Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

انجیل عصر پیامبر

ابتدا باید گفت این که حضرت عیسی (ع) از پیامبران اولی العزم و صاحب کتاب آسمانی است، مورد اتفاق همۀ مسلمانان است و در این مسئله اختلافی نیست.

هم چنین بحثی نیست که این کتاب آسمانی همانند سایر کتب آسمانی غیر از قرآن، مورد تحریف قرار گرفته است و منظور از انجيل، كتاب آسمانى است كه قرآن كريم آن را نازل بر عيسى (ع) مى‏داند، نه اين كتابى كه فعلاً در دست است و به نام انجيل ناميده مى‏شود، چه اين انجيل حقيقى و آسمانى نيست، بلكه مجموعه‏اى است كه دست تحريف به اين صورتش در آورده است.[1]

ضمناً از جملۀ “أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ” بر مى‏آيد كه تورات و انجيلى كه در دست يهود و نصارا در آن عصر (عصر پیامبر) بود، تمام تورات و انجيل اصلى نبود، بلكه احتمالا تنها قسمتى از آن بود و قسمت بيشتر از اين دو كتاب آسمانى، از ميان رفته يا تحريف شده بود.[2]

اما باید توجه داشت که آيات مختلفى از قرآن گواهى مى‏دهد كه نشانه‏هاى پيامبر اسلام (ص) و آیين او در همان كتاب هاى تحریف شده كه در دست يهود و نصارا در آن زمان بوده، وجود داشت؛ زيرا مسلّم است كه منظور از تحريف اين كتب آسمانى، اين نيست كه تمام كتاب هاى موجود باطل و بر خلاف واقع است، بلكه قسمتى از تورات و انجيل واقعى در لابلاى همين كتب وجود داشته و دارد، و نشانه‏هاى پيامبر اسلام، در همين كتب و يا سائر كتاب هاى مذهبى كه در دست يهود و نصارا بوده، وجود داشته است (و الان هم بشاراتى در آنها هست).

به اين ترتيب ظهور پيغمبر اسلام (ص) و كتاب آسمانى او عملاً تمام آن نشانه‏ها را تصديق مى‏نموده؛ زيرا با آن مطابقت داشته است.

بنابراين معناى تصديق قرآن نسبت به تورات و انجيل اين است كه صفات و ويژگی هاى پيغمبر (ص) و قرآن با نشانه‏هايى كه در تورات و انجيل آمده مطابقت كامل دارد”.[3]

اما بحثی در این جا مطرح می شود که منظور قرآن (در آیۀ 47 از سورۀ مائده و آیات دیگر) از انجیلی که خدا نازل کرده است چیست؟

اولاً: در این آیۀ شریفه می فرماید: به اهل انجيل (پيروان مسيح) گفتيم بايد به آن چه خداوند در آن نازل كرده حكم كنند. پس بحث از عمل کردن نیست.

ثانیاً: بیان های متعددی در این زمینه وارد شده است که ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم:

1. شك نيست كه منظور از جملۀ بالا (به آن چه خداوند در آن نازل كرده حكم كنند)، اين نيست كه قرآن به پيروان مسيح (ع) دستور می دهد كه هم اكنون بايد به احكام انجيل عمل كنند؛ زيرا اين سخن با ساير آيات قرآن و با اصل وجود قرآن كه اعلام آیين جديد و نسخ آیين قديم مي كند، سازگار نيست، بلكه منظور اين است، كه ما پس از نزول انجيل بر عيسى (ع) به پيروان او دستور داديم كه به آن عمل كنند و طبق آن داورى نمايند (در حقيقت همان طور كه بسيارى از مفسران گفته‏اند در اين جا جمله “قلنا” در تقدير است و مفهوم آيه چنين مى‏شود “و قلنا ليحكم اهل الانجيل …”).[4]

2. شك نيست كه منظور از برپا داشتن تورات و انجيل، آن قسمت از تورات و انجيل واقعى است كه در آن زمان در دست آنها بود، نه قسمت هاى تحريف يافته كه كم و بيش از روى قراین شناخته مى‏شد، و منظور از “ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ” همۀ كتاب هاى آسمانى و دستورات الاهى است؛ زيرا اين جمله مطلق است، و در حقيقت اشاره به اين است كه نبايد تعصب هاى قومى را با مسائل دينى و الاهى آميخت. كتاب هاى آسمانى عرب و يهود مطرح نيست. آن چه مطرح است دستورهاى الاهى است. با اين بيان قرآن مى‏خواهد تا آن جا كه ممكن است از تعصب آنها بكاهد و راه را براى نفوذ در اعماق جان شان هموار سازد.[5]

3. بايد دانست همان طور كه گفتيم خداى تعالى در انجيل تصديق تورات و شرايع آن را نازل كرده، مگر بعضى از چيزهايى را كه چون نسخ شده انجيل نازل بر عيسى (ع) آنها را استثناء كرده، چون بعد از آن كه انجيل تورات را در شرايع و احكامش تصديق كرد و بعضى از چيزها كه در تورات حرام بود حلال كرد، قهراً عمل به ساير دستورات تورات يعنى عمل به غير آن چه انجيل حلال كرده عمل به احكامى خواهد بود كه خدا در انجيل نازل كرده و اين خود روشن است‏.[6]

به هرحال بعضی از آيات قرآن خالى از دلالت بر اين معنا نيست كه “تورات و انجيلى كه عصر پیامبر در دست يهود و نصارا بوده، همه‏اش تحريف شده نبوده، بلكه پاره‏اى از مطالب آن همان تورات و انجيل واقعى بوده، كه بر موسى و عيسى (ع) نازل شده، اما همۀ آنها آياتى كه از طرف خدا نازل شده باشد نبوده، بلكه دست خوش سقط و تحريف شده است”.[7]

انجیل عیسی (ع) بر اساس آن چه در قرآن آمده است، کتابی آسمانی است که مشتمل بر مطالبی است که به عیسی (ع) وحی شده است، ولی آن چه که امروز به نام انجیل وجود دارد کتاب هایی است که بعد از عیسی (ع) توسط دیگران نوشته شده و هیچ یک انجیل عیسی (ع) نیست، هر چند ممکن است برخی مطالب آن از انجیل عیسی (ع) گرفته شده باشد. و همان طور که مسیحی شناسان اذعان دارند تشخیص مطالب انجیل عیسی (ع) یا گفته های وی از آن چه دیگران افزوده اند، بر اساس منابع مسیحی ممکن نیست و راهی جز مراجعه به قرآن که “مهیمن” بر کتاب های الاهی است وجود ندارد.

به کتاب مسیح نوشته هامفری کارپنتر و کتاب سیمای محمد (ص) در تورات انجیل مراجعه شود.


[1] طباطبائی، محمد حسین، الميزان، موسوی، محمد باقر، ج ‏6، ص 52.

[2] مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 484.

[3] همان، ج ‏1، ص 211.

[4] همان، ج ‏4، ص 400.

[5] همان، ص 454.

[6] الميزان، ج ‏5، ص 568 ، 569.

[7] همان، ج 3، ص 10.