کپی شد
اصرار بر ادامه منکر و ترک معروف
هدف از امر به معروف و نهى از منکر، ميراندن منکر و احياى معروف در جامعه است. اين کار نيازمند حضور فعال مسلمانان در جامعه و وجود سازمان هاى مسئول براى پيشبرد اين هدف است با اين همه بسا شخص يا سازمانى که گاه مرتکب منکرى شوند و يا معروفى را واگذارند و آنگاه خود متوجه خطاى خويش شده، آن را جبران کنند. در اين صورت، جايى براى امر به معروف و نهى از منکر نمىماند؛ براى مثال شخصى که بر اثر غفلت يا وسوسه شيطان، واجبى چون نماز را وامىگذارد و منکرى چون شرب خمر را مرتکب مىشود و از آنجا که نفس اماره او را تحريک کرده است، از راه راست بازمىماند، اما آنگاه متوجه نادرستى رفتار خود شده، توبه مىکند و نماز گذشته را به جاى مىآورد، عملا خودش را امر به معروف و نهى از منکر کرده است و ديگر نيازى به امر و نهى ديگرى ندارد؛ بنابر اين هر کس در اين شرايط دست به امر به معروف و نهى از منکر بزند، فلسفه اين فريضه را فراموش کرده و به دامن شکلى گرى افتاده است. چنين کارى ديگر امر به معروف و نهى از منکر ناميده نمىشود، بلکه عيب جويى، سرکوفت زدن و نمک بر زخم ديگران پاشيدن است که خود از مصاديق بارز منکر به شمار مىرود؛ زيرا تعيير مسلمان و تحقير او، از منکرات مسلم است؛ از اينرو فقيهان، به حق اين شرط را گنجانده اند و گفته اند: نهى از منکر در جايى است که بدانيم شخص مرتکب منکر، بر شيوه نادرست خود اصرار دارد و همچنان در بند کجروى است؛ ولى اگر اين اطمينان حاصل نشد، ديگر امر و نهى او معنا و وجوب ندارد؛ بلکه بهتصريح بسيارى از فقيهان حرام است. صاحب جواهر در اين باب مىگويد: «در اين صورت اين دو (امر و نهى) همان گونه که بسيارى به آن تصريح کردهاند، حرام است».[1]
[1]. نجفی، محمد حسن، جواهرالکلام فى شرح شرائع الاسلام، ج 21، ص 370.