Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

امامت در روایات فریقین

در روایات فراوانی از پیامبر اسلام (ص) از طریق شیعه و سنی، مسئلۀ امامت مطرح شده است که ما به ذکر چند روایت اکتفا می کنیم:

اول. حدیث ثقلین: این حدیث به طور بسیار گسترده از پیامبر اکرم (ص) در منابع دست اول معروف شیعه و اهل سنت نقل شده است به طوری که هیچ تردیدی در صدور آن از پیامبر (ص) نیست. از مجموع احادیث معلوم می شود که پیامبر (ص) این حدیث را در موارد متعدّدی بیان فرموده اند که حاکی از اهمیت این حدیث است. در صحیح مسلم که از معروف ترین منابع دست اول اهل سنت است و از مهم ترین صحاح شش گانه اهل سنت محسوب می شود، از زید بن ارقم نقل می کند که گفت: «رسول خدا (ص) در میان ما برخاست و خطبه خواند در محلی که آبی بود و خم نامیده می شد (غدیر خم) و در میان مکه و مدینه قرار داشت پس حمد خدا را به جا آورد و بر او ثنا گفت و سپس فرمود: «اما بعد ای مردم من بشری هستم و نزدیک است فرستاده پروردگارم بیاید و دعوت او را اجابت کنم و من در میان شما دو چیز گران بها می گذارم نخست کتاب خدا که در آن هدایت و نور است، پس کتاب خدا را بگیرید و به آن تمسک جوئید – پیامبر تشویق و ترغیب فراوانی درباره قرآن کرد – سپس فرمود: و اهل بیتم را به شما توصیه می کنم که خدا را در باره اهل بیتم فراموش نکنید، به شما توصیه می کنم خدا را درباره اهل بیتم فراموش نکنید، به شما توصیه می کنم خدا را درباره اهل بیتم فراموش نکنید. (3 بار تکرار کردند)».[1] اشاره به این که مسئولیت الاهی خود را در مورد اهل بیت (ع) فراموش نکنید.

قرار دادن اهل بیت (ع) در کنار قرآن، به عنوان دو چیز گران مایه و سه بار تأکید بر آن، نشان می دهد که این امر با سرنوشت مسلمین و هدایت آنان و حفظ اصول اسلام، پیوند و ارتباط داشته و دارد و گرنه در کنار هم قرار نمی گرفت.

حدیث ثقلین در کتاب های معروف سنن ترمذی[2] و سنن دارمی[3]و مسند امام احمد[4] ( که از ائمه چهارگانه اهل سنت است) و سنن نسایی[5] و مستدرک الصحیحین[6] و کتاب الصواعق المحرقه[7] و کتاب اسد الغابة فی معرفة الصحابة[8] از ابن اثیر و جلال الدین سیوطی در کتاب احیاء المیت[9] و در سنن بیهقی[10] و در المعجم الکبیر[11] اثر حافظ طبرانی و در کتب دیگری از کتب مورد اعتماد اهل سنت آمده است.

مرحوم میر حامد حسین هندی در کتاب خلاصه عبقات الانوار از یکصد و بیست و شش کتاب معروف نام می برد و عین عبارت هر کدام را با قید جلد و صفحه کتاب در آن جا آورده است.[12]

این از نظر سند و اتقان حدیث ثقلین اما از نظر معنا و محتوی نکات بسیار دقیقی در این حدیث شریف نبوی وجود دارد که عبارت اند از:

1. قرآن و اهل بیت همیشه همراه یک دیگر هستند و جدایی ناپذیر می باشند و آنها که طالب حقیقت اند باید دست به دامن اهل بیت (ع) بزنند.

2. همان گونه که پیروی از قرآن بدون هیچ قید و شرطی بر همه مسلمانان واجب است، پیروی از اهل بیت نیز بدون قید و شرط واجب می باشد.

3. جدایی ناپذیر بودن قرآن و اهل بیت و وجوب اطاعت بی قید و شرط از آنان، دلیل روشنی بر معصوم بودن آنها از خطا و گناه و اشتباه است.

4. پیامبر (ص) فرمود این دو (قرآن و عترت) همیشه با هم هستند تا در کنار حوض کوثر نزد من آیند و این به خوبی نشان می دهد که در تمام طول تاریخ اسلام فردی از اهل بیت به عنوان پیشوای معصوم وجود دارد و همان گونه که قرآن همیشه چراغ هدایت است آنها نیز چراغ هدایت اند، پس باید کاووش کنیم و در هر عصر زمان آنها را پیدا کنیم.

5. از این حدیث استفاده می شود که جدا شدن و یا پیشی گرفتن از اهل بیت (ع) مایه گمراهی است.

6. آنها از همه افضل و اعلم و برترند.

جالب این که «سمهودی شافعی» از علمای معروف اهل سنت در قرن نهم و دهم هجری در یکی از نوشته های خود به نام «جواهر العقدین» که درباره حدیث ثقلین نگاشته، می نویسد: «این حدیث می فهماند که در هر زمانی تا روز قیامت در میان اهل بیت (ع) کسی وجود دارد که شایستگی تمسک و پیروی دارد، همان گونه که قرآن مجید نیز این چنین است».[13]

دوم. حدیث سفینة:

از احادیث معروف درباره اهل بیت (ع) و امامان معصومین «حدیث سفینة» می باشد که به طور گسترده در کتب معروف شیعه و اهل سنت آمده است.

این حدیث را حداقل 8 نفر از صحابه پیامبر اکرم (ص) نقل کرده اند (ابوذر، ابوسعید خدری، ابن عباس، انس، عبدالله بن زبیر، عامربن واثلة، سلمة بن الاکوع و علی (ع)).

احادیث فوق در ده ها کتاب از کتاب های معروف اهل سنت آمده است.

ابوذر این حدیث را این طور نقل می کند: «شنیدم رسول الله فرمود: مثل اهلبیتی کمثل سفینة نوح فی قوم نوح، من رکبها نجی و من تخلف عنها هلک»؛[14] «اهل بیت من در میان شما همانند کشتی نوح هستند هر کس بر آن سوار شود نجات می یابد و هر کس از آن جدا شود هلاک می گردد».  کتاب عبقات الانوار این حدیث را از 92 کتاب که به وسیله نود و دو نفر از دانشمندان معروف اهل سنت تألیف یافته است، نقل می کند (با تمام مشخصات).[15]

از این حدیث شریف نکات ارزشمندی استفاده می شود که به بعضی از آنها اشاره می کنیم:

1. بعد از پیامبر اکرم (ص) طوفان های ضلالت و گمراهی امت اسلامی را فرا می گیرد و بسیاری را نابود می کند.

2. برای رهایی از چنگال این خطرات تنها یک نقطه امید وجود دارد و آن کشتی نجات اهل بیت (ع) است که تخلف و جدایی از آن به یقین مایه هلاکت است.

3. آن چه مایه نجات است تنها محبت و دوستی آنها نیست که بعضی از دانشمندان اسلامی آن را مطرح کرده اند و می گویند هر کس اهل بیت را دوست داشته باشد اهل نجات است. بلکه شرط نجات پیروی از آنها است که نقطه مقابل «تخلف» است که در روایات آمده است.

4. وجود کشتی نجات اهل بیت (ع) تا آخر جهان ضروری است؛ زیرا تا آخر جهان خطر طوفان ها و ضلالت ها و گمراهی ها وجود دارد.

5. تمسک بی قید و شرط به اهل بیت (ع) در مقابل تخلف از آنان می تواند شاهد خوبی بر وجود امامی معصوم در هر زمان در میان اهل بیت (ع) باشد که پیروی از او مایه نجات و تخلف از او مایه هلاکت است.

سوم. حدیث امامان اثنا عشر:

حدیث امامان دوازده گانه نیز از احادیث معروف و مشهور است و در اکثر کتاب های صحاح اهل سنت وجود دارد.

در صحیح مسلم از جابر بن سمرة نقل می کند که می گوید: سمعت رسول الله (ص) یقول: لایزال الاسلام عزیزاً الی اثنی عشر خلیفة – ثم قال کلمة لم افهمها ! فقلت لابی ما قال؟ فقال: کلهم من قریش!» یعنی: « شنیدم پیامبر اکرم (ص) فرمود: اسلام پیوسته عزیز خواهد بود تا دوازده خلیفه بر مسلمانان حکومت کنند، سپس سخنی فرمود که من نفهمیدم، پس به پدرم (که در آنجا حاضر بود و از من به پیامبر نزدیک تر بود) گفتم: پیامبر (ص) چه فرمود؟ گفت: پیامبر فرمود: تمام آنها از قریشند».[16]

همین حدیث در صحیص بخاری با عبارت مشابهی آمده است.[17] و نیز در صحیح ترمذی[18] و در صحیح ابی داوود[19] و در مسند احمد ابن حنبل در چندین مورد آمده است،[20] و … .

اما از نظر محتوای حدیث، تعبیراتی که در این روایات آمده است متفاوت است. در بعضی از روایات تعبیر شده است به «اثنی عشر خلیفه» (دوازده جانشین) و در بعضی «اثنی عشر امیراً» و در بعضی سخن از ولایت و حکومت دوازده مرد است، ولی روشن است که همه اینها اشاره به مسئله ولایت و خلافت است.

از سوی دیگر در غالب این روایات که به طرق مختلف نقل شده جمله «کلهم من قریش» (همه از قریش اند) دیده می شود و در بعضی از روایات آمده «کلهم من بنی هاشم» (همه از بنی هاشم اند).[21]

در غالب این احادیث آمده است که صدای پیامبر (ص) به هنگام جمله اخیر آهسته بود و جمله فوق مخفیانه ادا شد و این نشان دهنده این است که افرادی با بودن دوازده جانشین پیامبر (ص) در قریش یا در بنی هاشم مخالف بودند.

به هر حال تفسیر این حدیث شریف که در منابع دست اول آمده و همه علمای اسلام به آن معترفند برای پیروان اهل بیت روشن است و آنها مفهوم آن را چیزی جز دوازده امام معصوم نمی دانند، ولی پیروان مذاهب دیگر نتوانسته اند تفسیر روشنی برای آن بیان کنند دلیل آن هم معلوم است؛ زیرا خلفای نخستین چهار نفر و خلفای بنی امیه 14 نفر و خلفای بنی عباس بالغ بر سی و هفت نفر بودند. و هیچ کدام از اینها بر ائمه اثنا عشر تطبیق نمی کند و با جمع و تفریق هم مشکل حل نخواهد شد مگر این که بعضی را به میل خود حذف کنیم و بعضی را بپذیریم که آن هم با هیچ منطقی سازگار نیست.

به علاوه ما روایاتی داریم که هم از طریق اهل سنت و هم از طریق شیعه نقل شده است و در بعضی از آنها که نام امامان دوازده گانه – همان گونه که پیروان مکتب اهل بیت معتقدند – آمده است و در بعضی دیگر به نام اولین آنها «علی (ع)» و آخرین آنها «حضرت مهدی (ع)»، در بعضی دیگر به سومین آنها «امام حسین (ع)» اشاره شده است به این صورت که پیغمبر اکرم (ص) به امام حسین (ع) اشاره کرد و فرمود: «این فرزندم امام است و فرزند امام و برادر امام و پدر امامان نه گانه».[22]

چهارم. حدیث منزلت:

“قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي”؛[23] پیامبر (ص) خطاب به امیر المؤمنین حضرت علی (ع) فرمودند: تو برای من در مقام و منزلت هارون از موسی هستی جز این که بعد از من پیغمبری نخواهد بود.

گرچه در زمینه امامت ائمه (ع) روایات معتبر زیادی داریم، ولی در این جا به همین مقدار بسنده می کنیم.[24]



[1]. صحیح مسلم، ج 4، ص 1873.

[2]. سنن ترمذی، ج 5، ص662، ح 3786.

[3]. سنن دارمی، ج 2، ص432 ، دارالفکر، بیروت.

[4]. مسند احمد، ج 5، ص182، دارالصادر، بیروت.

.[5]خصایص نسایی، ص2.

.[6] حاکم، مستدرک الصحیحین، ج 3، ص  109.

.[7] الصواعق المحرقه، ص226، عبداللطیف، مصر.

.[8] اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج3، ص47، مصر.

.[9] احیاء المیت، که در حاشیه الاتحاف به چاپ رسیده است، ص 116.

.[10] سنن بیهقی، ج10، ص114.

.[11] المعجم الکبیر، ص137.

.[12] خلاصه عبقاب الانوار ، ج2، ص 105.

.[13] همان، ص 285.

.[14] المعجم الکبیر و المعجم الصغیر، ص 78، دهلی؛ عیون الاخبار دینوری، ج 1، ص 212، مصر؛ حاکم نیشابوری، مستدرک، ج 3، ص 150؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ج 1، ص 224؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص 573.

.[15] خلاصه عبقات، ج 2، ص 126-195.

.[16] صحیح مسلم، ج 3، ص 1453، دار احیاء التراث العربی، بیروت.

.[17] صحیح بخاری، ج 3، جزء نهم، ص 101.

.[18] صحیح ترمذی، ج 4، ص 501 ، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت.

.[19] صحیح ابی داوود، ج 4.

.[20] منتخب الاثر، ص12؛ احقاق الحق، ج 13.

.[21] ینابیع المودة، ص 445، باب 77.

.[22] کشف المراد، ص 314، (چاپ مصطفوی قم).

[23]. کلینی، کافی، ج 8، ص 106، (8 جلدی)، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1365ش.

.[24] این مطلب با استفاده از تفسیر پیام قرآن، ج 9 (امامت و ولایت در قرآن مجید ) آماده شده است.