Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

اصطلاحات و الگوها در الحاد معاصر

بر اساس دانشنامه آزاد ویکی‌­پدیا الحاد جدید یا مدرن اصطلاحی است که در سال ۲۰۰۶ میلادی توسط ژورنالیست شکاک گَری ولف برای اشاره به وضعیت ترویج شده توسط برخی از ملحدان قرن بیست و یکم به‌کار رفته‌است.

الحاد مدرن توسط اندیشمندان و نویسندگانی بسط یافته است که دین را هم‌ردیف، خرافه‌­پرستی و خردگریزی، حماقت و… قرار داده و بر عدم تساهل، لزوم نقد و مقابله با دین و آثار آن در حکومت، تعلیم و تربیت و سیاست تاکید می‌کنند. شماری از این نویسندگان که به چهار چابک‌سوار الحاد مدرن اشتهار یافته‌اند عبارتند از: سام هریس، دنیل دنت، ریچارد داوکینز و کریستوفر هیچنز.[1]

در دورۀ معاصر بحث الحاد الگوهای مختلفی پیدا کرده‌است و به تبع آن، اصطلاحات مختلفی در این زمینه مطرح شده‌است. یکی از این اصطلاحات الحاد سلبی[2] است. این اصطلاح را آنتونی فلو[3] مطرح کرد و منظور او این بود که پیش از این‌که سراغ ادلّۀ اثبات خدا برویم باید ابتدا ببینیم که می‌خواهیم در مورد چه چیزی دلیل بیاوریم؛ به تعبیر قدمای ما مقام «ما شارحه» بر مقام «هل بسیطه» مقدّم است. الحاد سلبی به این معناست که فرد نه به نحو ایجابی، نه به نحو سلبی و نه حتّی به نحو شکّاکانه هیچ حکمی دربارۀ خدا ندارد؛ زیرا اصلاً نمی‌داند که دربارۀ چه چیزی بحث می‌شود.

از نظر او متدیّنان ابتدا باید توصیف درستی از خداوند ارائه کنند به گونه‌ای که این مفهوم یک مفهوم خودمتعارض نباشد، بعد از آن سراغ ادلّه بروند. ادلّه نیز نباید با یک الگوی خطّی مطرح شود، بلکه باید گفت‌وگو صورت گیرد، شما استدلال کنید و طرف مقابل پاسخ دهد و بر عکس. هم‌چنین این گفت‌وگو یک گفت‌وگوی گشوده است و معلوم نیست که در نهایت چه اتّفاقی بیفتد؛ ممکن است فرد خداباور منکر خدا شود یا فرد خداناباور وجود خدا را بپذیرد. خود آنتونی فلو در نهایت وجود خدا را پذیرفت گرچه هیچ دینی را قبول نکرد.

اصطلاح الحاد ایجابی[4] نیز در مورد کسانی به کار می‌رود که می‌گویند خدا وجود ندارد و برای این اعتقاد خود دلیل می‌آورند.

ویلیام ال. رو[5] نیز الحاد دوستانه[6] را مطرح کرد. مقصود او این بود که ادلّۀ مطرح شده در زمینۀ الحاد حدّاکثر می‌توانند نشان دهند که خداوند مورد قبول ادیان با صفات اطلاقی خیرخواهی، علم و قدرت قابل اثبات نیست، امّا این ادلّه لزوماً نمی‌توانند وجود خداوندی با خیرخواهی، علم و قدرت محدود در ماوراء عالم مادّه را ابطال کنند.

تقابل با خداباوری[7] اصطلاح دیگری است که گاهی به‌کار برده می‌شود. نمونۀ جدّی این نوع الحاد در شوروی و در میان گروه‌های کمونیستی دیده می‌شد که از تمامی ابزارها نظیر فیلم، طنز، تخریب برای تقابل جدّی با خداباوری استفاده می‌شد. گاهی اوقات از آن به جامعۀ خدازدوده و الحادزده[8] تعبیر می‌شود.

امروزه نیز از تعبیر الحاد ستیزه‌جویانه[9] استفاده می‌شود. این نوع الحاد به تئوری صرف اکتفا نمی‌کند بر گفت‌وگو و عمل تأکید دارد. با شدّت هرچه بیشتر ابتدا در مقام معرفت و سپس در مقام عمل باید هرگونه سمبل‌های خداباوری را از جامعه بزداییم. گام اول را باید در فضاهای علمی برداشت و دانشمندان باید به این عرصه وارد شوند. گام‌های بعد باید توسّط افرادی که در لایه‌های دیگر جامعه کار می‌کنند برداشته شود.

الحاد عملی[10] اصطلاح دیگر در این زمینه است. این دیدگاه یک دیدگاه توصیه‌ای است که می‌گوید فارغ از این‌که خدا وجود داشته باشد یا نه، در مقام عمل باید به گونه‌ای رفتار کنیم که گویا اساساً وجود خدا برای ما موضوعیّتی ندارد. به عبارت دیگر توصیه می‌کند که وجود یا عدم وجود خدا را در نگاه اجتماعی‌مان دخالت ندهیم و در مقام عمل فارغ از این‌که خدا هست یا نه عمل کنیم.

این الگوی الحاد را نباید با خداناباوری پراگماتیستی[11] خلط کرد. خداناباوری پراگماتیستی بر مبنای دیدگاه‌های پراگماتیستی که در مورد ملاک صدق در آمریکا مطرح شده بود شکل گرفته است. طبق دیدگاه پراگماتیستی ملاک صدق یک باور لزوماً مطابقت با واقع نیست، بلکه باید دید که آیا آن باور آثار عملی دارد یا نه. خداناباوران پراگماتیستی نیز معتقدند از آن‌جا که وجود خدا آثار عملی چندانی در زندگی ما ندارد؛ بنابراین اعتقاد به او وجود او ضرورتی ندارد. اگر این مطلب را ملاک صدق قرار دهیم معنای آن این است که چون آثار عملی چندانی برای ما ندارد و نمی‌تواند دغدغه‌های وجودی ما را پاسخ دهد عملاً چنین خدایی وجود ندارد.

گاهی اوقات اصطلاح apatheism به‌کار می‌رود که ریشۀ یونانی دارد و به معنای بی‌توجّهی و دغدغه‌مند نبودن نسبت به خداباوری است. این دیدگاه چیزی را توصیه نمی‌کند، بلکه در گام اول یک بحث روان‌شناسی مطرح می‌کند. این‌که چرا ما باید دربارۀ وجود و عدم وجود خدا بحث و استدلال کنیم یا به بررسی استدلال‌های له و علیه این مسئله بپردازیم. این دیدگاه گونه‌ای بی‌توجّهی معرفتی به مباحث ناظر به خداوند دارد.[12]

 

[1]. شاکرین-پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

[2]. negative atheism

[3]. Antony Garrard Newton Flew

[4]. positive atheism

[5]. William Leonard Rowe

[6]. friendly atheism

[7]. anti-theism

[8]. atheisation

[9]. millitent atheism

[10]. practical atheism

[11]. pramatic atheism

[12]. نشست علمی « بررسی و نقد ادلّۀ جدید الحاد » ، پنج شنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۸ شمسی، دکتر رضا اکبری استادتمام دانشکدۀ الهیات دانشگاه امام صادق.