کپی شد
استفاده قرآن از زبان قهر، تهدید، اجبار
پذیرش حقیقت با دلیل و برهان یکی از صفات پسندیدۀ انسانی است. فهم آیات قرآنی و روایات اسلامی اگرچه تا حد زیادی امکان پذیر است، ولی فهمیدن معنای دقیق و تحلیل صحیح از آنها مستلزم کسب معارف و علوم زیادی است. واژه های مختلفی در قرآن کریم به معنای ترس یا نزدیک به آن است. کلمۀ «خوف»، «خشیت»، «وجل» و «رهب» از این کلمات است. اگر چه از این واژه ها در قرآن استفاده فراوانی شده است، ولی هر کدام جایگاه مخصوص خود را دارند و در مقابل واژه های رحمت و محبت و مهربانی نیز بسیار زیاد استعمال شده است. در ذیل به برخی از مصادیق هر دو نوع از کلمات اشاره شده و حکمت های آن اشاره می شود.
به کارگیری ادبیات رئوفانه (دربارۀ اصل پذیرش اسلام و در مقابل مؤمنان)
خداوند، انسان ها را در مورد پذیرش اصل دین اسلام نه تنها تهدید نکرده است، بلکه از اجبار کردن مردم به دینداری نیز خودداری کرده است. قرآن می فرماید: «در قبول دين، اكراهى نيست؛ (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است.»[1] از طرفی به پیامبرش می فرماید: «و هنگامى كه بندگان من، از تو در باره من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم! دعاى دعا كننده را، به هنگامى كه مرا مىخواند، پاسخ مىگويم!».[2] و آن گاه که دوستان خداوند به گناه آلوده می شوند با ندای «لا تقنطوا» آنان را آرامش داده و می فرماید: « {ای پیامبر به بندگان گناه کار از طرف من} بگو: اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهايد! از رحمت خداوند نا امید نشويد كه خدا همه گناهان را مىآمرزد؛ زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.»[3]
خداوند در قرآن کریم اولیاء و دوستانش را کسانی معرفی می کند که خوف و ترسی ندارند و دل هایشان با یاد او آرام گرفته است. قرآن می فرماید: «آگاه باشيد (دوستان و) اولياى خدا، نه ترسى دارند و نه غمگين مىشوند!»[4] و «آنها كسانى هستند كه ايمان آوردهاند، و دل هايشان به ياد خدا مطمئن (و آرام) است آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دل ها آرامش مىيابد».[5]
بله! خداوند از دوستانش خواسته است که فقط از او بترسند[6] و یا در بیان صفات عالمان می فرماید: «(و) جز اين نيست كه از ميان بندگان خدا تنها دانشمندان از او مىترسند، همانا خداوند مقتدر غالب و آمرزنده است».
ترسى كه در اين آيه آمده ترسى نيست كه با اطمينان منافات داشته باشد، بلكه حالتى است قلبى كه طبعاً قبل از آمدن اطمينان عارض قلب مىشود.[7] این ترس، یک ترس عقلی و به معنای «ترس از نافرمانی خداوند»[8] و ترس از دست دادن رحمت الهی به واسطۀ انجام گناهان است. چنین ترسی باعث تلاش در جهت به دست آوردن رضایت خداوند می شود، رضایتی که در آن، تمام خیر و خوبی ها نهفته است.[9]
رابطۀ بین مؤمنان و خداوند یک رابطۀ قلبی و از روی حبّ و دوست داشتن است نه از روی تهدید و ترس، خداوند در وصف مؤمنان می فرماید: «بعضى از مردم، معبودهايى غير از خداوند براى خود انتخاب مىكنند و آنها را هم چون خدا دوست مىدارند. امّا آنها كه ايمان دارند، عشق شان به خدا، (از مشركان نسبت به معبودهاشان،) شديدتر است».[10]
1. استفادۀ قرآن از ادبیات تهدید آمیز؟
بله از آن جایی که دو ابزار مهم تربیتی برای همۀ نسل ها و عصرها (زمان ها)، تهدید و تشویق است،[11] قرآن کریم که کتاب هدایت است از هر دوی این ابزار، هم برای مؤمنان و هم برای غیر مؤمنان استفاده کرده است. در مقام تهدید به مؤمنان می فرماید: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! يهود و نصارى را ولىّ (و دوست و تكيهگاه خود،) انتخاب نكنيد! آنها اولياى يك ديگر هستند و كسانى كه از شما با آنان دوستى كنند، از آنها هستند (و ستمکار، پس) خداوند، جمعيّت ستمكار را هدايت نمىكند».[12] و در مقام تشویق و ترغیبشان می فرماید:« (آرى،) آنها كه ايمان آوردند، و ايمان خود را با شرك و ستم نيالودند، ايمنى تنها از آن آنها است و آنها هدايت يافتگانند!»[13]
از طرفی قرآن کریم نسبت به کسانی که بعد از دیدن همۀ معجزات الاهی و اتمام حجت، ایمان نیاورده و در صدد آزار و اذیت پیامبر (ص) و مؤمنان برآمدند و دین آنها را مسخره کرده و در راه رشد اسلام به شدت مانع تراشی می کردند، و هرگز توبه نکردند، هشدار داده و آنان را به شدت تهدید به عذاب الاهی کرده است. قرآن کریم می فرماید: «و كسانى كه كافر شدند، و آيات ما را دروغ پنداشتند اهل دوزخند و هميشه در آن خواهند بود».[14] یا در آیۀ دیگر می فرماید: «آنها كه كافر شدند، اموالشان را براى بازداشتن (مردم) از راه خدا خرج مىكنند آنان اين اموال را (كه براى به دست آوردنش زحمت كشيده اند، در اين راه) مصرف مىكنند، امّا مايه حسرت و اندوهشان خواهد شد و سپس شكست خواهند خورد و (در جهان ديگر) كافران همگى به سوى دوزخ گردآورى خواهند شد».[15]
بنابراین، در مقابل کسانی که مال و ناموس مسلمانان را برای خود حلال می دانند و هر روز برای طرح ریزی جنگ های نظامی، اقتصادی و فرهنگی برای مسلمانان فعالیت می کنند، نمی شود با زبان نرم صحبت کرد. خداوند در مقابل چنین افرادی، از چنین ادبیات در خور شأن آنان استفاده می کند.
2. وجود ادبیات جبری در آیات مربوط به هدایت انسان؟
آیاتی از جمله آیۀ 39 سورۀ انعام[16] که در آن صحبت از هدایت و یا عدم هدایت خداوند برای هر شخصی که اراده کند، است، تفسیر بسیار حکیمانه ای دارد.
از آن جایی که خداوند حکیم و عادل است، تمام کارهایش نیز در محدودۀ حکمت و عدالتی است که دارد. اگر صحبت از هدایت عده ای و عدم هدایت عدۀ دیگر است به آن معنا نیست که خداوند بدون هیچ حکمت و عدالتی چنین کاری انجام می دهد، بلکه بدان معنا است که چون همۀ امور به دست خداوند است، اگر کسانی با دیدن همۀ دلائل ایمان نیاورند، وارد راه و طریق گمراهی شده اند و با این که خداوند وسایل ابتدایی هدایت؛ مانند فطرت و روحیۀ حقیقت جویی و حقیقت خواهی را به آنان داده بود، ولی آن را زیر پا گذاشته و به کفر گرائیدند، خداوند دربارۀ چنین افرادی که به اختیار خود گمراهی ابتدایی را کسب کرده اند، می فرماید: «هر كس را خدا بخواهد گمراه مىكند»؛[17] یعنی بعد از گمراهی اختیاری، خداوند دیگر با آنان همانند پرهیزکاران برخورد نکرده و راهنمایی های بیشتری را در اختیارشان قرار نمی دهد و بدین وسیله در گمراهی اختیاری خود باقی می مانند.[18] البته این گمراهی ثانوی برای کسانی است که هیچ پلی برای برگشت خود باقی نگذاشته باشند.
3. قهر و خشم خداوند در قرآن
دین اسلام، دین صلح و برادری است. خداوند پیامبرش را با وصف «رحمة للعالمین»[19] در قرآن یاد کرده است. و در برابر کسانی که دین اسلام را نمی پذیرند می فرماید: «آيين شما براى خودتان، و آيين من براى خودم.»[20]
اما در مقابل کسانی که از هر وسیله برای ضربه زدن به مسلمانان استفاده می کردند و جان و اموال آنان را محترم نمی دانند چه باید کرد؟ وقتی شخصی دستش را برای برادری دراز می کند و طرف مقابل می خواهد دست او را قطع کند چه باید کرد؟ در مقابل فرعون ها و نمرودها که جز به محو ادیان الهی، به چیز دیگری راضی نبودند چه باید کرد؟ در مقابل کسانی که شعله های جنگ را در برابر مسلمانان می افروزند چه باید کرد؟
در اسلام هدف نهایی از جنگ و قتال، از بین رفتن فتنه ها است، هر گاه که دیگران برای مسلمانان فتنه نسازند و جنگ نکنند (حال چه مسلمان شوند یا نه)، دیگر جنگ و قتالی نیست.
قرآن کریم در این باره می فرماید:« وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمينَ؛ و با آنها پيكار كنيد! تا فتنه ای باقى نماند و دين، مخصوص خدا گردد. پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشويد! زيرا) تعدّى جز بر ستمكاران روا نيست».[21]
.[1] بقره، 256.
[2]. بقره، 186.
[3]. زمر، 53.
[4]. یونس، 62.
[5]. رعد، 28.
[6]. بقره،40، وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ فَإِيَّايَ فَارْهَبُون: و خداوند گفت: دو خداى معبود نگيريد، (خداى آفرينش و خداى تدبير) جز اين نيست كه او معبودى يگانه است، پس تنها از من بترسيد.
[7]. طباطبایی، محمد حسین، الميزان فی تفسیر القرآن، موسوی، محمد باقر، ج11، ص 485، دفتر انتشارات اسلامی، قم،1374.
[8]. مکارم شیرازی،ناصر،تفسير نمونه، ج1، ص: 508، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1374.
[9]. برای آگاهی بیشتر به سؤال 64 (سایت اسلام کوئست: 305) (خدا، ترس يا محبت) مراجعه کنید.
[10]. بقره، 115.
[11]. نک: ترجمه الميزان، ج 10، ص 480.
[12]. مائده، 51.
[13]. انعام، 82.
[14]. بقره، 39.
[15]. انفال، 36.
[16]. خداوند می فرماید: «هر كس را خدا بخواهد گمراه مىكند و هر كس را بخواهد بر راه راست قرار خواهد داد».
[17]. انعام، 39.
[18]. مانند این سؤال جایی است که خداوند در قرآن فرموده است: «قرآن برای هدایت متقین است»، این سؤال پیش می آید که آیا قرآن فقط برای هدایت انسان های متّقی و پرهیزکار نازل شده است؟ آنان که با تقوا هستند چه نیازی به هدایتشان است؟ آیا دیگر انسان ها هیچ بهره ای از قرآن ندارند؟ برای دیدن همۀ این جواب ها به سؤال 7849 (سایت اسلام کوئست: 7805) (هدایت متقین در قرآن) رجوع نمایید.
[19]. انبیاء، 107.
[20]. کافرون، 6.
[21]. بقرة، 193.