کپی شد
اصول اعتقادات ماتریدیه
ماتريديه؛ پيروان محمد بن محمد بن محمود ابو منصور ماتريدى، با این که در علم فقه و اصول عقاید، از پيروان ابوحنيفه بودند، اما بیشتر علمای حنفی از او (ماتریدی) پیروی نکردند.
شبلى نعمانى مىنويسد: جاى تعجب است كه پيروان ابوحنيفه كه از حيث تعداد، بيشتر از ديگر فرق سنت و جماعت هستند، از لحاظ اعتقاد ماتريدى هستند، مع هذا در علم كلام، شهرت ماتريدى در مقابل اشعرى، بسى كمتر است و اثر اين عدم شهرت به اينجا منجر شده كه امروز اكثر علماى حنفى، همعقيده با اشاعره هستند و حال آنكه در زمان قديم، اشعرى بودن يک حنفى را به ديده تعجب مىنگريستند.[1]
ابن اثير در «الكامل فى التاريخ» در حوادث سال 466 مىنويسد: «و هذا ممّا يستطرف أن يكون حنفيّ أشعريّا»؛[2] يعنى «اين سخن شنيدنى است و جاى تعجب است كه يک حنفى اشعرى باشد».
گمنامى ماتريديه سبب گرديد كه علماى حنفى در علم كلام، تأليفات كمترى داشته باشند و كتابهاى مشهورى كه در اين فن در دست است، همه آنها از تصنيفات فرقه شافعيه مىباشد كه عموما اشعرى مذهب بودند.
ماتريدى با تمام اصول كلامى اشعرى مخالفت كرده است و با وجودى كه ردّ بر معتزله نوشته، به كلام آن طايفه نزديکتر است.[3]
عقاید ماتریدیه
برخی از عقاید ماتریدیه از اين قرار است :
1- حسن و قبح اشياء، عقلى است.
2- خداوند به كسى تكليف ما لا يطاق نمىكند.
3- خداوند ظلم نمىكند و عقلا محال است كه ظالم باشد.
4- تمام افعال خداوند، مبنى بر مصالح است.
5- انسان در افعال خود داراى قدرت و اختيار است و اين قدرت در پديدآمدن آن افعال، عامل مؤثر است.
6- ايمان كم و زياد نمىشود.
7- در حال يأس از حيات هم، توبه قبول است.
8- توسط حواس خمسه چيزى را درک كردن علم نيست، بلكه ذريعه و وسيله علم است.
9- اعاده اعراض، ممكن نيست.
10- در مسأله آزادى انسان و موضوع «كسب»، ماتريدى مىگويد كه اين قدرت، شايسته براى هر كارى است و انسان قادر خواهد بود كه قدرت خود را به هرگونه كه بخواهد توجيه كند، امّا معناى اينكه آن قدرت مخلوق خداوند است، نتيجه كلى اين مسأله است كه هرچه از انسان سرزند، آفريده خداوند است و مىگويد: «كسب»؛ به معناى خلق و آفريدن است و آن چيزى نيست كه آدمى آن را از عدم بيافريند، بلكه آن را از ماده سابق به دست مىآورد. ماتريدى مىگويد: اگر انسان در اراده خود آزاد نباشد، در نتيجه نبايد مستحق ثواب و عقاب باشد.
11- ماتريديه قايل به قدم و ديرينه بودن صفات فعل و صفات ذات شدند و جميع صفات افعال را راجع به يک صفت تكوين دانستند.
12- ماتريديه، رؤيت خداى تعالى را منكر شدند.
13- ماتريدى در بحث «کلام الله و قرآن» گفت: خداوند را دو كلام است: يكى نفسى و غير مخلوق و دیگری كلامى كه از حروف و اصوات پديد آمده و آن مخلوق است.
14- ماتريديه درباره ارسال رسل میگويند: عقل مىتواند راستى و يا نادرستى مدعى نبوت را بشناسد و پس از عقل، معجزه، تأييد نبوت نبى است.[4]
[1]. مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامى، متن، ص 381.
[2]. ابن اثير، عز الدين أبو الحسن على بن ابى الكرم، الكامل في التاريخ، ج 10، ص 93.
[3]. استاد ابو زهره، از قول شيخ محمد عبده نقل كرده است كه مسائل مورد اختلاف بين اشاعره و ماتريديه از ده مسأله تجاوز نمىكند كه آن هم خلاف لفظى است، ولى خود معتقد است كه ماتريديه به عقل بيش از اشاعره اهميت مىدهند، چنان كه قايل به حسن و قبح عقلىاند، در صورتى كه اشاعره منكر حسن و قبح عقلى مىباشند. موارد اختلاف ماتريدى، اشعرى و معتزلى به تفصيل در كتاب «المذاهب الاسلاميه» آمده است، فرهنگ فرق اسلامی، ص 380.
[4]. ر.ک: فرهنگ فرق اسلامی، ص 379 – 381