searchicon

کپی شد

امام زمان (عج) و موعود ادیان

معرفی موعود آخرین دوران زندگی بشر امری است که از دیرباز ادیان و مکاتب مختلف به آن اهتمام ورزیده اند. و مشترکات زیادی در این زمینه دارند که به آنها اشاره می کنیم:

1. وعدۀ بشارت ظهور:

این مسئله جزو عقاید مسلم اسلام است اسلام، یهودیت، مسیحیت و زرتشتیان است.

در قرآن و روایات اسلامی (مخصوصاً در تشیع) به تفصیل در این مقوله بحث شده است.[1]

خداوند سبحان، در آیۀ “وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض…”،[2] وعدۀ ظهور را داده است. از امام محمد تقی (ع) روایت شده که فرمود: “قائم ما همان مهدی موعود است… به آن خدایی که محمد را به پیغمبری فرستاد و ما را به امامت مخصوص داشت سوگند که اگر از عمر دنیا یک روز بیش هم باقی نمانده باشد خدا آن روز را طولانی می گرداند، تا مهدی ظاهر شود و زمین را از عدل و داد پر کند، چنان که از ظلم و جور پر شده است.[3]

یهودیت

در آیین یهود نیز بارها بشارت ظهور ماشیح (mashiah) آمده است.[4] “در آن روز سرور بزرگ مکائیلی خواهد ایستاد و … از خوابندگان در خاک زمین (مردگان) بسیاری بیدار خواهند شد بعضی در جهت حیات ابدی و بعضی برای شرمساری و حقارت ابدی”.[5]

در این کلام به بحث رجعت در زمان ظهور مهدی (عج) که در عقاید اسلامی نیز مورد تأیید است اشاره شده است.

مسیحیت

پیروان دین مسیح (کاتولیک ها، ارتودکس ها، پروتستان ها) نیز در انتظار منجی موعودند. “و چون فرزند انسان در جلال خود جمع خواهد آمد، جمیع ملائکه مقدسه بر کرسی بزرگی خود قرار خواهد گرفت…”.[6]

“و من از پدر سؤال می کنم و تسلی دهنده ای دیگر به شما عطا خواهد کرد تا همیشه باشد؛ یعنی روح راستی که جهان نمی تواند او را ببیند…”.[7]

زرتشت

پیروان این آیین منتظر سه موعودند که هر یک به فاصلۀ هزار سال از یکدیگر ظهور خواهند کرد که همگی از فرزندان زرتشت خواهند بود که سومی (استوت ارته) آخرین موعود است.

“فر کیانی نیرومند مزدا آفریده را می ستاییم؛ … در هنگامی که گیتی را نو سازد… در آن هنگام که مردگان اگر برخیزند و به زندگان بی مرگی روی کند…”.[8]

2. شخصیت والا و منتخب:

در تمام ادیان شخصیت منجی موعود در جایگاهی ممتاز واقع شده، اما اسلام در رأس این ادیان ویژگی های فوق العاده ای برای حضرت مهدی (ع) درنظر گرفته است.

از دیدگاه اسلام (به ویژه تشیع) منجی دوران آخر در اوج ویژگی های مثبت انسانی و برگزیدۀ ویژه خداست. عصمت، واسطۀ فیض الاهی، دریچۀ نزول مواهب و برکات خداوند، محور هستی و باعث آرامش نظام هستی از جمله شاخصه های برجسته ای است که اسلام به حضرت ولی عصر (عج) منسوب می دارد. در سایر ادیان نیز همواره از جلال و شکوه موعود به زیبایی یاد شده است که گوشه ای از آنها در خلال متون منقول در این یادداشت قابل برداشت است.

3. حکومت جهانی

بیشتر ادیان بزرگ حکومت منجی را حکومتی فراگیر و جهان گستر دانسته اند، به طوری که همگی ملل، ادیان و فرهنگ ها زیر لوای یک پرچم و با خوشی و رضایت مندی اجتماع خواهند کرد.

اسلام

“او خدایی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاد تا بر تمام ادیان غالب گردد، اگرچه مشرکان خوش نداشته باشند”.[9]

از این آیه برداشت می شود با ظهور مهدی (عج) نور اسلام به سراسر دنیا تابیده و تمام افراد بشر یا سر تسلیم و فرمان برداری فرود می آورند، یا در زیر تیغ عدالت هلاک خواهند گشت و پرچم اسلام در همه جا برافراشته و عزت مند خواهد گشت.

یهود

در زبور داود (ع) آمده است: “ای خدا، شرع و احکام خود و ملک و احکام خود را به ملک زاده عطا فرما تا … از دریا تا دریا و از نهر تا نهر تا دورترین نقاط زمین سلطنت کند…”.[10]

مسیح

“… همۀ قبایل نزد وی جمع خواهند آمد…”.[11]

4. عدل و صلح جهانی

برقراری عدل و صلح جهانی و برچیده شدن سلطۀ ظلم و جور مبحثی است که غالباً هر جا که از منجی صحبت به میان آمده مورد تأکید بوده است.

اسلام

مبارک ترین بشارتی که به مؤمنان داده شده وعدۀ حکومت بر زمین، غلبه بر ظلم و جور و زندگی ایده آل و آرمانی بدور از ترس و وحشت و در اوج امنیت و رضایت است؛ “خداوند وعده داده آنان را خلیفۀ زمین گرداند… و دینی که برایشان پسندیده است استوار و نیرومند گرداند و ترسشان را به ایمنی تبدیل کند… تا تو را عبادت کرده و شرک نورزد”.[12]

یهود

“و او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود و مساکین تو را به انصاف … و ظالمان را زبون خواهد ساخت… در زمان او صالحان خواهند شکفت… و جمیع امت های زمین او را خوشحال خواهند خواند”.[13]

“… کیست که عدالت او را نزد پاهای وی می خواند… و او را بر پادشاهان مسلط می گرداند…”.[14]

در آیین هندو نیز آمده است: “چرخش روزگار به پادشاهی عادل در آخرالزمان می رسد که …”.[15]

5. صالحان و مظلومان وارثان زمین

این موضوع نیز در غالب ادیان مطرح شده است و امید همه به روزی است که جبهۀ به ظاهر قوی و قدرت مند ظلم در هم شکند و مظلومان و مستضعفان به قدرت برسند.

اسلام

“ما اراده کردیم که بر ضعفای زمین منت نهاده، پیشوا و وارث زمینشان گردانیم”.[16]

“ما بعد از آن که در تورات نوشته بودیم در زبور نوشتیم که بندگان شایستۀ ما وارث زمین می شوند”.[17]

یهود

زبور “… اما متوکلان به خدا وارث زمین خواهند شد… اما متواضعان وارث زمین شده از کثرت سلامتی متلذذ می شوند… صدیقان وارث شده ابداً در آن ساکن خواهند بود”.[18]

زرتشت

“… که به سوشیانت پیروزمند و به سایر دوستانش تعلق خواهد داشت… تباهکار نابود خواهد گردید و فریفتار رانده خواهد شد”.[19] سوشیانت همان منجی است.

وجوه افتراق

محدودیت در حجم پاسخ ما را برآن داشت تا تنها به دو نکته از اساسی ترین تفاوت ها بین مکاتب و ادیان نگاهی اجمالی داشته باشیم.

هویت منجی و القاب وی

نوع بشر در همۀ ادوار تاریخ به دنبال معبود و سرپرستی برای پناه و پرستش می گشته اما غالباً به بیراهه و انحراف رفته و به ذات احدیت شرک ورزیده است. بحث منجی موعود نیز چنان اهمیت و جایگاهی برای ایده آل های بشر دانسته که همواره منتظر پیروزی و ظفرمندی حق بوده، اما باز اغلب در مورد شناخت منجی موعود دچار اشتباه شده و در حیطۀ گنجایش ذهنی اش افرادی را نامبرده است. مثلاً اسلام ناب منجی موعود را حضرت مهدی (عج) می داند آخرین امام معصوم که هم اکنون زنده و از دیده ها پنهان است. در اسلام اسامی و القاب متعددی برای آن حضرت ذکر شده است، تا آن جا که تنها در یک کتاب به 182اسم اشاره شده است.[20]

نام غالب در آیین یهود “ماشیح” است. مسیحیان نیز منتظر ظهور حضرت مسیح اند و اغلب از القاب “شیلو، روح راستی، پسر خدا و پسر انسان” در کتب مقدس نامبرده شده است.[21]

زرتشت نام آخرین سوشیانس (منجی) خود را “استوت ارته” نامیده است. در آیین هندو “کالکی” نجات بخش موعود است و … .

2. جایگاه و توجه ادیان به موعود منتظر

متأسفانه مسئلۀ ظهور منجی اگرچه بسیار مهم و حیاتی است، اما در ادیان غیر اسلام توجه کافی بدان نشده و به اندازۀ کافی مورد بحث قرار نگرفت. پیروان این ادیان غالباً به همین اندک مباحث هم توجه نداشته و به کلی این بحث در حاشیه قرار داده اند و هیچ مسئولیتی را متوجه خود نمی دانند. در این میان اسلام ناب، هم عظمت و جایگاه رفیع منحصر به فردی برای حضرت مهدی (عج) درنظر گرفته و هم برای منتظران ظهور مسئولیت های خطیر و سنگینی را در باب انتظار فرج درنظر گرفته است. از منظر اسلام همین بس که وجود مبارک حضرت مهدی (عج) شخصیتی است معصوم (عاری از هرگونه خطا و عصیان)،[22] واسطۀ فیض الاهی،[23] و دریچۀ رحمت حق، همچنین باعث وجود آرامش جهان که اگر لحظه ای زمین از وجودش خالی شود، زمین تمام اهلش را در خود فرو خواهد برد.[24]

جمع بندی

اگرچه در بیان شباهت ها بیان شد که تمام ادیان و مکاتب منتظر ظهور منجی اند، منتظر روزگاری سرشار از عدالت و مهر و دور از ظلم و جورند، اما چنانچه در تفاوت ها ذکر شد، غالباً پیروان این ادیان به بیراهه رفته و در مورد عظمت وجودی، هویت و شخصیت منجی موعود و همچنین وظایف خود در دوران غیبت و قبل از ظهور موعود دچار غفلت و گمراهی شده اند.

امید که با تمسک به قرآن کریم این چشمۀ زلال حقیقت و روشنایی بتوانیم هرچه بهتر در کسب معارف الاهی کوشا باشیم.


[1] علامه مجلسی (رضوان الله تعالی) صد و سی آیه از قرآن را مربوط به حضرت مهدی (ع) دانسته و آنها را تفسیر روایی کرده اند و تنها بالغ بر سیصد روایت با مضمون «یملأ الارض عدلاً و قسطاً» آورده اند.

[2] «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده اند و عمل شایسته انجام داده اند وعده داده که آنان را خلیفۀ زمین گرداند.

[3] بحارالانوار، ج 51، ص 156.

[4] در «گنجینه ای از تلمود» چندین آیه از شخصیت «ماشیح» بحث به میان آورده (آبراهام کهن، فریدون گرگانی، ص 354-352. به نقل از فصلنامه تخصصی انتظار موعود، شماره 15، فصل 6، سال 1384 هجری شمسی.

[5] کتاب مقدس، کتاب دانیال نبی، ترجمه فاضل خان همدانی، ص 1567، بند 3-1. به نقل از درسنامه مهدویت، خدا مرد سلیمیان، 1385، ص 24.

[6] همان، انجیل متی، باب 25، بند 33-31. کتاب مقدس، دارالسلطۀ لندن، 1914.

[7] انجیل یوحنا، 14: 17.

[8] ر.ک: یشتها 2: 349. به نقل از همان منبع، پاورقی 4، ص 160.

[9] صف، 9 و توبه، 33.

[10] به نقل از امید سبز، محمد علی فرزی خراسانی، ص 77.

[11] انجیل متی، باب 25، ص 60، بند 33-31.

[12] نور، 54.

[13] زبور داود (ع)، مزامیر 72: 18-2؛ 96: 13-10.

[14] کتاب مقدس، عهد عتیق، کتاب اشعیای نبی، ص 1031 و 1057. به نقل از همان منبع، پاورقی 4، ص 140.

[15] برگرفته از امید سبز، ص 76.

[16] قصص، 4.

[17] انبیاء، 150.

[18] کتاب مقدس، مزامیر داود، مزمور 37، بندهای 37-9.

[19] یشتها، ص 160.

[20] نجم الثاقب، ص 132-55.

[21] انجیل یوحنا، باب 41، آیه 26؛ 16: 13-7؛ 7: 2؛ 19: 8.

[22] معصوم بودن: سلیم بن قیس می گوید: از سلمان شنیدم که می گفت: گفتم یا رسول الله هر پیغمبری وصی داشته وصی شما کیست؟ فرمود: شهادت می دهم ای سلمان که علی بن ابی طالب وصی من است… و اوصیائم پسرم حسن و حسین و بقیه از فرزندان حسینند. آنها با قرآنند و قرآن با آنها است از هم جدا نمی شوند مانند این دو انگشت… هر کس از آنها اطاعت کند از خدا اطاعت کرده است و هر کس اطاعت نکند خدا را اطاعت نکرده، همه شان هادی و مهدی اند، و نازل شدن این آیه دربارۀ من و دربارۀ برادرم و دخترم فاطمه و دربارۀ پسرم و اوصیاء یکی بعد از دیگری که فرزندان من و فرزندان برادرم می باشند (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً اتدرون ما الرجس یا سلمان قلت لا قال الشک لایشکون… مطهرون معصومون من کل سوء، آنها از هر ناپاکی پاکیزه و از هر بدی معصوم اند. سپس حضرت دست مبارک بر حسین (ع) زد و فرمود مهدی امتم … از فرزندان این است امام بن امام و عالم بن عالم و وصی بن وصی است… (کتاب سلیم بن قیس، ص 429).

[23] … بکم فتح الله و بکم یختم و بکم ینزل الغیث، مفاتیح الجنان، زیارت جامعه، ص 548. به وسیلۀ شما خداوند باب رحمت ها را می گشاید و به وسیله شما امر را به پایان می برد و به وسیلۀ شما باران را فرو می فرستد.

[24] لولا الحجة لساخت الارض باهلها، کافی، ج 1، ص 179.