کپی شد
اقسام وسواس
وسواس بر دو گونه است:
1. وسواس در اعتقادات:
به جز معصومین (ع)، بخش عظیمی از انسان ها ممکن است در مواردی، در افکار، عقاید و اعمال خود دچار نوسانات و فراز و نشیب هایی شوند، مثلاً در وجود خدا شک کنند، یا در درستی حکمی از احکام الاهی دچار تردید هایی شوند. شک و تردید در اعتقادات دو گونه است. یکی ابتدایی و موقت که زمینۀ یقین است؛ دوم شک دائمی و همیشگی. شک های دائمی از مرض های روحی است و سلامت روحی و جسمی، فرد و جامعه را در معرض خطر می اندازد. بنابراین، باید با دقت معالجه گردد. توضیح این که همان گونه که یقین و علم باعث آرامش روح و موجب تکامل انسان است؛ در مقابل شک و تردید موجب اضطراب و سلب آرامش و مانع حرکت و تکامل است. به همین جهت در اسلام؛ شک با شرک برابری می کند.[1]چنان که فلیسوفان اسلامی نیز رد شکاکیت را در رأس کارهای فلسفی و علمی خود قرار می دهند و با ابزار فکر و اندیشه به مبارزه با این بیماری می پردازند تا جامعه را از این خطر نجات دهند.[2]
اما شک و تردید ابتدایی که زمینۀ یقین است مذموم نیست، بلکه نشانۀ آغاز بلوغ عقلی و فکری است. توضیح این که انسان همان گونه که از نظر جسمی دارای بلوغ است، از نطر فکری و عقلی نیز دارای بلوغ است که از زمان بلوغ جسمانی آغاز و تقریباً در سن چهل سالگی کامل می شود. ملاصدرا معتقد است در انسان ابتدا ویژگی های مادی و جسمی پدید می آیند و تقویت می شوند، اما ویژگی های روحی و عقلی پس از تقویت و تکمیل ویژگی های جسمی پدید می آیند و تقویت می گردند.[3]
2. وسواس در طهارت و نجاست:
یکی از انواع وسواس، وسواس در طهارت و نجاست است. کسی که دچار این نوع از وسواس شده است نسبت به طهارت و پاک بودن اشیاء و افراد پیرامون خود مشکوک بوده و برای پاک کردن و آب کشیدن آنها خود را به زحمت می اندازد. و زندگی را بر خود و نزدیکانش تلخ می کند.
[1]. کلینی، كافي، ج 2، ص 129، “عَنْ سُفْيَانَ بْنِ عُيَيْنَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ هُوَ يَقُولُ كُلُّ قَلْبٍ فِيهِ شَكٌّ أَوْ شِرْكٌ فَهُوَ سَاقِطٌ”.
[2]. حسن زاده آملی، حسن، معرفت نفس، ج 1، ص 5 – 12، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1362هـ ش، بی جا.
[3]. ملا صدرا، اسفار، ج 9، ص 93، اول صفت كه در نفس آدمی حادث می شود و سر بر می آورد صفت چهارپایگی است كه در كودك، شهوت و شكمبارگی غلبه دارد. آن گاه صفت درندگی كه باعث غلبه، دشمنی و مناقشه است به وجود می آید و بعد از آن صفت شیطانی پیدا می شود كه ابتداء مكر و نیرنگ در او غلبه می یابد. و بعد از این ها صفت عقل كه ظاهر كنندۀ نور ایمان و از حزب الله تبارك و تعالی و لشكر فرشتگان است در او خلق می شود. نیروی عقل از ابتدای بلوغ شروع به رشد می كند و در چهل سالگی به حد كمال می رسد، اما لشکر شیاطین قبل از بلوغ در قلب جای می گیرند و بر او مسلّط می شوند و نفس با آنها الفت می گیرد و به تبعیت آنها در شهوت، آزاد و رها است. اما از زمان بلوغ كه لشکر عقل در قلب شروع به رشد می كند، جنگ و مبارزه در میدان قلب شروع می شود، پس اگر عقل ضعیف باشد، شیطان بر او مسلط می شود؛ و این شخص در نهایت از لشکر شیطان خواهد بود و در قیامت با آنها محشور خواهد شد و اگر عقل به واسطۀ نور علم و ایمان قوی گردد همۀ قوا را در تحت تسلط خود در می آورد و شخص در ردیف ملائكه و با آنها محشور خواهد شد.