کپی شد
نقش امر به معروف و نهی از منکر در قیام امام حسین (علیه السلام)
یکی از شرایطی که در وجوب امر به معروف و نهی از منکر قید شده، نداشتن خطر جانی یا مالی است. حال با توجه به این که یکی از دلایلی را که امام حسین (ع) یرای قیام بر علیه یزید در سخنانشان فرموده اند، احیا و عمل به امر به معروف و نهی از منکر بوده است، این شبهه و سؤال پیش می آید که چگونه امام حسین (ع) برای این فریضه، جان خود را به خطر انداخت؟
برای پاسخ به این پرسش باید گفت: درست است که شرط چهارم از شرایط چهار گانه امر به معروف و نهی از منکر این است که؛ ضرر و مفسدهای متوجه مال، آبرو و جان آمر و ناهی و یا یکی از مؤمنان نشود، اما فقها در توضیح این شرط، (عدم ضرر و مفسده) میفرمایند: واجبات و منهیات الهی از نظر درجه اهمیت یکسان نیستند. بعضی از معروفها و منکرها از نظر شارع مقدس اسلام به اندازه ای با اهمیت است که برای حفظ آن واجب، یا نهی از آن منکر، باید بذل جان کرد، ولی در برخی موارد حفظ جان بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر مقدّم است.
این که در کدام مورد امر به معروف و نهی از منکر باید تا حد بذل جان پیش رفت و در کدام مورد باید حفظ مال، آبرو و جان را مقدم داشت، بستگی به موضوع امر به معروف و نهی از منکر دارد. اگر موضوع از احکام جزئی و در سطح محدود، باشد، حفظ مال، آبرو و جان مقدّم است. اما اگر موضوع در درجه بالای اهمیت است، باید امر به معروف و نهی از منکر کرد، گرچه انسان در این راه کشته شود.
شهید مطهری می گوید: ارزش امر به معروف و نهی از منکر، بالاتر از این ها است. البته با توجه به موردش. باید دید امر به معروف و نهی از منکر را برای چه و برای چه موضوعی است؟ گاهی موضوع کوچکی است، مثلاً کسی کوچه را کثیف می کند، پوست خربزه را در کوچه میاندازد، این جا باید نهی از منکر کرد، حال اگر بدانید اگر او را نهی کنید، به شما ناسزایی خواهد گفت، در این صورت، این کار آن قدر ارزش ندارد که شما یک ناسزایی بشنوید، اما گاهی وقت ها هست که موضوعی در میان است که اسلام برای آن اهمیتی بالاتر از جان و مال و حیثیت انسان قائل است؛ مثلا میبینید، قرآن یا اصول قرآنی به خطر افتاده است. در این صورت نباید بگویی: امر به معروف نکن، نهی از منکر نکن، چون جانت یا آبرویت، در خطر است، اجتماع نمیپسندد و…».[1]
امام خمینی میگوید: «اگر معروف و منکر از موضوعاتی باشد که از نظر اسلام بسیار مهم است و امر به معروف و نهی از منکر در چنین موضوعی، متوقف بر بذل جان باشد، بذل جان واجب است».[2]
امام حسین (ع) نیز در چنین موقعیتی بودند و «معروف» اصل اسلام و سنت پیامبر (ص) بود که در حال از بین رفتن یا تحریف بود. امام حسین (ع) دید اگر در آن برهه از زمان و در آن اوضاع خاصی که بر جامعه اسلامی حاکم بود، امر به معروف و نهی از منکر نکند، اصل اسلام در خطر است و فاتحه اسلام خوانده میشود. همچنین زحماتی که جدّ بزرگوارش برای اسلام کشیده است و جانفشانی شهیدانی که خونشان را در راه اسلام نثار کرده بودند، در معرض بی اثر شدن است؛ از این رو بر خود لازم دانست که قیام کند، گرچه جان خود و بستگانش را در این راه فدا کند.
یک روز پیش از حرکت امام حسین (ع) از مدینه به طرف مکه مروان بن حکم، حضرت را در کوچه دید و گفت: یا اباعبدالله من تو را نصیحت میکنم به این که با یزید بیعت کنی، چون خیر دین و دنیایت در بیعت با یزید است. حضرت در پاسخ فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون[3] و بإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيد»؛ «یعنی ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم، وقتی فردی مانند یزید حاکم امت اسلام باشد، فاتحه اسلام خوانده است».[4]
حضرت در جای دیگر می فرماید: « آیا نمیبیند قوانین الهی پایمال میشود؟ آیا نمیبیند این همه مفاسد پیدا شده و احدی نهی نمیکند؟ در چنین اوضاعی، مؤمن باید از جان خود بگذرد و لقای پروردگار را در نظر بگیرد».[5]
بنابراین معلوم است که در آن زمان و موقعیت، اساس اسلام در خطر بوده است.
[1]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 17، ص 267.
[2]. امام خمینی، تحریر الوسیله، ج 1، ص 472.
[3]. بقره 156.
[4]. امین جبل عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج 1، ص 588؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 44، ص 326.
[5]. مجلسی، بحارالانوار، ج 42، ص 192.