searchicon

کپی شد

امام صادق (علیه السلام) و علم لدنی

شیعیان بر این باور هستند که امامان به دلیل ویژگی هایی که برای منصب امامت از سوی خداوند تبارک و تعالی به آنان اعطا شده بود، زانوی شاگردی در محضر کسی نزدند؛ زیرا یکی از آن ویژگی ها این است که امامان معصوم (ع) تمام علوم را داشتند،[1] و نیازی به آموختن علوم، از دیگران را نداشتند، بلکه برخی از اهل سنت به صورت مستقیم و غیر مستقیم از شاگردان آنان بودند؛ مانند ابوحنیفه و مالک بن انس.[2]

گفتنی است امامان معصوم (ع) اگر می خواستند حدیثی را از پیامبر اسلام (ص) نقل نمایند، برخی از مخالفین در صورتی آن حدیث را می پذیرفتند که به واسطۀ یکی از تابعین و صحابه به پیامبر اکرم (ص) برسد، در حالی که نیازی به ذکر این سلسله سند نبود، ولی امامان (ع) به جهت مصالحی این گونه عمل می کردند و نقل حدیث امام معصوم (ع) از تابعین و صحابه دلیل بر این نیست که آنان، استاد امام معصوم (ع) بوده اند؛ مانند این که امام صادق (ع) در یک روایتی جریانی را دربارۀ پدرشان، امام باقر (ع) نقل فرموده که در آن، امام باقر (ع) به واسطۀ جابر بن عبدالله از پیامبر (ص) حدیثی را نقل می فرماید که چنین است: «…امام باقر (ع) به مسند تعليم نشسته بود و از طرف خدای – تبارک و تعالى – براى مردم حديث مى‏ فرمود. بعضی از مردم مدينه گفتند: ما با جرأت تر از اين نديديم؛ چون آن حضرت ديد چنين مى ‏گويند، از رسول خدا (ص) براى آنها حدیث را نقل می فرمود. دوباره برخی از مردم مدينه گفتند: ما هرگز دروغ گوتر از اين نديديم، براى ما از کسى که او را نديده حدیث مى‏ گويد. چون آن حضرت دید که این گونه دربارۀ او حرف مى ‏زنند، از جابر بن عبد الله براى آنان بازگو فرمود و آنان او را تصديق مى‏ کردند، با اين که خود جابر نزد امام باقر (ع) مى ‏آمد و از او حدیث مى ‏آموخت».[3]

گفتنی است به عقیدۀ شیعیان اگر امامان معصوم (ع) حدیثی را از پیامبر اکرم (ص) نقل فرموده اند، به واسطۀ پدرانشان از آن حضرت بوده و مورد پذیرش است؛ و نیازی به واسطۀ دیگری غیر از ائمه (ع) نیست.

 


[2]. در مجله «پاسدار اسلام»، آبان 1386، در شمارۀ 311، اسامی شاگردان امام صادق (ع) از اهل سنت را با ذکر منابعی از خود آنان نقل کرده است. برای دسترسی به این مجله، به سایت پایگاه حوزه نت http://www.hawzah.net  و پایگاه مجلات تخصّصی نور http://www.noormags.com مراجعه نمایید.

[3]. کلینی،  محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 469 و 470