کپی شد
اسامی و القاب مشهور شیخ طوسی
نام آن بزرگوار؛ محمد، کنیهاش ابوجعفر و دارای القاب زیادی است. مورخان و تراجم نگاران اهل سنّت، از او با عناوینی مانند: «فقیه الشیعه»،[1] «فقیه الامامیه»[2] و «شیخ الشیعه و عالمهم»[3] یاد کرده اند. اما در میان امامیه؛ مشهورترین لقب او شیخالطائفه است، البته عنوان شیخ الطائفه درمیان امامیه، قبلاً به صفوانی[4] اطلاق میشد.[5] نجاشی که از معاصران شیخ طوسی بوده، از او با این عنوان یاد نکرده و فقط با عناوین «جلیل فی اصحابنا، ثقه، عین، من تلامذه شیخنا ابی عبدالله» از او نام برده است؛[6] بنابراین، این عنوان پس از وفات طوسی یا دست کم پس از هجرت او از بغداد به نجف، به وی اطلاق شده است. در قرون بعدی، عنوان شیخ در میان امامیه به طوسی اختصاص یافت.[7] قزوینی رازی[8] در قرن ششم، طوسی را «فقیه عالم و مفسر و مقری و متکلم» خوانده است. وی از طوسی با عنوان «شیخ کبیر» یاد کرده است. علامه حلی[9] از طوسی با عناوین «شیخ الامامیه» و «رئیس الطائفه» یاد نموده و بحرانی، به نقل از برخی مشایخ خود، از وی با عناوین «شیخ الطائفه، رئیس المذهب، امام فی الفقه و الحدیث» نام برده است.[10]
[1]. ابنکثیر، اسماعیل، البدایة و النهایه، تحقیق: شیری، علی، ج ۱۲، ص ۱۱۹.
[2]. ابناثیر، علی بن ابی الكرم، الکامل فی التاریخ، ج ۹، ص ۶۳۷.
[3]. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، تحقیق: معروف، بشار عواد، ج ۱۰، ص ۱۲۲.
[4]. او محمد بن احمد بن عبد الله بن قضاعه بن صفوان بن مهران جمال است كه مردى ثقه و فقيه و فاضل بوده؛ كلينى، محمد بن یعقوب، كافی، ترجمه: كمره اى، ج 2، ص 829؛ وى از بزرگان دانشمندان امامیه است. او شاگرد على بن ابراهيم قمى و استاد شيخ مفيد و احمد بن على بن نوح و هارون بن موسى تلّعكبرى است. صفوانى روزى در مجلس سلطان سيف الدوله حمدانى با قاضى موصل كه مرد سنى متعصبى بود، مناظره كرد و چون قاضى به دلیل آوردن از وى فرو ماند و از در انكار در آمد، با وى مباهله نمود (طرفين در باره يک ديگر، نفرين كردند كه هر كدام راه باطل ميروند، دچار عذاب الهى شود. سپس دست به هم دادند و مباهله كردند و از يک ديگر جدا شدند)؛ قاضى درجا تب كرد و همان دستى كه به صفوانى داده بود ورم كرد و سياه شد و روز بعد به هلاكت رسيد. اين امر موجب زیاد شدن اعتبار صفوانى در نزد سلطان و سايرين گشت.
ابن نديم در فهرست می گويد: «صفوانى درس نخوانده بود و چيز نمىنوشت. من او را در سنه 346 ق ملاقات كردم. مردى بلند قد، تنومند و خوش لباس بود».
شيخ طوسى نيز در فهرست می نويسد: صفوانى دانشمندى حافظ، و داراى علمى بسيار و نيكو زبان بود.
گويند: درس نخوانده بود و چيز نمی نوشت، با اين وصف كتاب هایى چند از وى در دست است كه او املا كرده و ديگرى نوشته است؛ مجلسى، محمد باقر، مهدى موعود (علیه السلام)، ترجمه: دوانى، علی، ص 268.
[5]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة (المشتهر برجال النجاشی)، تحقیق: شبیری زنجانی، سید موسی، ج ۱، ص ۳۹۳.
[6]. همان، ج ۱، ص 40۳.
[7]. جعفر بن حسن محقق حلی، المعتبر فی شرح المختصر، تحقیق: جمعی از فضلاء، ج ۱، ص ۳۳؛ حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، ج ۱، ص ۹.
[8]. قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، به کوشش: محدث ارموی، سید جلالالدین، ج ۱، ص ۲۱۰.
[9]. حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، تحقیق: قیومی، جواد، ص 249.
[10] بحرانی، یوسف بن احمد، لؤلؤة البحرین، تحقیق: بحرالعلوم، سید محمد صادق بحرالعلوم، ج ۱، ص ۲۹۷ و ۲۹۸.