کپی شد
اقدامات و مواضع سیاسی آیت الله کوهستانی
یکی از امتیازات آیت الله کوهستانی آن بود که مسائل اجتماعی و سیاسی روز را خوب میشناخت. ایشان در عین حال که عالمی زاهد و عارفی پرهیزکار بود، هیچگاه از مسائل و حوادثی که در اطراف و جامعهاش پدید میآمد بیاطلاع نبود. او عالمی روشنبین و با بصیرت بود که به مصداق حدیث شریف: «اتقوا فراسة المؤمن فانه ینظر بنور الله»[1] مسائل را با نور الهی درک میکرد و موضعگیریهای او در سایه همین درک صحیح و عالمانه و آگاهانه، چراغ راه شاگردان و ارادتمندانش بود.
این فقیه بیدار، همواره نگران توطئههای دشمنان داخلی و خارجی بود که میکوشیدند هر روز توطئه و تهمت تازهای، علیه عالمان برجسته و مبارزان سیاسی وارد سازند. وی در دوران مبارزات «آیت الله کاشانی» و نهضت روحانیت در سال 1342 شمسی، به شدت نگران توطئههای تفرقه آمیز بیگانگان بود؛ چرا که از قضایا و حوادث تلخ مشروطه به خوبی آگاه بود که چگونه دشمنان آن را منحرف کردند.[2]
حمایت از امام خمینی
از آن جا که آیت الله کوهستانی خود عالمی بیدار و زمانشناس بود، عالمان بیدار و شجاع و متعهد زمان خود را بهخوبی میشناخت و آنان را دوست میداشت؛ از این رو به امام خمینی (رحمه الله) علاقه خاصی داشت؛ چرا که وی را مرجعی آگاه و شجاع میدانست که قیام و مبارزهاش علیه طاغوت، برای حفظ و اعتلای اسلام و روحانیت بود. ایشان از حضرت امام و نهضت او تجلیل مینمود و از مبارزات حقطلبانه او و دیگر عالمان در مناسبتهای مختلف حمایت میکرد. فرزند مرحوم آیت الله کوهستانی راجع به حمایت ایشان از امام راحل میگوید: هنگامیکه شاه، امام خمینی را به ترکیه تبعید کردهبود، پس از کسب اطلاع، گزارش تبعید شدن امام را به ایشان رساندم، بسیار ناراحت شد و در حالی که چهرهاش از ناراحتی سرخ شده بود، فرمود: «[او] مشعل است، هر کجا برود نور میدهد».[3]
متقابلاً مرحوم امام نیز ایشان را عالم متقی و اهل معنا و عارفی بیدار میشناخت. داماد آیت الله کوهستانی، مرحوم آیت الله هاشمی نسب نقل نمود که یک روز بعد از حمله رژیم شاه به مدرسه فیضیه، خدمت مرحوم امام رسیدم و مقداری سهم امام که آقاجان برای ایشان فرستاده بود، محضرشان تقدیم کردم. حضرت امام تفقد کردند و فرمودند: «سلام مرا به آقای کوهستانی برسانید، ما از ایشان التماس دعا داریم! هنوز نیمه راه هستیم، خیلی مانده به مقصد برسیم و محتاج دعای ایشان هستیم».[4]
دیگر اقدامات سیاسی آیت الله کوهستانی
- تلگراف به آیت الله حاج شیخ محمد تقی آملی و محکومیت تصمیم شاه برای محاکمه و اعدام امام خمینی، پس از حادثه قیام 15 خرداد سال 1342 شمسی.
- تعطیلی جشن روز 9 ربیع الاول –سالگرد آغاز امامت امام زمان (علیه السلام)- به جهت اعتراض به دستگیری حضرت امام در سال 1342 شمسی.
- تحریم رفراندوم شاه در تصویب لوایح ششگانه و از جمله اصلاحات ارضی.[5]
- تشویق شاگردان و طلاب به مبارزه با شاه و حمایت از آنها.
آیت الله حسین نوری همدانی نقل نمودهاست: «من در کوهستان به محضر آیت الله کوهستانی رسیدم ـ و این زمانی بود که به خاطر مبارزات سیاسی علیه شاه در مازندران به سر میبردم ـ او زندگی زاهدانهای داشت و در عین حال، فکر و اندیشه انقلابی داشت و فکرش همآهنگ با نهضت و مبارزات حضرت امام (رحمة الله علیه) بود. در آن زمان خفقان که شرایط بسیار دشواری بر علیه مبارز و انقلابی ایجاد کرده بودند، ایشان ما را تقویت کرده و به ما روحیه دادند».[6]
- تأیید مبارزات شهید نواب صفوی.[7]
[1]. پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «از روشنبينى مؤمن بپرهيزيد كه او با نور خدا نگاه مىكند»، دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب الی الصواب، ج 1، ص 130.
[2]. کوهستانی، عبدالکریم، بر قله پارسایی، ص 209 و 210.
[3]. همان، ص 214.
[4]. همان، ص 211.
[5]. انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم، رفراندمی بود که توسط محمدرضا شاه پهلوی به بهانه ایجاد اصلاحاتی با هدف تحول در ساختار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران، در شش بهمن سال ۱۳۴۱ هجری شمسی برگزار شد و آنرا انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم نام نهاد. اساس انقلاب سفید، اصلاحاتی در شش اصل بود. این همهپرسی که از طرف آمریکا و توسط محمدرضا شاه در ایران برگزار شد، با مخالفت شدید علما و امام خمینی روبرو گردید و امام طی سخنرانی و اعلامیهای مردم را از اشکالات این طرح آگاه نمود و این حرکت امام، آغازی برای مبارزه با حکومت پهلوی شد. سایت ویکی فقه، «انقلاب سفید».
[6]. بر قله پارسایی، ص 352 و 353.
[7]. همان، ص 212 – 224.