Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

امام حسن عسکری (علیه السلام) و رسیدگی به محرومان

امام عسکری (ع) در طول 28 سال عمر پربار خویش، علاوه بر این که در تداوم راه نبوت و امامت، نهایت تلاش خود را به کار گرفت و با تربیت شاگردان ممتاز و رهنمودهای خردمندانه خویش شایسته ترین خدمات را به امت اسلامی عرضه نمود، به عنوان امام امت و غم خوار ملت نیز از هیچ کوششی در راه رفع گرفتاری ها و مشکلات مسلمانان به ویژه شیعیان فرو گذاری نکرد. در ذیل به نمونه هایی از تلاش ها و عنایات آن حضرت در این زمینه اشاره می شود:

ابوهاشم جعفری، از شاگردان آن حضرت می گوید: روزی از فشار زندگی و فقر مادی به آن حضرت شکایت کردم. امام (ع) با تازیانه اش خطی بر روی زمین کشید و یک شمش طلا از آن بیرون آورد که در حدود پانصد اشرفی بود. سپس آن را به من داد و فرمود: «ای ابوهاشم! بگیر و ما را معذور دار». [1]

از محمد بن على … روایت است که گفت: ما تنگدست شدیم، پدرم به من گفت: باىد نزد این مرد؛ یعنى ابو محمد (ع) برویم؛ زیرا او معروف به جود و بخشش است. به پدرم گفتم: او را مى‏شناسى؟ گفت: نه او را مى‏شناسم و نه هرگز او را دیده‏ام. می گوید: ما آهنگ او کرديم و هم چنان که در راه می رفتیم، پدرم به من گفت: چه اندازه نیازمندیم؟ اگر پانصد درهم به ما بدهد، دویست درهم آن براى پوشاک، و دویست درهمش براى خرید آرد[2] و صد درهمش براى خرجى. محمد بن على می گوید: من هم پیش خود گفتم: کاش سیصد درهم نیز به من بدهد، صد درهمش را الاغى بخرم، و صد درهمش براى خرجى، و صد درهم براى پوشاک که (با آن الاغ و خرجى و پوشاک) به کوهستان بروم. می گوید: همین که به در خانه آن حضرت رسیدیم، غلام او بیرون آمده و گفت: على بن ابراهیم و محمد، پسرش، وارد شوند، چون وارد شدیم و سلام کردیم، به پدرم فرمود: اى على! چرا تا کنون نزد ما نیامدى؟ گفت: خجالت می کشیدم با این وضع (فقر و تنگدستی) نزد شما بیایم. وقتی از خانه‏اش بیرون آمدیم غلام آن حضرت نزد ما آمد، و کیسه‏اى به پدرم داد و گفت: این پانصد درهم است، دویست درهم براى پوشاک، دویست درهم براى آرد (یا بدهى)، دویست درهم براى خرجى، و به من نیز کیسه‏اى داده گفت: این سیصد درهم است، صد درهم آن را الاغ بخر، و صد درهم براى پوشاک، و صد درهم براى خرجى، و به سوى کوهستان مرو، و به سوراء برو (سوراء، شهرى در اطراف حلّه و محلى در بغداد است). او نیز به سوراء رفت و در آن جا زنى گرفت، و امروز دو هزار دینار عایدى دارد، با این حال، معتقد به مذهب واقفى‏ها است؛ (یعنى هفت امامى است) و می گوید: حضرت موسى بن جعفر (ع) نمرده و غایب است. محمد بن ابراهیم کردى می گوید: به او گفتم: واى به حال تو، آیا برهانى بر امامت روشن‏تر از این می خواهى؟ گفت: راست می گویى، ولى این عقیده‏ای است که ما بر آن رفته‏ایم (و مذهب خانوادگى ما است)!.[3]


[1]. «یا ابا هاشم! خذ و أعذرنا»، شیخ مفید، ارشاد، رسولى محلاتى‏، سيد هاشم، ج‏2، ص 312 و 313، اسلاميه، چاپ دوم، تهران‏.

[2]. در نسخه دیگر، «للدین» است؛ یعنى براى بدهى، و آن موافق روایت كلینى (ره) نیز میباشد.

[3]. ارشاد، همان.