searchicon

کپی شد

امام سجاد (زین العابدین) (عليه السّلام) در دوران ولید بن عبدالملک

یکی دیگر از خلفای دوران امامت امام سجاد (علیه السلام) «ولید بن عبد الملک» است. پس از مرگ، عبدالملک، پسر وى «ولید» به خلافت رسید. برخى از مورخان از ولید تمجید نموده او را بر پدرش عبدالملک و جدش «مروان» و بسیارى دیگر از خلفاى بنى امیه ترجیح داده اند؛ زیرا غیر از «عمر بن عبدالعزیز» هیچ یک از خلفاى اموى در دوران زمامداری خود، به اندازه او کارهاى عام المنفعه و امور خیریه انجام نداده است. ولید در دوران زمامدارى خود در تأسیس و توسعه و تعمیر مساجد و اماکن مقدس کوشش مى کرد. او استانداران و فرمانداران خود را به این کارها تشویق مى نمود. اما به رغم نقاط روشنى كه در زندگى و زمامدارى وليد به چشم مى‏خورد، وى داراى نقاط ضعف و تاريک بسيار و انحراف هاى آشكارى بود كه در بررسى زندگى و زمامدارى وى نبايد ناگفته بماند. بنابه گفته مورخان، وليد مردى ستمگر و جبار بود، پدر و مادرش او را در كودكى، با هوسرانى و بى قيدى پرورش دادند؛ از اين رو وى فاقد ادب و شايستگى انسانى بود. او با علم نحو و ادبيات عرب آشنايى نداشت و تا آخر عمر نمى توانست قواعد عربى را به كار ببرد و هنگام گفت وگو، از لحاظ دستور زبان، مرتكب اشتباهات فاحش مى شد. روزى در مجلس پدرش و در حضور عده اى، هنگام گفت وگو با يک نفر عرب، جمله بسيار ساده اى را غلط ادا كرد! پدرش او را مورد مؤاخذه قرار داد و گفت: «هر كس زبان مردم عرب را به خوبى نداند، نمى ‏تواند برآن‏ها حكومت كند». وليد به دنبال اين جريان، همراه عده اى از دانشمندان علم نحو، وارد اطاقى شد و در را به روى خود بست و مدت شش ماه مشغول فراگرفتن اين علم شد، ولى پس از اين مدت، نادان تر از روز نخست بيرون آمد![1]

شايد يكى از علل اين مسئله كه وى به گسترش علوم و فنون توجه نشان مى‏داد، محروميت خود او از دانش بود و مى‏خواست از اين رهگذر، بر نقطه ضعف خويش سرپوش گذارد!

وليد عناصر فاسد و جنايتكار را، به عنوان امير و فرماندار و حاكم، بر سرنوشت مسلمانان مسلط كرده بود و اين عده عرصه را بر مردم تنگ ساخته بودند. يكى از کارگزاران او؛ «حجاج بن يوسف ثقفی» بود كه وى را پس از مرگ عبدالملک، در پست خود ابقا كرد. در آن زمان، منطقه شام زير نظر خود وليد بود. در عراق «حجاج»، در حجاز «عثمان بن حباره»، و در مصر «قره بن شريک» حكمرانى مى كردند. هر يک از آنها در بيدادگرى مشهور بودند و «عمر بن عبدالعزيز» (برادر زاده وليد) كه تا حدى دوستدار عدل و انصاف بود، با اشاره به حكومت اين چند نفر در اين مناطق مى گفت: زمين پر از ظلم و ستم شده است، خدايا مردم را از اين گرفتارى نجات بده![2]

همین بيدادگری هاى سردمداران و مظلوميت بى منتهاى مسلمانان باعث شد كه امام سجاد (علیه السلام) طى بيانى، مردم آن زمان را به شش دسته تقسيم كرده، زمامداران را به شير و مسلمانان را به گوسفندانى تشبيه مى‏نمايد كه در بين شير و گرگ و روباه و سگ و خوک گير كرده، گوشت و پوست و استخوانشان توسط شير دريده مى شود![3]

مورخان درباره قاتل امام زین العابدین (علیه السلام) با هم اختلاف دارند. بعضی معتقدند امام به دست ولید مسموم و برخی دیگر معتقدند به دست هشام بن عبدالملک، که برادر خلیفه بود به شهادت رسید. اما به هر حال، او نیز نمی توانست بدون اجازه ولید، مرتکب قتل امام شود.[4]

[1]. سيوطي، جلال الدين، تاريخ الخلفاء، محقق: الدمرداش، حمدي، ص 168؛ (بر گرفته از برنامه نرم افزاری المکتبة الشامله).

[2]. ابن اثير، على بن ابى الكرم، الكامل في التاريخ، ج 4، ص 584 و 585.

[3]. صدوق، محمد بن على‏، خصال، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج 1، ص 339.

[4]. صدوق، محمد بن على‏، اعتقادات الإماميه، ص 98؛ ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على،‏ مناقب آل أبي طالب (عليهم السلام)، ج 4، ص 176؛ مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، ج 46، ص 153 و 154.