searchicon

کپی شد

اقدامات سیاسی و اجتماعی آیت الله حائری یزدی

رفتار سیاسی رهبران شیعی را اگر نخواهیم به دوران حیات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بسط دهیم، باید از اولین روز بعد از رحلت رسول‌ اکرم (صلی الله علیه و آله) بررسی نمود. از همان هنگامی‌که امیرالمؤمنین (علیه السلام) تجهیز و تدفین پیکر مطهر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را به حضور در سقیفه و تعیین سرنوشت خلافت، و پس از آن سکوت در برابر فتنه را به جهت مصلحت‌اندیشی برای اسلام و مسلمانان، بر قیام ترجیح داد. به همین‌گونه رهبران سیاسی شیعه در طول تاریخ پرفراز و نشیبی که طی کرده‌اند، همواره مصلحت جامعه مسلمین را در نظر گرفته و آن عملی را انجام داده‌اند که بیشترین منفعت و مصلحت اسلام و مسلمانان را تضمین می‌نموده‌‌است.

در ایران به خصوص بعد از تأسیس سلسله صفویه و اعلام مذهب تشیع به عنوان دین رسمی ایرانیان، علمای شیعه مهم‌ترین طبقه تأثیرگذار در اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران بوده‌اند و نقطه عطف این تاثیرگذاری را باید نهضت تنباکو دانست که بعد از آن قدرت و نفوذ علمای شیعه به عنوان رهبران مذهبی ایران بر همگان روشن گردید.

آیت‌الله حائری، در اغلب حوادث و وقایع سیاسی که در زمان ایشان رخ داده‌است، سیاست سکوت و مدارا را در پیش گرفته است؛ چرا که تأسیس و حفظ حوزه علمیه قم را از اهم واجبات می‌دانسته‌اند و با کیاست و دوراندیشی و تدبیر خود سعی می‌کردند که بهانه‌ای به دست دشمنان نداده و از نهال نوپای حوزه علمیه به شدت حفاظت نمایند تا به باروری و باردهی رسد؛ به نحوی که در ماجراهایی نظیر آیت‌الله بافقی،[1] ‌آیت‌الله حائری که با هوشیاری مخصوص خود دریافته بود که رضاخان فقط به دنبال بهانه مختصری است که حوزه علمیه را از ریشه برکند، سکوت را پیشه ساختند. رضاخان خود گفته بود: «اگر حاج شیخ عبدالکریم نفس می‌کشید، یک کلمه‌ای می‌گفت، فوری ماشین در خانه‌اش حاضر می‌کردم و می‌فرستادمش آن‌جا که عرب نینداخت».[2]

ایشان سبب رفتار خود را این گونه شرح می‌دهند: «من در مسائلی که از کُنه آن آگاهی ندارم، به هیچ‌وجه دخالت نمی‌کنم و از آن‌جایی که ایران کشور ضعیفی است و پیوسته تحت فشار و استعمار کشورهای قدرتمندی چون روس و انگلیس می‌باشد، امکان دارد سیاست‌ها و خطوط سیاسی که در ایران وجود دارد، از سوی این قدرت‌های استعماری ترسیم شده‌باشد و کسانی که در سیاست دخالت می‌کنند، امکان دارد ملعبه دست این قدرت‌ها بوده و ناآگاهانه آب به آسیاب دشمن بریزند. من اگر در کشور فرانسه، انگلیس و روس بودم، مسلماً در سیاست دخالت می‌کردم، چون خطوط سیاسی در آنجا روشن بوده و از جایی دیگر این جریانات تحمیل نمی‌شود؛ بنابراین دخالت خود را در سیاست مقدور نمی‌بینم. گذشته از این، دخالت من در سیاست مستلزم درگیری و خونریزی است و من حاضر نیستم که باعث شوم خون بی‌گناهان ریخته شود[3]

نویسنده کتاب معمار فضیلت در رابطه با خط مشی سیاسی آیت‌الله حائری این‌گونه اظهارنظر می‌کند: رشد سیاسی مردم در آن زمان چندان بالا نبود که بتوان مبارزه را سامان‌دهی کرد. حتی وضع فرهنگی و معیشتی مردم قم به گونه‌ای بود که گویا برخی مردم نمی‌توانستند وضع جدید را بپذیرند و وجود طلبه‌ها را تحمل کنند. به همین دلیل آیت‌ الله حائری به طلبه‌ها سفارش کرده‌بود که در برابر هرگونه بدرفتاری دیگران گذشت کنند تا حادثه‌ای پیش نیاید. برای نمونه در قضیه مرحوم بافقی که معاون برجسته‌ی آیت الله حائری در اداره حوزه بود، نیز واکنشی نشان دادند که دیگر گونه بود. آیت‌ الله حائری بین دو موضوع اهم و مهم درگیر بود. موضوع اول این بود که با رضاخان درافتد. در این صورت قتل عامی نظیر مسجد گوهرشاد رخ می‌داد. در نتیجه باقی مانده مردم، صحنه را رها می‌کردند، روحانیت شیعه شکست می‌خورد و سازمان حوزه علمیه قم برچیده می‌شد. موضوع دوم این بود که «کج‌دار و مریز» با رضاخان رفتار شود تا با ادامه کار حوزه علمیه قم، مردان دانشمند و کارایی برای آینده ایران و دنیای اسلام پرورش یابند.[4]

 

.[1] در نوروز سال ۱۳۰۶، همسر و خانواده رضاخان بدون حجاب و چادر در غرفه بالای ایوان آینه در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) حاضر شدند که این امر موجب اعتراض آیت الله بافقی گردید و پس از آن‌که خانواده رضاخان به پیغام ایشان وقعی ننهادند، آیت الله بافقی شخصا در حرم حاضر شده و به آنان اعتراض می‌کند. این امر سبب گردید که رضاخان شخصا به قم آمده و آیت الله بافقی را در حرم شلاق بزند و… سرانجام ایشان را از قم تبعید نماید.

[2] . شکوری، ‌ابوالفضل؛ مرجع دوراندیش و صبور آیت الله حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، فصلنامه یاد، شماره ۱۷، ص ۱۴۶.

.[3] فیاضی، عمادالدین؛ حاج شیخ عبدالکریم حائری، ص ۷۹–۷۸.

  . [4] شعبانی، اولیاء؛ معمار فضیلت، ص ۲۶-۲۷؛ برگرفته از: دانشنامه اسلامی.