیینی باشد و اندیشمند سیاسی کسی است که بتواند در باره آرا و عقاید خود به شیوه ای عقلانی و منطقی استدلال کند، تا حدی که اندیشه های او دیگر صرفاً آرا و ترجیحات شخصی به شمار نرود.[2]
اندیشۀ سیاسی امام خمینی (ره)، جزیی از اندیشۀ کلان وی و متأثر از ابعاد مختلف اندیشه های ایشان است. از آن جا که امام خمینی شخصیتی چند بعدی است که آثار متعددی در حوزۀ مباحث عرفان، فقه، فلسفه، کلام و سیاست از ایشان برجای مانده است، و به دلیل آن که وی بنیان گذار و رهبر نظامی مبتنی بر اندیشه های اسلامی بوده، بدیهی است که اندیشۀ سیاسی وی تمام مفاهیمی که در حوزه حکومت و جامعه کاربرد دارد را در بر می گیرد.
در باره اندیشۀ سیاسی امام خمینی کسانی که در حوزۀ سیاست و مسائل سیاسی می پردازن آثار فراوانی به رشتۀ تحریر در آورده اند. بدیهی است که در این مختصر فرصت پرداختن به تمام زوایای اندیشۀ سیاسی ایشان نیست، از این رو به صورت خیلی فشرده و فهرست وار به برخی از این حوزه ها سری می زنیم و شما را به منابع مبسوط در این زمینه راهنمایی می کنیم.
برجسته ترین ویژگی های اندیشۀ سیاسی امام خمینی (ره) را می توان این گونه برشمرد:
1. رابطۀ دین و سیاست: یکی از مفاهیم محوری در اندیشۀ امام رابطۀ دین و سیاست است، به گونه ای که می توان سنگ بنای اساسی اندیشه سیاسی وی را در این موضوع جست و جو کرد. اعتقاد به ضرورت حکومت و دفاع از لزوم وجود نظم سیاسی در جامعه از مباحث پایه ای و بنیادین در اندیشه سیاسی امام خمینی است. وی از جمله عالمانی بود که به لزوم تأسیس نظام سیاسی در دوران غیبت معتقد بود. وی با ارائه دلایل عقلی و نقلی اثبات کرده که اولاً: اصل وجود حکومت برای جوامع بشری ضروری است. ثانیاً: در هر زمانی از جمله زمان غیبت امام معصوم (ع)، جامعه نیاز به حکومت مطلوب دارد که برای استقرار آن باید تلاش کرد.[3]
2. عدالت: عدالت یکی از مفاهیم کلیدی است که همواره امام (ره) بر آن تأکید دارد و محوری ترین جهت گیری سیاسی اجتماعی نظام سیاسی از دیدگاه ایشان محسوب می شود. امام در سیرۀ نظری و مواضع عملی خود، یکی از مهم ترین اهداف نظام سیاسی را تحقق قسط و عدالت در جامعه بیان می کند: “خدای تبارک و تعالی می فرماید که انبیا را ما فرستادیم، بینات به آنها دادیم، آیات به آنها دادیم، میزان برایشان دادیم و فرستادیم… که مردم قیام به قسط کنند، عدالت اجتماعی در بین مردم باشد”.[4] از ویژگی های اندیشۀ سیاسی امام خمینی آن است که وی حکومت را ابزاری برای تحقق عدالت و معنویت در جامعه می داند، چه این که اگر عدل در جامعه حاکم شود انسان در مسیر رشد و سعادت حرکت می کند، اما در جامعه ای که نشان از عدالت نیست، نشان از سعادت، فلاح و رستگاری نیز وجود ندارد.
3. آزادی؛ آزادی یکی از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی بود و یکی از مفاهیمی که امام به صورت بنیادین از آن دفاع می کردند. وی از آزادی نه به عنوان یک شعار و ابزار سیاسی، بلکه از حقوق ابتدایی بشر نام می بردند و معتقد بودند، این حق ابتدایی بشر است که آزاد باشد.[5] آزادی چه آن جا که به سرنوشت مشترک با دیگران ارتباط پیدا می کند؛ یعنی آزادی های مدنی و اجتماعی و چه آزادی های خصوصی و فردی که شامل حوزه هایی؛ مانند عقیده، بیان، فکر، احزاب و مطبوعات می شود. البته، طبیعی است که این آزادی ها بدون حد و مرز نخواهد بود. از نگاه امام حد این آزادی ها تا آن جا است که مصالح کشور را به خطر نیندازند. امام مرزهای آزادی را قوانین دینی و قوانین کشور که برگرفته از اسلام است می دانستند و می گفتند در تمام دنیا و تمام کشورها میان آزادی و توطئه مرز وجود دارد.[6]
4. استقلال؛ استقلال در تمام زمینه ها، عدم وابستگی، نفی دخالت اجانب، قطع نفوذ بی گانگان، تحت نظر دیگران نبودن و اداره مستقل مملکت تعاریف است که امام از استقلال ارائه می دهد.[7]
5. مردم سالاری: مردم سالاری و نقش ویژه مردم در تعیین سرنوشت و حضور فعال آنان در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی، از دیگر محورهای اندیشه سیاسی حضرت امام است. ایشان در رابطه با تعیین سرنوشت هر جامعه و ملتی به دست خودشان چنین می گوید: “ما بنای براین نداریم که یک تحمیلی به ملتمان بکنیم و اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری کنیم. ما تابع آرای ملت هستیم….”.[8]
6. قانون مندی: قانون مداری و قانون گرایی از اصول اساسی اندیشۀ سیاسی حضرت امام است. امام عمل به قانون را برای تمامی افراد جامعه از پایین ترین ردۀ نظام تا بالاترین مقامات واجب می دانست. در حکومت مورد نظر امام شخص مطرح نیست، ملاک قانون الاهی است. همه تابع قانون اند و فرقی میان اشخاص نیست.[9] امام معتقد بود در اسلام قانون حکومت می کند، به گونه ای که حتی پیامبر اکرم (ص) نیز تابع قانون بود.[10]
7. فرهنگ: امام خمینی یکی از تأثیر گذارترین متفکران عصر حاضر در تاریخ معاصر ایران است، امام فرهنگ را مبنا و پایه ای برای مسائل سیاسی و اقتصادی می داند. ایشان معتقد بود اگر فرهنگ درست شود و انسان درست تربیت شود، همۀ مشکلات جامعه درست می شود: “پس فرهنگ، یک کارخانۀ آدم سازی است، چنانچه انبیا هم برای همین معنا آمدند که آدم درست کنند…”.[11] از نگاه امام، فرهنگ کامل و انسان ساز فقط در درون اسلام وجود دارد و تربیت جامعه و مردم تنها از مسیر فرهنگ اسلامی امکان پذیر است: “قضیۀ تربیت یک ملت به این است که فرهنگ آن ملت صحیح باشد. شما کوشش کنید که فرهنگ را، فرهنگ مستقل اسلامی درست کنید”.[12]
8. وحدت: اتحاد و وحدت میان اقشار مختلف مردم از دیگر مؤلفه های اندیشۀ امام در عالم سیاست است. ایشان رمز پیروزی انقلاب اسلامی را در سایۀ وحدت می دانست و معتقد بود که از برکات انقلاب اسلامی که موجب عزت ملت ایران و امت اسلامی گردید، مسئلۀ اتحاد بود.[13]
9. مصلحت: امام خمینی معتقد بود از نگاه اسلام کارگزاران حکومت نمی توانند طبق رأی و نظر خود عمل کنند و بر آن اصرار بورزند، بلکه تمام آنچه در حکومت می گذرد باید براساس قوانین الاهی باشد، البته حاکم اسلامی می تواند در موضوعات طبق صلاح مسلمانان و یا صلاح حوزۀ حکومتی خود عمل کند.[14] امام خود بارها تأکید کردند، اگر مصلحت اسلام یا مسلمانان را در عمل خاصی دیدند اقدام می کنند.[15] دلایل پذیرش قطنامۀ 598 را در راستای همین اصل می توان ارزیابی کرد.
10. دعوت جهانیان به اسلام و گسترش آن: دعوت جهانیان به اسلام و گسترش معارف اسلام در میان ملل مختلف یکی دیگر از مفاهیم کلیدی اندیشۀ سیاسی امام خمینی است. دعوت گورباچف رهبر حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سابق از این زاویه قابل بررسی است: “باید قشرهای غیر اسلامی را … به مکتب مترقی عدالت پرور اسلام دعوت کنید.[16]
11. احیای هویت اسلامی: احیای هویت اسلامی، یکی دیگر از محورهای اندیشۀ سیاسی و مبارزاتی امام خمینی است. امام (ره) احیای هویت ملی – اسلامی را رمز استقلال و قدرت کشور و مانعی در راه گسترش سلطۀ قدرت های جهانی دانسته و همواره تأکید می کردند که: “هیچ نحو استقلالی حاصل نمی شود، مگر این که ما خودمان را بشناسیم و باور داشته باشیم.[17]
12. سیاست خارجی: سیاست خارجی، چگونگی روابط با کشورهای خارجی و نحوۀ تعامل دولت اسلامی در عرصه های بین المللی، و دفاع از مظلومان و محرومان در سراسر دنیا، یکی از مباحت مهم در اندیشۀ سیاسی امام خمینی محسوب می شود. نفی سلطۀ بی گانگان ( اصل نفی سبیل).[18] این یکی از قواعد مهم فقه اسلام است که براساس آن حق سلطۀ کافران بر مسلمان نفی شده است. امام براساس این قاعدۀ فقهی با هرنوع سلطه طلبی و مداخلۀ بی گانگان در امور مسلمانان به شدت مخالفت می کرد. مخالفت امام با استکبار، قطع سلطۀ اجانب و مخالفت با اتکای به قدرت های سلطه گر، در این راستا است.[19]
برای آگاهی بیشتر با اندیشه های سیاسی امام خمینی (ره) می توانید به کتاب های زیر مراجعه کنید:
1. اندیشۀ سیاسی امام خمینی، جمشیدی، محمد حسین.
2. اندیشۀ سیاسی امام خمینی، فوزی، یحیی.
3. درآمدی بر نظریۀ سیاسی امام خمینی، دهشیری، محمدرضا.
4. ارکان اندیشۀ سیاسی امام خمینی، رفیع زاده، عظیم.
[1] فرهنگ معین، واژۀ اندیشه.
[2] بشیریه، حسین، تاریخ اندیشۀ سیاسی در قرن بیستم، ص 17، نشر نی، تهران، 1376.
[3] امام خمینی، کتاب البیع، ج 2، ص 619؛ امام خمینی، شئون و اختیارات ولی فقیه، ص 23؛ صحیفۀ امام، ج 2، ص 31، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1378.
[4] صحیفۀ امام، ج 15، ص 213.
[5] همان، ج 5، ص 387.
[6] صحیفۀ نور، ج 6، ص271؛ ج 4، ص259؛ ج 9، ص 90، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، بهمن 1362.
[7] همان، ص 16، 490، 236؛ ج 4، ص 277.
[8] همان، ج 10، ص 181.
[9] همان، ج 9، ص 42.
[10] همان، ج 10، ص 29.
[11] تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی، تبیان(دفتر هجدهم)، ص 270.
[12] صحیفۀ امام، ج 8، ص 96.
[13] صحیفۀ نور، ج 5، ص 173، 141.
[14] همان، ص 461.
[15] همان، ج 1، ص 293.
[16] همان، ج 3، ص 322.
[17] همان، ج 9، 258.
[18] “وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً” . نساء، 141.
[19] صحیفۀ امام، ج 4، ص 317.