searchicon

کپی شد

امامت امام صادق (علیه السلام)

امام صادق (ع) پس از درگذشت پدر بزرگوارش، 34 سال دوره امامت ایشان بود که در این مدت «مکتب جعفری» را پایه ریزی فرمود و موجب بازسازی و زنده نگاه داشتن شریعت محمدی (ص) گردید.

در مورد امامت امام صادق (ع) گفتار های زیادی از سوی علمای شیعه نقل و به رشته تحریر درآمده است که به پاره ای از آن ها اشاره خواهد شد.

ابى نضره گفت هنگام درگذشت امام باقر (ع) كه فرا رسید، فرزند خود حضرت صادق را خواست تا به او وصیت كند؛ برادرش زید بن علی عرض كرد آقا اگر روش امام حسن و امام حسین را به كار می بردى گمان نمی كنم كار بدى انجام داده بودى (منظورش این بود كه مقام امامت را به برادر خود زید واگذار می كرد).

فرمود: برادر! امانت پروردگار را نمی توان به راه و رسم این و آن رفتار نمود، پیمانى است كه خدا گرفته و دستورى است كه پیشوایان قبل از جانب خداى بزرگ داده‏اند.[1]

در ارشاد مفید نیز آمده است که حضرت باقر علنى به حضرت صادق وصیت كرد و او را آشكارا به امامت منصوب نمود.

هشام بن سالم از حضرت صادق (ع) نقل كرد كه چون هنگام وفات پدرم شد، فرمود پسرم جعفر، به تو سفارش می كنم كه نسبت به اصحاب من خوش رفتار باشى.

امام صادق (ع) در پاسخ فرمودند: چنان در پیشرفت و تعلیم و تربیت آنها می كوشم كه هر كدام از برجسته‏ترین افراد جامعه شوند و احتیاجى به دانش دیگران نداشته باشند.

ابو الصباح كنانى گفت حضرت باقر (ع) نگاهى به حضرت صادق (ع) فرزند خود نموده و فرمود این را مى بینى از كسانى است كه خداوند درباره آنها فرموده: تصمیم گرفته ایم كه منت گذاریم بر كسانى كه در زمین ضعیف شمرده شده اند آنها را پیشوا و وارث زمین قرار دهیم.[2]

جابر بن یزید جعفى نیز گفت از حضرت باقر (ع) پرسیدند عهده دار امامت بعد از شما كیست؟ دست بر روى شانه حضرت صادق (ع) نهاده فرمود به خدا سوگند این شخص قائم به امر امامت از میان خانواده محمّد (ص) است. على بن حكم نیز از طاهر؛ دوست حضرت باقر نقل كرد كه گفت خدمت حضرت باقر بودم كه حضرت صادق (ع) آمد و فرمود: این بهترین فرد روى زمین است.

عبد الاعلى؛ آزاد شده آل سام از حضرت صادق (ع) نقل كرد كه پدرم هر چه اینجاست به من واگذاشت،[3] ایشان هنگام وفات فرمود: چند نفر شاهد بیاور. من چهار نفر از قریش را آوردم كه یكى از آنها نافع؛ غلام عبد اللَّه بن عمر بود. فرمود: بنویس این وصیتى است كه یعقوب به فرزندانش كرد: خدا براى شما اين دين را برگزيده است، مباد بميريد بى آنكه بدان گردن نهاده باشيد.[4] وصیت كرد محمّد بن على به فرزندش جعفر بن محمّد كه او را در بردى كه با آن روزهاى جمعه نماز می خواند كفن كند و عمامه اش را به‌سر ببندد و قبرش را چهارگوش نماید و چهار انگشت از زمین بلند كند. هنگام دفن لباس هاى كهنه اش را بیرون آورد. (با لباس هاى دوخته اش دفن نكند آنها را خارج نماید) پس از این وصیت به شاهدان فرمود آزادید می‌خواهید بروید. من به پدرم گفتم این كارها احتیاج به وصیت نداشت. فرمود: پسرم من خواستم كه با تو به نزاع برنخیزند و بگویند وصیت نكرده، خواستم دلیلى براى امامت داشته باشى.

محمّد بن مسلم گفت خدمت حضرت باقر (ع) بودم كه پسرش جعفر (ع) وارد شد بر سر گیسوانى داشت و در دست چوبى که با آن چوب بازى می‌كرد حضرت باقر او را در آغوش گرفته فرمود: پدر و مادرم فدایت بازى نكن، به من رو كرده فرمود: محمّد این پیشواى تو است بعد از من از او پیروى كن و از علم و دانش او استفاده نما به خدا سوگند این همان صادقى است كه پیامبر (ص) مژده او را داده كه پیروانش در دنیا و آخرت پیروزند و دشمنانش به زبان پیامبران لعنت شده‏اند.

حضرت جعفر (ع) از شنیدن این سخنان لبخندى زده صورتش قرمز شد امام باقر (ع) به من توجه نموده فرمود: از او سؤال كن، عرض كردم یا ابن رسول اللَّه خنده از كجا است؟ فرمود: محمّد! عقل از دل است و اندوه از كبد و نفس از ریه و خنده از طحال است از جاى حركت كردم و پیشانیش را بوسیدم.[5] [6]

 


[1]. صدوق، محمد بن علی بن بابویه، عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 40.

[2]. قصص، 5 «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ».

[3]. منظور یادگارهاى پیامبر از اسلحه و انگشتر و سایر چیزها است.

[4]. بقره، 132، «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ لَكُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ».

[5]. خزاز قمی، علی بن محمد، كفایة الاثر، ص 321.

[6]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، زندگانى امام جعفر صادق(ع)، ترجمه خسروی، موسی، ص 9-11.