کپی شد
امام سجاد (زین العابدین) (علیه السلام) و ایجاد کانون تربیتی دینی در منزل خود
هنگام ظهور اسلام، بردگی در سراسر جهان آن روز – حتی در مراکز تمدن آن زمان مثل یونان و روم – رواج داشت. به دلیل آنکه لغو چنین پدیده گسترده ای یکباره مقدور نبود، اسلام از راه های مختلفی زمینه لغو تدریجی آن را فراهم ساخت. بدین صورت که از یک طرف راه های برده گیری را تقلیل داده آن را محدود ساخت و از طرف دیگر آزاد سازی بردگان را کفاره بسیاری از گناهان و خطاها قرار داد و از این رهگذر وسائل آزادی آنان را فراهم ساخت. از طرف سوم پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به مسلمانان توصیه کرد که با بردگان (همچون عضوی از خانواده) رفتار انسانی داشته و دستور داد صاحبان بردگان از غذاهایی که خود می خورند و از لباس هایی که خود می پوشند، به آنان بدهند.
از این گذشته، آزاد سازی بردگان را آنچنان دارای ارزش و ثواب و فضیلت معرفی کرد که در روایات ما بسیاری از اعمال صالح، از نظر کثرت ثواب و فضیلت، به آزاد کردن بردگان تشبیه شده و از این طریق مسلمانان به این کار تشویق شده اند. مجموع اینها دیدگاه اسلام را در مورد بردگی تا حدی روشن میسازد.
در بررسی زندگانی امام سجاد (علیه السّلام) یکی از نکات قابل توجه، موضوع آزاد نمودن بردگان توسط آن حضرت است. اما دامنه و سطح این عمل بسیار وسیع است و آن حضرت در این کار انگیزه های والاتری داشته است. دقت در این زمینه نشان می دهد که امام از این اقدام، نظر تربیتی و انسانی داشته؛ بدین معنا که بردگان را خریداری کرده مدتی تحت آموزش و تربیت قرار می داد و سپس آزادشان می کرد. از این پس آنان به صورت انسان های نمونه (مربی) به فعالیت فرهنگی و تربیتی می پرداختند و پس از آزادی نیز ارتباطشان با امام قطع نمی شد. به عبارت دیگر امام زین العابدین (علیه السّلام) منزل خود را تبدیل به یک کانون تربیتی دینی نموده بودند.
«علی بن طاووس» ضمن اعمال ماه رمضان می نویسد: علی بن الحسین (علیهما السلام) شب آخر ماه رمضان بیست نفر برده (یا اندکی بیشتر یا کمتر) را آزاد می کرد و می فرمود: خداوند در هر شب ماه رمضان، هنگام افطار، هفتاد هزار نفر از اهل دوزخ و در شب آخر به تعداد کل شب های رمضان را از عذاب آتش آزاد می کند. دوست دارم خداوند ببیند که من در دنیا بردگان خود را آزاد می کنم تا او نیز مرا در روز رستاخیز از آتش دوزخ آزاد سازد.
امام هیچ خدمتگزاری را بیش از یک سال نگه نمی داشت. وقتی که بردهای را در اول یا وسط سال به خانه می آورد، شب عید فطر او را آزاد می ساخت و در سال بعد به جای او شخص دیگری را می آورد و باز او را در ماه رمضان آزاد می نمود. این روال تا آخر عمر او همچنان ادامه داشت.
اما بردگان سیاه پوست را – باوجود آنکه به آنان نیاز نداشت – می خرید و آنان را در مراسم حج به عرفات می آورد و آنگاه که به سوی مشعر کوچ می کرد، آنان را آزاد می کرد و جوایز مالی به آنان می داد.[1]
لذا همین که بردگان از این موضوع خبر می یافتند، خود را از قید بندگی اعیان و اشراف رها ساخته به خدمت زین العابدین (علیه السّلام) در می آمدند. زمان می گذشت و ایام سپری می شد و آن حضرت همچنان به آزاد کردن بندگان مشغول بود. او هر سال و هر ماه و هر روز به مناسبت های مخلتف این امر را تکرار می کرد تا آنجا که در شهر مدینه گروه عظیمی از بندگان و کنیزان آزاد شده آن حضرت تشکیل شده بود.[2]
همان گونه که اشاره شد، از مجموع اینها می توان نتیجه گرفت، امام با این برنامه در واقع یک کانون تربتیی به وجود آورده بود: بردگان را خریداری کرده مدتی تحت تعلیم و تربیت قرار می داد و پس از آنکه آنها را آزاد می کرد، هر کدام یک فرد تربیت شده و الگو برای دیگران بودند. آنان پس از آزادی نیز پیوند معنوی خود را با امام قطع نمی کردند و به سهم خود دیگران را تحت پوشش تربیتی قرار می دادند. این برنامه امام، با توجه به محدودیت هایی که او در ارشاد و هدایت مستقیم جامعه با آن روبرو بود، بسیار درخور توجه و بررسی است.
[1]. ابن طاووس، على بن موسى، إقبال الأعمال، ج 1، ص 261.
[2]. سید الاهل، عبدالعزیز، زندگانى زین العابدین (علیه السّلام)، ترجمه: وجدانی، حسین، ص 55؛ برگرفته از سایت اندیشه قم.