کپی شد
امام باقر (علیه السلام) و بنی امیه
حاکمان اموی به دلیل تعارضات داخلی از نهضت عظیم علمی امام باقر (علیه السلام) غافل بودند، ولی این به معنای در امان بودن آن امام نیست، بلکه حجم وسیعی از روایات گویای اوضاع خشونت آمیز آن دوره، و ظلم و تجاوز حاکمان وقت نسبت به دین، مسلمانان و امام آنان است، به گونه ای که امام (علیه السلام) بارها تقیه می کرد و سرانجام نیز بر سر تعارضات مبنایی با نظام خلافت ظالمانه، توسط هشام به شهادت رسید.
درباره اوضاع سیاسی عصر آن حضرت کافی است، زندگی حاکمان وقت مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرد .
1- مروان بن حکم: مسعودی می نویسد: مؤمنان در عصر او، در خفا به سر می بردند و زندگی بر مردم مشقت بار شده بود. شیعیان در معرض خطر جدی بودند و خون و مالشان حرمت نداشت و به علی بن ابی طالب (علیه السلام) آشکارا در محافل عمومی دشنام داده می شد.
او به شیوه معاویه، پسرش عبدالملک را ولیعهد کرد و بر اثر بیماری طاعون در سال 65 هـ ق در دمشق درگذشت .
2- عبدالملک مروان: در سال73 هـ ق بعد از پیروزی بر ابن زبیر، سلطنت کاملی دست یافت. قبل از خلافت، خود را قرآن دوست معرفی می کرد، ولی بعد از خلافت، از مستبدترین خلفا شد. وی شراب می نوشید و هنگام آغاز حکومت، خطاب به قرآن کریم گفت: این آخرین دیدار من با تو است .
وی افرادی مثل حجاج بن یوسف ثقفی را بر مردم و شیعیان مسلّط کرد . وی می گفت: به خدا سوگند از این پس هر کس مرا به تقوا دعوت کند، گردنش را قطع خواهم کرد وی در سال86 هـ ق مرد .
3- ولید بن عبدالملک: وی با عیش و نوش بزرگ شد و فردی ستمگر و جبار بود. هرچند در روزگار او مرزهای جغرافیایی اسلام گسترش یافت و اندلس، خوارزم، سمرقند، کابل، طوس و … فتح شد، ولی عناصر خونخواری مثل حجاج در حکومت او صاحب قدرت بودند و در فاصله 20 ساله ای که او بر سر قدرت بود، کسانی که با شکنجه در حکومت او کشته شدند، صد وبیست هزار نفر برآورد شده است.
در همین دوره افرادی مثل سعید بن جبیر به جرم طرفداری از اهل بیت (علیهم السلام) شهید شدند و امام سجاد (علیه السلام) به واسطه سمی که ولید دستور داده بود، به شهادت رسید و با شهادت حضرت سجاد (علیه السلام)، امامت به حضرت باقر (علیه السلام) منتقل شد. ولید در سن 43 سالگی، در سال (96 هـ ق) در دمشق مرد.
4- سلیمان بن عبدالملک: ابتدا از حاکمیت خدا و رضایت او سخن می راند، ولی در عمل مثل گذشتگان خود بود. تجمل و ریخت و پاش به گونه ای در دوره او رواج یافت که هر طبقه ای از مردم، با لباس مخصوص، به حضور او می رسیدند . در پرخوری وشکم بارگی بی نظیر بود .
در عصر وی، امر امامت پنهان بود و شرایط اجازه نمی داد که شیعیان با امام باقر (علیه السلام) ارتباط علنی داشته باشند . آنان به شدت تحت فشار بودند .
یعقوبی می نویسد: عمر بن عبدالعزیز نامه ای به امام باقر (علیه السلام) نوشت تا او را بیازماید . امام به او پاسخ داد . و چون عمر بن عبدالعزیز قبلا مشاور سلیمان بن عبدالمک بود و از مکاتبات او خبر داشت، فهمید که جواب امام به او با جوابش به سلیمان متفاوت است . لذا دستور داد نامه امام به سلیمان را پیدا کنند و بیاورند . وقتی نامه را آوردند، دید از هشدارهای امام (علیه السلام) در نامه به سلیمان خبری نیست، بلکه امام (علیه السلام) او را مدح کرده است.
عمر بن عبدالعزیز به کارگزار خود در مدینه نوشت: محمد بن علی را احضار کن و از این تفاوت در جواب بپرس. وقتی از امام باقر (علیه السلام) از راز تفاوت در جواب نامه ها پرسیدند، فرمود: سلیمان فردی جبار و زورگو بود و من ناگزیر بودم در نامه ام همان گونه سخن بگویم که مردم مجبورند با جباران سخن بگویند، ولی سرور تو می خواهد به شیوه ای غیر از روش جباران عمل کند و اقداماتی در جهت کاستن از ظلم و جباریت برداشته است؛ لذا به گونه ای با او سخن گفتم که مناسب وضع او است .
5- عمر بن عبدالعزیز: در سال 99 هـ ق به خلافت رسید، گام هایی در کاستن از فشارهای سیاسی، اجتماعی بر شیعیان برداشت، فدک را به اهل بیت برگرداند،به موعظه های امام باقر (علیه السلام) توجه می کرد و رسم دشنام دادن به علی (علیه السلام) را برانداخت. با این همه، غاصب جایگاه امامت بود.
6- یزید بن عبدالملک: با مرگ مشکوک عمر بن عبدالعزیز در سال 101هـ ق، یزید بن عبدالملک، جوان 25 ساله، خلیفه شد و تا سال 105هـ ق، خلافت کرد.در این دوره شدیدترین روش ها را علیه شیعه به کار بردند و کینه ها را نسبت به علی (علیه السلام) و خاندان او آشکار ساختند. وی از کینه توزان علیه امام باقر (علیه السلام) بود .
7- هشام بن عبدالملک: فرمانروایی اش 19 سال و 7 ماه طول کشید و در سال 125 هـ ق مرد .مردی خشن، درشت خو و مال اندوز بود. بخل، ستمگری وبی عاطفگی از خصوصیاتش بود. نسبت به امام باقر(علیه السلام) کینه عجیبی داشت. دوران او از نظر سیاسی، سخت ترین دوره بر امام باقر (علیه السلام) بود. تنها در این دوره بود که امام به مرکز خلافت احضار می شد.شیعیان نیز به شدت تحت فشار بودند؛ از جمله می توان به سرنوشت جابر بن یزید جعفی اشاره کرد، که به دستور امام برای در امان ماندن از شر عبدالملک، خود را به دیوانگی زد .شهادت زید بن علی بن حسین (علیهما السلام) در این دوره واقع شد و امام باقر (علیه السلام) نیز در این دوره به شهادت رسید. [1]