کپی شد
استثنائات غیبت
نکتۀ قابل ذکر آن است که گرچه غیبت از گناهان بزرگ اخلاقی و اجتماعی بوده و مفاسد و بی سامانی های خطرناکی بر آن مترتب است، در موارد ویژه ای که پای مصلحت و خیر انسان ها در میان است و هدفی مشروع و عقلایی دارد که مفاسد آن را جبران می کند، یا این که مفسده ای ندارد، به لحاظ شرعی جایز شمره شده است.
برخی از موارد غیبت های مجاز عبارت اند از:
در این که چه کسانی غیبتشان حرام است؛ آیا همۀ مؤمنان مسلمانی که خدا و رستاخیر را باور دارند و به اسلام پای بندند، یا …؟، بسیاری از علما و فقها، در پاسخ به این پرسش با استناد به آیات و روایاتی که دربارۀ غیبت آمده است، می گویند: اساس و مناط در حرام بودن غیبت و بدگویی پشت سر دیگران، احترامی است که انسان ها از جانب دین، به دست آورده اند. از این رو کسانی که مؤمن نیستند، از آن جا که خود به خواست خویش وارد حریم ایمان نشده اند، احترامی ندارند. بنابراین، غیبت اینان روا دانسته شده است.[1]
1.دادخواهی (کسی که مورد ظلم وستم قرار گرفته است می تواند ظلم ظالم را به گوش دیگران برساند.)
2. نهی از منکر (برای جلوگیری از گناه و انحراف فرد گناه کار می توان گناه او را برای افراد مسئول یا برای نزدیکان او بازگو کرد.)
3. پرسش و استفتاء (در تحقیقاتی که در موارد ازدواج یا سپردن مسؤلیت به افراد باید حقیقت را گفت و عیب و انحراف فرد را به اطلاع آنان رسانید.)
4. دانشمند نمایان (کسانی که با ادعاهای بی جا قصد سوء استفاده از دیگران را دارند.)
5. متجاهر به فسق (کسی که علناً کار حرام انجام می دهد.)
طبق دیدگاه فقهای شیعه دربارۀ متجاهر به فسق باید گفت: در همان گناهی که به آن تجاهر می کنند (آشکار انجام می دهند) غیبتشان جایز است، نه گناه های مستور و پوشیده. [2] و گر نه همۀ مردم از آن جهت که معصوم نیستند گناهانی انجام می دهند و اگر قرار باشد غیبت کسی که گناهی مرتکب شد جایز باشد، در جامعه آبرویی برای کسی باقی نمی ماند.[3]
[1]. خلجی، محمد تقی، غیبت، ص 128.
[2]. نک: بهجت، محمدتقی، جامع المسائل، ج 2، ص 404.
[3]. اقتباس ازسوال 714 (سایت اسلام کوئست: 756).