searchicon

کپی شد

امام کاظم (علیه السلام) و هادی عباسی

هادی عباسی نیز مانند سایر خلفای ستم­گر از ابراز دشمنی با امامان (علیهم السلام) دریغ نداشت و در این راستا می‌­بینیم وقتی حسین بن علی، از نوادگان امام حسن مجتبی (علیهم السلام) در قیام خود شکست خورد و در سرزمین فخ با یارانش مظلومانه به شهادت رسید، اسیران و سرهای بریده را نزد هادی عباسی، سومین خلیفه معاصر حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام)، فرستادند. او همه اسیران آل علی را به قتل رساند و گفت: « همه اینها زیر سر موسی کاظم است. خدا مرا بکشد اگر او را زنده بگذارم» علی بن یقطین به سرعت تمام ماجرا را در نامه‌ای برای امام هفتم گزارش کرد. امام اصحاب و شیعیان و اهل بیت را جمع نمود و نامه علی بن یقطین را خواند و سپس پرسید: «نظر شما چیست؟» همه گفتند: «از دست این ظالم مخفی شوید. ما هم همیشه و همه جا شما را همراهی خواهیم کرد.» امام لبخندی زد و شعری به این مضمون خواند: «او خیال می‌کند که بر خدا هم پیروز می‌شود! نگران نباشید؛ اولین نامه‌ای که از عراق به مدینه برسد، خبر مرگ هادی را خواهد آورد». گفتند: «از کجا می‌دانید؟» فرمود:« قسم به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هادی مرده است. من پس از نماز، رسول خدا را در خواب دیدم و شکایت هادی عباسی و قتل عام و شیعه‌کشی‌اش را به او کردم. رسول الله (صلی الله علیه و آله) به من فرمود :مطمئن باش که خداوند نمی‌گذارد دست هادی عباسی به تو برسد. سپس دست مرا گرفت و فرمود: «خداوند همین حالا دشمنت را هلاک کرد. پس شکر خدا را نیکو به جای آور. مدّتی نگذشت که خبر مرگ هادی از عراق رسید. ‏[1]

 


[1].  مجلسى‏، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج ‏48، ص 150 – 152، با کمی تصرف.