کپی شد
“اشهد انّ عليا وليّ الله” در اذان و اقامه و تلقین
در این مقاله در سه محور به بحث می پردازیم.
1. درست یا نادرست بودن گفتن: “علیّ ولیّ الله” به طور مطلق.
2. جزئیت یا عدم جزئیت آن در اذان و اقامه بر فرض صحت آن.
3. گفتن آن بدون قصد اذان، در اذان بر فرض عدم جزئیت آن.
برای پاسخ به بخش اوّل، ضروری است به معنا و مفهوم کلمۀ “ولیّ” بپردازیم.
مفهوم ولی:
کلمۀ “ولیّ” به معانی متعدّدی آمده است که به اهمّ آن اشاره می نماییم.
الف. به معنای سرپرست و عهده دار بودن؛ چنان که در آیات متعدّدی از قرآن کلمۀ ولیّ در همین معنا استعمال شده است؛ مانند: به غير او (خدا) ولىّ (سرپرست) و شفيعى برايشان نيست.[1]
ب. به معنای دوست[2] که در قرآن به این معنا نیز آمده است؛ نظیر: (يا محمد) خوب و بد البته با هم تفاوت داشته، مساوى نمىشوند ولی هم نيك هست و هم نيكوتر، اگر از دیگران به تو بدى برسد در مقابل به آن بدى نكرده بلكه نه تنها به كار نيكو بلكه به وجه نيكوتر آن بدى را دفع كن آن وقت به سبب آن نيكى مىبينى كه او (شخصى كه بين تو و او عداوت بود) گويا براى تو دوست نزديكى است.[3]
ج. به معنای ناصر و یاور آمده است.[4] قرآن می فرماید: مردان و زنان باايمان، ولىّ (و يار و ياور) يك ديگرند.[5]
شکی نیست که از معانی مطرح شده استعمال لفظ “ولی الله ” برای مؤمنین به معنای دوم و سوّم (دوست و یاور) هیچ اشکالی ندارد، بلکه در روایات اهل سنت و شیعه نیز به این معنا آمده است. [6]
اما در خصوص معنای اول باید گفت روایاتی وارد شده که: علی ولیّ و سرپرست و اولی به تصرف است، همان گونه که پیامبر عظیم الشأن اسلام این گونه بود. البته علی ولی الله است، یعنی علی از سوی خداوند به ولایت و سرپرستی امت منصوب شده است همان گونه که گفته می شود “محمد رسول الله” است یعنی محمد (ص) رسولی از جانب خداوند است.
اما آیا گفتن: “علیّ ولیّ الله” جزء اذان است یا خیر؟
بر اساس روایات اهل بیت اذان هيجده جمله دارد. این جملات عبارتند از: اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ.[7]
پس جملۀ ” أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ اللَّهِ ” یعنی شهادت ثالثه، جزء اذان نیست. فقهای شیعه نیز بر اساس این گونه روایات به جزء نبودن آن، فتوا داده اند.
امام خمینی (ره) در این رابطه می فرماید: اذان هيجده جمله است: «اللَّهُ أَكْبَرُ» چهار مرتبه «اشْهَدُ انْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ، حَىَّ عَلَى الصَّلاةِ، حَىَّ عَلَى الْفَلاحِ، حَىَّ عَلى خَيْرِ الْعَمَلِ، اللَّهُ أَكْبَرُ، لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» هر يك دو مرتبه. سپس می فرماید: «اشْهَدُ انَّ عَلِيّاً وَلِيُّ اللَّهِ» جزء اذان و اقامه نيست. [8]
در این زمینه ادله ای که به طور صریح و روشن دلالت داشته باشد که پیامبر(ص) به ولایت علی(ع) در اذان خود شهادت می داده اند، یافت نشده است. گرچه در کتاب السلافة فی امر الخلافة آمده است که سلمان فارسی در اذان خود شهادت ثالثه را اضافه نمود و همین موجب شد که بعضی از صحابه به نزد پیامبر شکایت ببرند ولی پیامبر(ص) به اعتراض آنها توجهی ننمود و مهر تائید بر کار سلمان زد و هم چنین در این کتاب آمده است که بعد از واقعه غدیر اباذر غفاری در اذان خود بعد از شهادتین به ولایت امیر مؤمنان علی(ع) شهادت داد، جمعی از منافقین این را نپسندیدند و آن چه را دیده بودند، به عنوان اعتراض بر پیامبر(ص) عرضه کردند پیامبر(ص) فرمود: اما وعیتم خطبتی یوم الغدیر لعلی بالولایه، پس چه بود معنای خطبه طولانی من که در آن صحرا و گرمای شدید برای شما خواندم آیا معنای آن غیر از این بود که علی امیرالمؤمنین ولی خداست؟ و در ادامه فرمود : مگر نشنیده اید که من گفتم آسمان سایه نیافکنده و زمین در خود جای نداده، کسی را که راستگو تر از اباذر باشد و آن گاه سر انجام آن گروه معترض را بر ملا نمود و فرمود: انکم لمنقلبون بعدی علی اعقابکم.[9]
اما چنین روایتی با سند نقل نشده یا در متون قبل از قرن هفتم یافت نشده است تا نسبت به سند آن اظهار نظر شود.
علاوه روایاتی هم که از ائمه(ع) در بیان اجزای اذان نقل شده اشاره ای به جزئیت شهادت ثالثه ندارد و این می تواند اجزای اذان در زمان رسول خدا(ص) را تبیین کند.
بله روایات فراوان در خصوص ثواب ذکر شهادت ثالثه (اشهد ان علی ولی الله) بعد از شهادت به وحدانیت خداوند و نبوت پیامبر(ص) آمده که ما به ذکر چند نمونه از آن اکتفا می نمائیم:
امام صادق(ع) فرموده است: «خداوند تعالی بعد از خلقت آسمان ها و زمين امر فرمود که منادی به این سه شهادت ندا دهد».[10]
در حديثی ديگر آن امام همام(ع) فرموده است که: «خداوند با خلق عرش و کرسی و… بر آنها نوشت لا اله الا الله محمد رسول الله علی اميرالمؤمنين» و آن گاه فرمود: «فاذا قال احدکم لا اله الا الله محمد رسول الله فليقل علی اميرالمؤمنین ولی الله».[11]
از بعضی از روايات نبوی استفاده می شود که: ذکر امام علی(ع) بعد از ذکر خدا و حضرت رسول(ص) چه در اذان باشد يا غير اذان جايز است و در نزد خدا محبوبيت دارد.[12]
به هر حال از آنجا که اذان عبادت است، و این احتمال وجود دارد که شهادت بر ولايت حضرت امير المؤمنين (ع) جزء آن نباشد فقهای شیعه آن را جزء اذان نمی دانند و می گویند که آن را به قصد قربت یا تبرک به جا آورند، نه به قصد جزئیت.[13]
امّا آیا گفتن «اشْهَدُ انَّ عَلِيّاً وَلِيُّ اللَّهِ» مخلّ به اذان است یا خیر؟
بدیهی است که گفتن شهادت ثالثه به قصد جزئیت اشکال دارد. برخی نیز گفته اند اگر به نحوى گفته شود كه شبيه جملات اذان و اقامه نگردد؛ اشکال ندارد.[14] نهایت شبهه ای که امکان طرح آن در این جا وجود دارد آن است که شاید گفتن آن بدعت باشد.
اما با در نظر گرفتن این نکته که در معنای بدعت آورده اند: وارد کردن چیزی در دین به نحوی که از دین نرسیده باشد[15] اگر کسی این جمله را جزء اذان بداند و در اذان بگوید بدعت و حرام است، اما با توجه به این که هیچ کدام از فقهای شیعه این جمله را جزء اذان نمی دانند و در صورت گفتن حتی المقدور به نحوى می گویند كه شبيه جملات اذان و اقامه نگردد، از این رو گفتن این بدعت نبوده و هیچ گونه اشکالی ندارد.
علاوه در متون روایی به روایاتی بر می خوریم که تأکید می نمایند در وقت شهادت دادن به رسالت پیامبر به ولایت حضرت امیر نیز شهادت دهید.
به هر حال علت این که فقهای شیعه گفتن شهادت ثالثه، بدون قصد جزئیت را جایز می شمارند، آن است که روایاتی به نحو مطلق می گویند: هر گاه شهادت به توحید و رسالت دادید، شهادت به ولایت علی بن ابی طالب (ع) هم بدهید و این روایات چون مطلق است، شامل حال اذان هم می شود چه در اذان و اقامه و چه در غیر اذان و اقامه، پس هر گاه شهادت به توحید و رسالت نبی اکرم(ص) داده شد شهادت به ولایت علی(ع) داده می شود، و این به معنای جزء اذان بودن نیست.
همچنین روایات خاصه ای وجود دارد که بر شهادت ثالثه در اذان مهر تأیید می زند[16]، بنابر این گفتن جملۀ “علی ولی الله” در اذان و اقامه و تلقین میّت با توجه به جایگاه و مقام و منزلت علی (ع)[17] اگر به قصد قربت یا تیمّن و تبرّک و یا … (غیر از جزئیت) باشد اشکال ندارد.
گفتنی است بسیاری از دانشمندان اهل سنت اذعان دارند که جملۀ “الصلاة خیر من النوم” جزء اذان نیست و از ابداعات خلیفۀ ثانی است.
از مالک نقل شده که مؤذن پيش عمر بن خطاب رفته تا او را از نماز صبح با خبر سازد دید عمر خواب است گفت: الصَّلَاةُ خَيْرٌ مِنْ النَّوْمِ (نماز از خواب بهتر است) عمر به او دستور داد که این جمله را در اذان بگنجاند.[18]
حال سؤال این است که چه مجوزی برای تکرار این جمله در اذان صبح از سوی اهل سنت وجود دارد؟! آیا می توان این کار را ذکر شهادت ثالثه مقایسه کرد که روایات زیادی آن را تأیید می کند.
[1]. سجده، 4.
[2]. طبرى كيا هراسى، ابوالحسن على بن محمد، أحكام القرآن (الكيا هراسي)، ج 3، ص 83، ناشر: دارلكتب العلمية، بيروت، 1405 ق.
[3]. فصلت، 34.
[4]. ابن منظور، محمد بن مكرم، لسانالعرب، ج 15، ص 407، ناشر: دار صادر، بيروت، چاپ سوم، 1414 ق.
[5]. توبة، 71.
[6]. ابن ابى حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسير القرآن العظيم (ابن أبي حاتم)، ج 2، ص 675، ناشر: مكتبة نزار مصطفى الباز، چاپ سوم، 1419 ق.
[7]. صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 289 – 291، من لا یحضره الفقیه، انتشارات جامعۀ مدرسین، قم، 1413 ق.
[8]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج1، ص 519، مسأله 918.
[9]. نک: السلافة فی امر الخلافة، شیخ عبدالله مراغی از علمای اهل سنت که در قرن هفتم می زیسته است، کتاب ایشان از جمله کتب خطی است که در کتابخانه ظاهریه دمشق موجود می باشد .
[10]. بحارالانوار، ج 37، ص 295، حدیث10، باب 54؛ امالی صدوق، مجلس 88، ظاهراً این ندا برای اجابت کسانی بوده است که در عالم ذر وجود داشته اند .امام باقر(ع) در حدیثی فرمود : ان الله اخذ من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم فقال الست ربکم و محمد رسولی و علی امیرالمؤمنین قالو بلی، سید ابن طاووس، الیقین، ص 50، 55 ، 88.
[11]. بحار الانوار، ج 27، ص1، باب1.
[12]. بحار، ج 38، ص 318 و 319، باب 67، حدیث 27؛ ج 27، ص 8؛ ج 16 باب10؛ همان باب1.
[13]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج1، ص 519، م 919، «اشْهَدُ انَّ عَلِيّاً وَلِيُّ اللَّهِ» جزء اذان و اقامه نيست، ولى خوب است بعد از «اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ»، به قصد قربت گفته شود.
زنجانى: البته ولايت امير المؤمنين و ائمه معصومين (عليهم السلام) از اركان ايمان است و اسلام بدون آن، ظاهرى بيش نيست و قالبى از معنا تهى است و خوب است كه پس از اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه به قصد تيمن و تبرّك، شهادت به ولايت و امامت بلا فصل حضرت امير المؤمنين و ساير معصومين (عليهم السلام) به نحوى كه شبيه جملات اذان و اقامه نگردد؛ ذكر گردد.
مكارم: به قصد تبرّك گفته شود، لكن به صورتى كه معلوم شود جزءِ آن نيست.
[14]. همان.
[15]. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، ص 111، ناشر: دارالعلم الدار الشامية، چاپ اول، 1412 ق .
[16]. در این باره نک: شهادت ثالثه در اذان، اقامه و نماز در سایت اسلام کوئست.
[17]. جهت دست یابی پیرامون این موضوع به نمایه های “اثبات امامت امام علی(ع) شمارۀ 1162” و “قران و امامت امام علی (ع) شمارۀ 1817” که در سایت اسلام کوئست موجود است مراجعه نمایید.
[18]. مالک، موطأ، ج 1 ص 210، موقع الإسلام، http://www.al-islam.com.