Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

استفاده از استخاره برای حقانیت جریان احمد الحسن

در احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امامان (علیهم السلام)، استخاره در چند معنا به کار برده شده است:

  1. این‌که انسان دعا کند و از خداوند متعال بخواهد خیر را برای او در کارها و یا در کاری که می خواهد انجام دهد، مقرر فرماید و در برخی از روایات آمده که ابتدا غسل کند، سپس دورکعت نماز بخواند و بعد از آن دعا کند.
  2. این‌که انسان از خداوند بخواهد در این کاری که می خواهد انجام دهد، قلبش را به سوی انتخاب درست هدایت کند. پس نماز می خواند و دعا می کند،‌ سپس به قلب خود می نگرد تا ببیند خداوند چه اندیشه ای را در آن قرار داده است.
  3. این‌که نیت انجام کاری را داشته باشد، ‌ابتدا دعا کرده و سپس قرآن را بگشاید و به اولین آیه سمت راست دقت کند، اگر دستور به خیر، یا مدح و یا توصیف بهشت بود، پس این استخاره خوب است و بدان عمل می کند و اگر نهی یا نکوهش یا توصیف حهنم بود، پس بد است.

این نوع از استخاره اکنون بین مردم رایج است.

البته عده ای هم با تسبیح استخاره می کنند؛‌ این گونه که ابتدا دعا کرده و سپس مشتی از تسبیح را بر می‌گیریم و دوتا دوتا از آن کم می کنیم، اگر یکی باقی ماند، خوب است و اگر دوتا باقی ماند، بد است و نباید انجام داد.

مردم معمولا نزد عالمی که به او اعتماد دارند،‌ استخاره می گیرند. البته برخی هم در استخاره گرفتن افراط کرده و برای هر کاری استخاره می گیرند، البته این امر اشکالی ندارد؛ چون استخاره برای کارهای مباح است و انسان از بین کارهای مباحش یکی را انتخاب می کند. پس انتخاب کردن همان کار مباح با استخاره، بهتر از انتخاب بدون استخاره است.

اما مشکل در جایی است که استخاره برای انجام کار حرام یا ترک واجب انجام شود، یا آن قدر استخاره بگیرد که مطابق میلش درآید! که این استخاره‌ها قطعا باطل هستند.

استخاره‌ای هم که این دجال (احمد الحسن)، مردم را بدان دعوت می کند از همین نوع اخیر است! او به مردم می گوید: ابتدا دعا کرده و سپس قرآن را باز می کنی؛ اگر آیه، دستور به کار خوب، مدح پیامبران و مؤمنان و یا توصیف بهشت بود، پس واجب است که عمل کرده و به او ایمان بیاوری و اگر آیات نهی یا مذمت و یا توصیف جهنم آمد، مشکل از دجال نیست، بلکه مشکل از نیت کسی است که استخاره گرفته! او باید نیتش را خالص کند و آن قدر استخاره بگیرد تا خوب بیاید!

این استخاره به چند دلیل کاملا غیر شرعی است:

  1. همان گونه که گفته شد، استخاره حتی در احکام شرعی هم جایز نیست،‌چه رسد به عقاید که در آنها جای تقلید هم نیست، چه رسد به استخاره …!
  2. آنچه این شخص گمراه از مردم می خواهد این است که با او بیعت کرده و کارهای حرامی انجام دهند و واجباتی را ترک نمایند![1] چگونه می شود بر انجام کار حرام استخاره گرفت؟!

ما دیدیم که در ماه محرم، چه دستوری به یارانش در بصره و ناصریه داد و چگونه مردم را به خاک و خون کشید![2] فقط به این دلیل که حاضر به پذیرش این دجال ها نبودند![3]

استخاره و تحریف نظر دانشمندان شیعه

طرف‌داران احمد الحسن استخاره را یکی از دلایل حقانیت وی می‌دانند و مدعی هستند هر کس در حقانیت وی تردید دارد می‌تواند با قرآن استخاره کرده و از این راه به حقانیت او پی ببرد. آن‌ها در این‌باره متنی را از کتاب «الغیبة» شیخ طوسی ‌آورده و می‌نویسند: اما آیا با استخاره به قرآن می‌توان حجت الهی را شناخت و آیا این موضوع در روایات اهل بیت (علیهم السلام) سابقه‌ای دارد؟ علی بن معاذ گفت: من به صفوان بن یحیی _ از بزرگان صحابۀ امام موسی كاظم (علیه السلام) _ گفتم: چگونه بر [امامت] علی (امام رضا (علیه السلام)) یقین پیدا کردی؟ گفت: نماز خوانده، دعا کردم و استخاره نمودم و یقین یافتم.[4] طرف‌داران احمد الحسن مدعی هستند مطابق نقل یادشده، صفوان بن یحیی که از بزرگان صحابۀ امام موسی کاظم (علیه السلام) است، بر اساس استخاره به امامت امام رضا (علیه السلام) یقین پیدا کرد و از آن‌جا که او از بزرگان اصحاب امام موسی کاظم (علیه السلام) به شمار می‌رود، چنین روشی مورد تأیید ائمه (علیهم السلام) بوده است و حتی امام رضا (علیه السلام) این کار او را تأیید فرمودند.

اما با رجوع به کتاب الغیبة روشن می‌شود که حقیقت ماجرا درست عکس آن است؛ یعنی شیخ در مقام ردّ دلایلی که واقفه بر مهدویت امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) اقامه کرده‌اند، چنین نوشته است: یکی از واقفه به نام ابومحمد علی بن احمد العلوی الموسوی در کتابی با نام «فی نصرة الواقفة» روایاتی را گردآوری کرده که بر اساس آن‌ها امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) امام قائم موعود هستند. نویسندۀ آن کتاب در مقام طعن بر کسانی که معتقد به امامت امام رضا (علیه السلام) بودند و مهدویت امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) را نفی نمودند، ماجرای صفوان را نقل کرده و درصدد اثبات این معنا بوده است که صفوان بن یحیی _ که از صحابۀ بزرگ امام موسی کاظم (علیه السلام) بود و با واقفه به نزاع برخاست و مهدویت امام موسی کاظم (علیه السلام) را انکار کرد _ خودش دلیل معتبری بر امامت امام رضا (علیه السلام) نداشت، بلکه با استخاره به آن حضرت اعتقاد پیدا کرد. شیخ طوسی پس از نقل این ماجرا چنین می‌نویسد: در این گزارش فقط سرزنش کسی است که [در امر اعتقادات] تقلید کرده است. تازه اگر هم این عمل صحیح باشد، هیچ دلیل و حجتی برای دیگران نیست. علاوه بر این‌که این مطلب از کسی ذکر شده است (صفوان بن یحیی) که به سبب فضل و زهدش مقام و منزلتی فوق این‌گونه نسبت‌ها دارد. بنابراین چگونه برای او درست است که در مسئله‌ای علمی به مخالف بگوید که با استخاره به امامت ایشان معتقد شدم، مگر این‌که بگوییم وی معتقد بوده که شخص سؤال کننده در درجه‌ای از بلاهت و نادانی است که ابلهی‌اش موجب خروج از دایره تکلیف شده، که اگر چنین باشد، معارضه و بحث ساقط است.[5] بر این اساس روشن شد که اولاً مروّجان احمد الحسن مخاطب را فریفته و با تقطیع ماجرا نتیجه‌ای کاملاً عکس مقصود شیخ طوسی را به خواننده القا کرده‌اند. ثانیاً ناکارآمد بودن روش استخاره برای شناخت امام حتی برای نویسندۀ واقفی کتاب یادشده و بلکه برای عموم مخاطبان او در آن زمان آشکار بوده و به همین دلیل او کوشیده با انتساب این کار به صفوان شخصیت او را خرد کند. ثالثاً شیخ طوسی نیز نکتۀ پیش‌گفته را تأیید و مدعی شده است هر کس بخواهد با استخاره امام خود را بشناسد، غافل و بلکه ابله است. رابعاً اگر ما از تمام اشکالات یادشده صرف‌نظر کنیم و فرض را بر این بگیریم که واقعاً صفوان بن یحیی با استخاره به امامت امام رضا (علیه السلام) ایمان آورده باشد، رفتار او به این دلیل که معصوم نیست برای ما حجت نخواهد بود و نمی‌تواند مبنای اعتقاد و عمل قرار گیرد، مگر این‌که رفتار او را امام معصوم صریحا تأیید کرده، یا این‌که او این کار را در محضر امام انجام داده باشد و امام با سکوت خود رفتار او را تأیید نموده باشد. در حالی که دربارۀ ماجرای یادشده نه دلیلی وجود دارد که امام، رفتار صفوان را صریحاً تأیید کرده و نه می‌توان اثبات کرد که این کار در منظر امام بوده است و امام با سکوت خود درستی کار او را تأیید فرموده‌اند. بنابراین حتی اگر ماجرای یادشده را واقعی بدانیم باز هم نمی‌توان به استناد آن حجیت تمسک به استخاره برای اثبات امامت را اثبات کرد.[6]

 

[1] . ر ک: زیر موضوع جریان احمد الحسن از دیدگاه علمای شیعه

[2] . ر ک: زیر موضوع سیر تحول و تطور تاریخی جریان احمد الحسن

[3] . کورانی عاملی، علی، دجال بصره، ص 109 – 113.

[4] . احمد الحسن، انصار امام مهدی، ادلۀ جامع دعوت یمانی آل محمّد؛ وب‌سایت فارسی «انصار امام مهدی، ص 53.

[5] . طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، تحقیق: تهرانی، عبادالله و ناصح، علی احمد، ص 62.

[6] . برگرفته از «سایت موعود».