searchicon

کپی شد

استجابت دعای گناه کاران

در برخی از اوقات با وجود ارتکاب گناه بنده ای، خداوند باز هم دعای او را مستجاب می کند که این ممکن است به دلایل زیر باشد:

1. همه گناهان مانع استجابت دعا نمی شوند، بلکه گروه خاصی از گناهان مانع استجابت دعا می شود.[1]

2. بنده گناهکار عمل یا اعمال خیری انجام داده است که خداوند استجابت دعا در بعضی موارد را پاداش آن کار خیر او قرار داده است؛ زیرا خداوند هیچ کار خیری را بدون پاداش نمی گذارد.[2]

3. پدر یا مادر یا یکی از اولیاء الله در حق او دعای خیری انجام داده اند که نتیجه آن عنایت پروردگار به این بنده گناهکار است و خواسته های او برآورده می شود؛ زیرا دعای  پدر و مادر در حق فرزند –در صورت مصلحت- ردّ نمی شود.[3]

4. اثر ديگر گناه اين است كه شخص گناهكار لذت مناجات را از دست مى‏دهد و خداوند از این راه یعنی محروم کردن گناهکار از این لذت بزرگ او را تنبیه می کند.[4]

شيخ صدوق (‏ره) در كتاب ارزشمند “التوحيد” از امام هشتم (ع) نقل مى‏كند كه شخصى پرسيد: چرا خدا محجوب است؟ فرمودند: “او محجوب نيست، اين كه شما او را نمى‏بينيد در اثر كثرت گناهان است كه همانند پرده‏اى جلوى شهود فطرت را مى‏گيرد و نمى‏گذارد انسان با چشم فطرت خداوند را مشاهده كند”.[5]،[6] پس، دادن نعمت و برآورده شدن خواسته ها نمی تواند دلیل بر رضایت مندی خدا باشد و ای بسا جنبه استدراج داشته باشد که در متون دینی به آن اشاره شده است.[7]

به عبارت دیگر؛ در بعضی از موارد خداوند بندگان گناهکار خود را با دادن فرصت و نعمت های بیشتر تنبیه می کند. به این صورت که آنان مغرور شده و بیشتر در خطا و اشتباهات خود فرو می روند و بر عقوبت آنان افزوده خواهد شد. در قرآن مجید می خوانیم:” آنها كه كافر شدند، (و راه طغيان پيش گرفتند،) تصور نكنند اگر به آنان مهلت مى‏دهيم، به سودشان است! ما به آنان مهلت مى‏دهيم فقط براى اين كه بر گناهان خود بيفزايند و براى آنها، عذاب خواركننده‏اى (آماده شده) است”.[8]

بنابراین، مستجات شدن بعضی از دعاهای گناهکاران دلیل بر آمرزش گناهان آنان نیست.


[1] عدةالداعي، ص214. “عن مولانا زين العابدين علي بن الحسين (ع) فقال إن الذنوب التي تغير النعم البغي على الناس و …‏ و الذنوب التي ترد الدعاء سوء النية و خبث السريرة و النفاق مع الإخوان و ترك التصديق بالإجابة و تأخير الصلوات المفروضة حتى تذهب أوقاتها”.

[2] المصباح ‏للكفعمي، ص، 765. الباب الثاني الداعي  هو قسمان الأول من يستجاب دعاؤه و هو الوالد لولده إذا بره و عليه إذا عقه و كذا الوالدة و المظلوم على ظالمه و لمن انتصر له منه و المؤمن المحتاج لأخيه إذا وصله و عليه إذا قطعه مع استغناء أخيه و حاجته إلى رفده و من لا يعتمد في حوائجه على غير الله سبحانه و الدعاء المتقدم قبل نزول البلاء و الإمام المقسط و المعمم بدعائه و من حسن ظنه بربه في إجابته و من دعاه منقطعا إليه كالغريق و المقسم على الله بمحمد و أهل بيته و من ابتدأ دعاه بالصلاة على محمد و آله و ختمه بها و من طيب كسبه و من طهر دينه بالتقوى و اجتنب الكبائر و لم يصر على الصغائر أو تاب من ذلك توبة نصوحا و الداعي بظهر الغيب‏.

[3]مستدرک الوسائل ج 5 ص 248باب 42  ح2. الصَّدُوقُ فِي فَضَائِلِ الْأَشْهُرِ الثَّلَاثَةِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ طَلْحَةَ النَّهْدِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَرْبَعَةٌ لَا تُرَدُّ لَهُمْ دَعْوَةٌ وَ تُفَتَّحُ لَهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ تَصِيرُ إِلَى الْعَرْشِ دُعَاءُ الْوَالِدِ لِوَلَدِهِ وَ الْمَظْلُومِ عَلَى مَنْ ظَلَمَهُ وَ الْمُعْتَمِرِ حَتَّى يَرْجِعَ وَ الصَّائِمِ حَتَّى يُفْطِرَ .

[4]مصباح‏الشريعة ص88 قال الصادق (ع): “… فإن الله تعالى إذا اطلع على قلب العبد و هو يكبر و في قلبه عارض عن حقيقة تكبيره‏ فقال يا كذاب أ تخدعني و عزتي و جلالي لأحرمنك حلاوة ذكري و لأحجبنك عن قربي و المسرة بمناجاتي”.

[5] توحيد صدوق، ص 252؛ جوادى آملى، عبداللَّه، فطرت در قرآن، ص 103.

[6] سؤال204،نمايه: “گناه و آثار آن” که در سایت اسلام کوئست موجود است.

[7] برای آگاهی بیشتر نک: تفسير نمونه، ج ‏5، ص 239؛ ج‏ 7، ص 32.

[8] آل عمران ،178، وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلي‏ لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلي‏ لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ.