کپی شد
امام حسین (علیه السلام) در عصر یزید
بـا آغاز سلطنت يزيد، آن حضرت، علاوه بر بدعتها و مفاسد زمان معاویه و از بين رفتن موانع قيام، با بدعت بسيار بزرگى روبه رو بـود و آن حـکـومـت فرد فاسق و فاجرى مثل يزيد بود که به هيچ وجه صلاحيت و شايستگى براى خلافت اسلامى نداشت. یزید علناً شراب مى خورد و ميمون بازى میکرد؛ لذا امام حسين (علیه السلام) در شـرايط خاصّى قرار گرفت. از طرفى مجبور شده بود با يک فرد فاسد بى بند و بار بـهعـنـوان خليفه پيامبر (صلّی الله علیه و آله)، بيعت کند و از طرفى دیگر فساد در دستگاه اموى، به اوج رسيده و نظام ارزشـى جامعه را مبدّل ساخته و آنها را بهسنتها و باورهاى جاهلى نزديک کرده بود. از طرف ديـگـر عـدّهاى از مردم عراق براى بيعت با آن حضرت اعلام آمادگى کرده بودند. به همین دلیل آن حضرت موضع جديدى اتخاذ نمود و با تمام هستى عليه خاندان فاسد اموى قيام کرد.
امام حسين (علیه السلام) در پاسخ مروان که از او براى يزيد بيعت مىخواست فرمود: «… با اسلام بايد وداع نـمـود؛ زيـرا امـّت گـرفـتـار رهـبـرى مـانـنـد يـزيـد شـده اسـت …، از جـدّم رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) شنيدم که فرمود: خلافت بر آل ابوسفيان حرام است».[1]
همچنین هنگام حرکت از مدينه، در وصيتنامه خويش بـه مـهـمتـريـن عـلّت قيام خود؛ که همانا امر به معروف و نهى از منکر و مبارزه با مفاسد وسيع و نابسامانىهاى فراوان اجتماعى و دينى بود تصريح فرمود: «… (من) بـراى امر به معروف و نهى از منکر قيام کردم و به راه و رسم جدّ و پدرم على بن ابى طالب (علیهما السلام) حرکت مىکنم .[2]
امام حسين (ع) در يکى از منازل بين راه و در راه حرکت به طرف کوفه در مورد خط سیر سیاسی و اهداف قيام خود فرمود: «اى مـردم ! پـيـامـبـر خـدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فـرمـود: هـر مـسلمانى با سلطانى زورگو مواجه گردد که حرام خدا را حـلال نـمـوده پـيمان الهى را در هم شکند، با قانون پيامبر مخالفت کند و در ميان بندگان خدا راه گـنـاه و مـعـصـيـت و عـدوان و دشـمـنـى را تـرويـج نـمـايـد، ولى او در مقابل چنين سلطانى، با عمل و يا با گفتار اظهار مخالفت ننمايد، بر خداوند است که اين فرد را به محلّ همان طغيانگر در آتش جهنّم داخل کند.
اى مردم ! آگاه باشيد اينان؛ (بنى اميّه) اطاعت خدا را ترک و پيروى از شيطان را بر خود فرض نـمـوده انـد، فـسـاد را تـرويـج و حـدود الهـى را تـعـطـيـل نـمـوده و حـلال و حـرام خـداوند را تغيير داده اند و من به هدايت و رهبرى جامعه مسلمانان و قيام بر ضد اين همه فساد و مفسدان که دين جدّم را تغيير داده اند از ديگران شايسته ترم».[3]
[1]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 44، ص 325.
[2]. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبي طالب (عليهم السلام)، ج 4، ص 89.
[3]. شوشتری (تستری)، قاضى نور الله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج 11، ص 603.