کپی شد
اسلام و ثروت اندوزی
در برخی كتاب ها از حضرت امیر المؤمنین (ع) نقل شده است:” نعمت فراوانی ندیدم، مگر این كه در كنارش حقی ضایع شده باشد.” [1]
این روایت در كتب معتبر حدیثی موجود نیست و در كتب یاد شده نیز بدون سند میباشد، از این رو از جهت سند ضعیف است. اما با توجه به روایات دیگری، که در این مضمون آمده است، ضعف سندش جبران می شود. از جمله:” خداوند سبحان در داراییهای توانگران روزیهای بی چیزان را واجب گردانید. پس بیچیز گرسنه نماند، مگر به سبب آن چه توانگری به او نداده است و در روز رستاخیز خداوندی كه بزرگ است بینیازی او، ایشان را از این كار مؤاخذه مینماید.” [2]
این روایت نسبت به روایت نخست، از اعتبار بیشتری برخوردار است و در كتب مختلف حدیثی از جمله نهج البلاغه، وسائل الشیعه، بحار الانوار، غررالحكم و ارشاد القلوب ذكر شده است.
این روایات اگر هم صحیح باشند، مرادشان مالی است كه تكالیف مالی آن؛ مانند خمس و زكات و… ادا نشده است و مردم را به پرداخت آنها دعوت میكند. برای تحقیق هر چه بیشتر معنای حدیث لازم است مباحث زیر مطرح شود:
1. مال و ثروت در اسلام
در منابع اسلامی درباره مال و ثروت به دو دسته از روایات برخورد می کنیم: در دسته اول از این روایات در ظاهر از جنبه منفی به مال نگاه شده است، حضرت علی می فرماید:
من رهبر مؤمنان هستم و مال رهبر و رئیس گناهكاران است؛[3] یعنی مؤمنان از من پیروی می كنند، ولی گناهكاران مطیع مال و ثروت هستند.
همچنین میفرماید: مال ریشه شهوتها است. [4]
هر كس درهم و دینار را دوست داشته باشد او بنده دنیا است. [5]
رسول خدا میفرماید: كسی كه بنده درهم و دینار باشد ملعون و از رحمت خدا به دور است. [6]
در مقابل در بعضی دیگر از متون اسلامی مال، ثروت و دنیا مدح شده است. در قرآن می خوانیم: مال و فرزندان زینت زندگانی دنیوی هستند.[7] همچنین ثروت در چند جای قرآن كریم «خیر» نامیده شده است، مانند آیه زیر:
«كتب علیكم اذا حضر احدكم الموت ان ترك خیرا…».[8]
و هم چنین بسیاری از مفسران خیر را در آیه مباركه زیر به معنای مال گرفتهاند. «انه لحب الخیر لشدید».[9]
رسول خدا (ص) می فرماید: چقدر مال صالح برای مرد صالح خوب است[10]. امام باقر (ع) میفرماید: چقدر كمك دنیا برای تحصیل آخرت خوب است. [11]
با دقت و تأمل در این دو دسته از روایات روشن میشود كه اصل مال و ثروت در اسلام مذموم نیست، بلكه از آن جهت كه وسیله و ابزاری است برای رسیدن به آخرت ممدوح و پسندیده است. از این رو است كه هنگامی كه حضرت علی ( ع) مردی را مشاهده كرد كه دنیا را مذمت میكرد، فرمود: «آیا تو در دنیا جرمی مرتكب شدهای یا دنیا به تو جرم كرده است …».[12]
در اسلام مال و كسب مال، پسندیده و در مواردی واجب است، ولی مال پرستی در برابر خدا پرستی سرزنش شده است. در دین اسلام مال وسیلهای برای رسیدن به سعادت اخروی و تقرب به خدا است، نه هدف.[13]
در قرآن كریم می خوانیم : ای كسانی كه ایمان آوردید اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نسازد.[14]
شهید مطهری میفرماید: «در اسلام مال و ثروت هیچ وقت تحقیر نشده است، نه تولیدش نه مبادلهاش، نه مصرف كردنش، بلكه همه اینها تاكید و توصیه شده است و برای آنها شرایط و موازین مقرر شده است و هرگز ثروت از نظر اسلام دور افكندنی نیست، بلكه دور افكندنش اسراف، تبذیر تضییع مال و حرام قطعی است».[15]
دفاع از مال در حكم جهاد دانسته شده است و كشته شدن در این راه اجر شهادت دارد.[16]
2. تولید ثروت در اسلام
اسلام به طرق مختلف مسلمانان را هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی به تولید ثروت دعوت كرده است. رسول خدا (ص) میفرماید: به دنبال روزی حلال رفتن بر هر زن و مرد مسلمانی واجب است.[17] از این حدیث تساوی زن و مرد در تولید ثروت فهمیده می شود. تولید ثروت اختصاص به مردها ندارد. همچنین طلب روزی حلال از افضل عبادات شمرده شده است.[18]
پویایی و حیات جامعه در پرتو استقلال اقتصادی و ثروت مند بودن آن است. نیازمندی مساوی با اسارت و بردگی است. از این رو حضرت علی (ع) میفرماید: فقر و تنگدستی مرگ بزرگ تر است [19] اسلام اجازه نمیدهد كه غیر مسلمان بر مسلمان تسلط داشته باشد.[20]
این هدف زمانی تأمین میگردد كه مسلمانان دست به سوی بی گانگان دراز نكنند و از استقلال اقتصادی برخوردار باشند. تولید ثروت سبب ساز این مقصود است. به سخن شهید مطهری: «هدف های اسلامی بدون اقتصاد سالم و نیروی مستقل اقتصادی میسر نیست».[21]
در اسلام اقسام گوناگون تولید ثروت، مانند كشاورزی، دام داری، صنعت و غیره توصیه شده است. این كه پیامبر اسلام بر دستان پینه بسته كشاورز بوسه میزد، نشانگر اهمیت تولید در جامعه اسلامی است.
با مراجعه به سیره معصومین (ع) در مییابیم كه آنان نیز برای تولید ثروت میكوشیدند. روایت شده است كه در آمد امیرالمؤمنین (ع) از محصولات كشاورزی چهل هزار دینار بود.[22] در روایتی دیگر نقل شده است كه در آمد فدك در یك سال بیست و چهار هزار دینار بود و در روایت دیگری هفتاد هزار دینار نقل كردهاند.[23]
3. توزیع ثروت در اسلام
بعد از این كه تولید ثروت شد، این ثروت باید به صورت عادلانه و موزون در جامعه توزیع گردد. در مکتب اقتصادی اسلام دو امر به عنوان هدف اصلی ارائه شده است: 1- عدالت اقتصادی نسبت به درون جامعه. 2- قدرت اقتصادی نسبت به بیرون جامعه.[24] امام صادق (ع) میفرماید: اگر عدالت در میان مردم برقرار میشد بینیاز میشدند. [25]
قرآن كریم میفرماید: ثروت نباید تنها در میان ثروت مندان گردش داشته باشد[26]، بلكه باید به دست مستمندان نیز برسد. از این رو در اسلام تكالیف مختلف مالی؛ مانند زكات و خمس و صدقه وضع شده است، تا ثروت جامعه به فقرا نیز برسد و افراد جامعه در یك سطح و طبقه رشد اقتصادی داشته باشند و شكاف و اختلاف طبقاتی بین آحاد جامعه كمتر شود و در نهایت از بین برود.
4. ثروت اندوزی در اسلام
ثروت مند شدن اگر از راههای مشروع بوده باشد، از نظر اسلام هیچ اشكالی ندارد. شیوه ای که اسلام برای تعدیل ثروت می پذیرد جلوگیری افراد مستعد از رسیدن به ثروت های بالا نیست، بلکه برای آنها وظایف و تکالیف مالی مقرر می سازد. [27] قرآن ثروت مندانی چون حضرت سلیمان و حضرت داوود و ذو القرنین را نام میبرد كه اهل ایمان بودند و در مقابل از ثروت مندان كافری چون قارون نیز یاد میكند. در قرآن میخوانیم: افزون طلبی شما را به خود مشغول داشته و از خدا غافل نموده است، تا آن جا كه برای شمردن مردگان به زیارت قبور رفتید. [28]
ثروت اندوزی اگر انسان را از یاد خدا غافل كند، مذموم است و در اسلام از آن نهی شده است. دل بستن به ثروت و ایثار دنیا بر آخرت صحیح نیست.
ولی اگر این ثروت فراوان در راه خدا مصرف شود، بسیار پسندیده و قابل ستایش میباشد كه حضرت خدیجه (س) از این گونه ثروت مندان بود كه ثروت خود را برای پیشرفت اسلام و گسترش آن مصرف كرد.
قرآن نیز كسانی را كه ثروت اندوزی میكنند و آن را در راه خدا مصرف نمینمایند به عذاب دردناك بشارت میدهد .[29]
در ذیل همین آیه رسول خدا (ص) می فرماید: هر مالی كه زكات آن پرداخت شود، مشمول این آیه نیست. [30] اگر انباشت ثروت از طرق شرعی باشد و عنوان احتكار پیدا نكند و تكالیف مالی آن مانند زكات و خمس مراعات شود، هیچ اشكالی ندارد.
5. ثروت و علما
با توجه به مطالب یاد شده روشن می شود كه اگر عالمی ثروت مند شد، هیچ اشكالی ندارد. آن چه مذموم است، دل بستن عالم به دنیا است. اگر دنیاپرستی و مال پرستی برای مردم عادی روا نباشد_ كه روا هم نیست – برای عالمان دینی به طریق اولی شایسته نیست، از این رو از حضرت عیسی (ع) نقل شده است كه فرمود: دینار بیماری دین است و عالم طبیب دین است، پس زمانی كه دیدید طبیب مرض را به خودش چسبانده است، نسبت به او بدبین باشید و بدانید كه خیر خواه دیگران نیست. [31]
مشاهده می شود که در این حدیث زیبا حب دنیا و دنیا پرستی عالمان دینی مذمت شده است.
[1]– شمس الدين، محمد مهدي، دراسات في نهج البلاغه، ص 40، بيروت، دار الزهراء، چاپ دوم، 1392ه. ق؛
جورداق، جورج؛ روائع نهج البلاغه، بي جا، مركز الغدير للدراسات الاسلامية، چاپ دوم، 1375، ص 233«ما رآيت نعمة موفورة الاّ و بجانبه حق مضيع».
[2] – سيد رضي، نهج البلاغه ، كلمات قصار ، ح 32«ان الله سبحانه فرض في اموال الاغنياء أقوات الفقراء فما جاع فقير الاّ بما متع به غني و الله تعالي جده سائلهم عن ذلك».
[3] – نهج البلاغه، كلمات قصار، ح 308«انا يعسوب المؤمنين و المال يعسوب الفجار».
[4] – مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج 69، ص 67«المال مادة الشهوات».
[5] – همان، ج 2، ص 107«من احب الدينار و الدرهم فهو عبد الدنيا».
[6] – كافي، ج 2، ص 270«ملعون ملعون من عبد الدينار و الدرهم ».
[7] کهف، 46،المال و البنون زینة الحیاة الدنیا.
[8] بقره،180.
[9] العاديات، 8.
[10] – بحار الانوار، ج 69، ص 59«نعم المال الصالح للرجل الصالح».
[11] – كافي، ج 5، ص 72 «نعم العون الدنيا علي طلب الاخرة».
[12] – نهج البلاغه ، صبحي صالح، خ 131
[13] ر. ک: مکتب و نظام اقتصادی اسلام, مهدی هادوی تهرانی، ص 108
[14] منافقين، 9،يا ايها الذين امنوا لاتلهكم اموالكم و لا اولادكم عن ذكر الله.
[15] – مطهري، مرتضي، نظري به نظام اقتصادي اسلام، ص 17، تهران، صدرا، بهار 68، چاپ اول.
[16] – بحار الانوار، ج 10، ص 100«المقتول دون ماله شهيد»
[17] – جامع الاخبار، ص 139 «طلب الحلال فريضة علي كل مسلم و مسلمة».
[18] – كافي، ج 5، ص 78
[19] – نهج البلاغه، كلمات قصار، خ 154«الفقر الموت الاكبر».
[20] – نساء، 141،و لن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلا.
[21] – مطهري، مرتضي، نظري به نظام اقتصادي اسلام، ص 26، تهران، صدرا، بهار 68، چاپ اول.
[22] – قمي ، شيخ عباس، سفينة البحار، ج 8، ص 137
[23] – همان، ص 138
[24] – ر. ک: هادوی تهرانی, مهدی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص 56، قم، خانه ی خرد، چاپ دوم.
[25] – كافي، ج 1، ص 541 «لو عدل في الناس لاستغنوا».
[26] حشر، 7. ،كي لايكون دولة بين الاغنياء منکم.
[27] – ر. ک: هادوي تهراني، همان، ص 74
[28] تكاثر، 1و2. ،الهاكم التكاثر حتی زرتم المقابر.
[29] توبه، 34،و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها في سبيل الله فبشرهم بعذاب اليم.
[30] – وسائل الشيعة، ج 9 ص 30«كل مال يؤدي زكاته فليس بكنز».
[31] – بحار الانوار، ج 2، ص 107« الدينار داء الدين و العالم طبيب الدين فاذا رأيتم الطبيب يجر الداء الي نفسه فاتهموه و اعلموا انه غير ناصح لغيره».