Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

اسلام و تفاوت های نژادی (آميزش فرهنگ ها)

پیرامون آيه” إِنَّا جَعَلْناكُمْ خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبير،[1]” موضوع آمیزش فرهنگ ها و تلاش برای از بین بردن تفاوت های نژادی مطرح می شود. حال باید دید آیا آمیزش فرهنگ ها و از بین بردن تفاوت های نژادی مورد پذیرش اسلام و خواست الاهی است یا خیر؟

در این باره باید گفت: در ميان اقوام جاهلى افتخار به انساب و قبائل رايج ترين افتخار موهوم بود، تا آن جا كه هر قبيله‏اى خود را “قبيله برتر” و هر نژادى خود را “نژاد والاتر” مى‏شمرد.

گروه ديگرى مسئله مال و ثروت و داشتن كاخ و قصر و خدم و حشم و امثال اين امور را نشانه ارزش مى‏دانند، و دائماً براى آن تلاش مى‏كنند، در حالى كه جمع ديگرى مقامات بلند اجتماعى و سياسى را معيار شخصيت مى‏شمارند. و به همين ترتيب هر گروهى در مسيرى گام برمى‏دارند و به ارزشى دل مى‏بندند و آن را معيار مى‏شمارند.

اما از آن جا كه اين ها امورى است متزلزل و برون ذاتى و مادى و زودگذر يک آئين آسمانى همچون اسلام هرگز نمى‏تواند با آن موافقت كند؛ لذا خط بطلان روى همه آنها كشيده، و ارزش واقعى انسان را در صفاتی؛ مانند تقوا و پرهيزكارى و تعهد و پاكى او مى‏شمارد، حتى براى موضوعات مهمى؛ مانند علم و دانش، اگر در مسير ايمان و تقوا و ارزش هاى اخلاقى، قرار نگيرد اهميت قائل نيست.

جالب اين كه در شأن نزول هايى كه براى اين آيه ذكر شده نكاتى ديده مى‏شود كه از عمق اين دستور اسلامى حكايت مى‏كند، از جمله اين كه: بعد از فتح مكه پيغمبر اكرم (ص) دستور داد اذان بگويند،”بلال” بر پشت بام كعبه رفت، و اذان گفت. عتاب بن اسيد گفت شكر مى‏كنم خدا را كه پدرم از دنيا رفت و چنين روزى را نديد! و حارث بن هشام نيز گفت: آيا رسول اللَّه (ص) غير از اين “كلاغ سياه”! كسى را پيدا نكرد؟! آيه فوق نازل شد و معيار ارزش واقعى را بيان كرد.[2]

در حديثى مى‏خوانيم: روزى پيامبر (ص) در مكه براى مردم خطبه خواند و فرمود:

“اى مردم! خداوند از شما ننگ جاهليت و تفاخر به پدران و نياكان را زدود، مردم دو گروه بيش نيستند: نيكوكار و با تقوا و ارزشمند نزد خدا، و يا بدكار و شقاوتمند و پست در پيشگاه حق، همه مردم فرزند آدم هستند، و خداوند آدم را از خاک آفريده، چنان كه مى‏گويد: اى مردم! ما شما را از يک مرد و زن آفريديم، و شما را تيره‏ها و قبيله‏ها قرار داديم تا شناخته شويد، از همه گرامی تر نزد خداوند كسى است كه از همه پرهيزگارتر باشد، خداوند دانا و آگاه است”.[3]

در كتاب “آداب النفوس” طبرى آمده است كه پيامبر (ص) در اثناء ايام تشريق (روزهاى 11 و 12 و 13 ذى الحجه) در سرزمين “منى” در حالى كه‏ بر شترى سوار بود رو به سوى مردم كرد و فرمود: “اى مردم بدانيد! خداى شما يكى است و پدرتان يكى، نه عرب بر عجم برترى دارد و نه عجم بر عرب، نه سياه پوست بر گندمگون و نه گندمگون بر سياه پوست مگر به تقوا، آيا من دستور الاهى را ابلاغ كردم؟ همه گفتند: آرى! فرمود: اين سخن را حاضران به غائبان برسانند”!.[4] و [5]

با توجه به مطالب و شأن نزول هایی که بیان شد روشن می شود که از بین بردن تفاوت ها و تبعیض های نژادی و آمیزش فرهنگ ها در راستای آموزه های اسلامی است که در قرآن و روایات سخت به آن پرداخته است، بنابر این آیۀ شریفه هیچ منافاتی با این امور ندارد، همان طور که آخر آیۀ شریفه نیز گویای همین مطلب است. «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبير».[6]

اما این که دنیا اکنون به سمت یکی شدن و یا دهکده جهانی پیش می رود، و یا یک کشوری با وجود چندین زبان یکی را به عنوان زبان رسمی اعلام می کند، تمام این  ها بدان معنا نیست که تفاوت های بشری پایان یافته که با آیۀ 13 سورۀ حجرات همخوانی ندارد، بلکه این تفاوت ها در قالب هایی دیگر نمود می یابد.


[1] .”اى مردم، ما شما را از نرى و ماده‏اى بيافريديم. و شما را جماعت ها و قبيله‏ها كرديم تا يک ديگر را بشناسيد. هر آينه گرامى‏ترين شما نزد خدا، پرهيزگارترين شما است. خدا دانا و كاردان است. ” حجرات، 13.

[2]. حقى بروسوى، اسماعيل‏، روح البيان” ج 9، ص 90، دارالفكر، بيروت، بى تا؛  قرطبى، محمد بن احمد، الجامع لأحكام القرآن‏، ج 9، ص 6160، انتشارات ناصر خسرو، چاپ اول، تهران، 1364 ش.‏

[3]. الجامع لأحكام القرآن‏، ج 9، ص 6161.

[4]. همان، ص 6162.

[5]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج‏22، ص 198 – 203، دار الكتب الإسلامية، چاپ اول، تهران، 1374 ش‏‏.

[6]. حجرات، 13.