Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

اسامی و القاب ابراهیم خلیل (علیه السلام)‏

در مورد نام حضرت ابراهیم (علیه السلام) باید گفت: شکل های‌ گوناگون‌ این‌ نام‌ در منابع‌ دینی‌ و غیر دینی‌، با افزایش‌، ادغام‌، یا جابجایی‌ حروف‌ و هجاها، آمده است. شکل‌ ابرام‌ در نخستین موضعی‌ که‌ عهد عتیق به‌ آن‌ اشاره‌ کرده‌، مانند نام های‌ یعقوب و یوسف در سده های‌ ۲۰ و ۱۹ قبل از میلاد‌، در میان‌ آموری ها و سایر اقوام‌ منطقه‌ دیده‌ شده‌ است‌.[1] همچنین شکل های؛‌ (ا – با – را – ما)؛ (ا – بام‌ – را – ما)؛ (اب‌ – را – مو)؛ (اب‌ – را – ما) در کتیبه های‌ بابلی‌ و آشوری[2]‌ و شکل های؛ (ا – با – ام‌ – را – ما)؛ (ا – با – ام‌ – را – ام)‌ در کتیبه های‌ اكدی‌ دیده‌ شده‌ است‌. جوالیقى‌ نيز شکل های‌ اِبراهام‌، اِبراهْم‌، اِبراهِم را ذکر کرده‌ و آن را نامی‌ کهن‌ و غير عربی دانسته‌ است‌.[3] نووی‌ همان‌ شکل ها را بدون‌ الف‌ میانی‌ (اِبرهام‌، اِبرهُم‌، اِبرهِم و جمع‌ آن‌: بَراهِم‌ و بَراهِمه‌) نقل‌ کرده‌ است‌.[4] اگر در اصالت‌ اشعار امیة بن‌ ابی‌ صلت‌ که‌ در آن‌ از «ابراهیم» به‌ همین‌ شکل‌ نام‌ برده‌ شده[5] تردید روا باشد، ظاهراً کهن ترین‌ منبعی‌ که‌ این‌ نام‌ را به‌ شکل‌ «ابراهیم» ضبط کرده‌ قرآن است‌.

اما درباره معنای‌ اَبرام‌، نخستین بخش آن‌ (اَب‌) به‌ معنای‌ پدر، بی‌شک‌ سامی‌ است‌. دومین‌ بخش‌ را به‌ احتمال‌ زیاد از «Raamu» اکدی‌؛ به‌ معنای‌ «دوست‌ داشتن»‌، یا از «Rwm» سامی‌ غربی‌؛ به‌ معنای «بلند مرتبه‌ یا عالی» دانسته‌اند. بر این‌ مبنا‌، معنای‌ «پدر عالی‌ یا متعالی» را برای‌ «اَبرام» نمی توان‌ نامحتمل‌ شمرد. همچنین‌ معنایی‌ که‌ برای‌ اَبراهام (شکل‌ کاملاً گویشی‌ آن‌: اَوْرَهام‌) – پدر امت های‌ بسیار – آمده‌ است‌، گویا فقط ریشه عامیانه‌ دارد، اگرچه‌ می‌تواند با «رُهام» عربی‌ به‌ معنای‌ کثیر و بی شمار همریشه‌ باشد. اما معانی‌ و شکل های‌ دیگری‌ هم‌ که‌ برای‌ ابراهیم‌ آورده اند، درست‌ نمی نماید. مثلاً نووی‌ از قول‌ ماوردی‌، معنای‌ آن‌ را در سریانی‌ «پدر رحیم» آورده‌ و وهب ‌بن‌ منبه‌، اَبْرهه‌ را صورت‌ حبشی‌ ابراهیم‌ و به‌ معنای‌ سپید چهره‌ دانسته‌ است‌.[6]

حضرت ابراهیم (علیه السلام) دارای القابی مانند؛ «شاكر؛ (سپاسگزار نعمت هاى‌ خداوند)»،[7] «قانت؛ ‌(مطيع‌ محض خالق‌ توانا)»،[8] «حنیف؛ مایل از هر دین باطل به سوی دین اسلام و ثابت قدم بودن بر آن»،[9] «داراى‌ قلب‌ سليم‌«،[10] «عامل‌ و فرمانبردار كامل‌ خدا»[11] است. همچنین دو لقب دیگر از منصب هاى ایشان است که از طرف خدا به وی اعطا شده است. آن دو منصب و لقب یکی «امام»؛ یعنی «امامت‌ و پيشوائى‌ مردم»‌،[12] و دیگری؛ «خليل»؛[13] یعنی مقام خلیل اللهی و دوستی با خدا است.

لقب‌ خلیل در عهد عتیق‌ و هم‌ در قرآن‌ آمده‌ است.‌ در مورد کنیه حضرت ابراهیم‌ خلیل‌ (علیه السلام) باید گفت چون او مردی‌ بسیار سخاوتمند و مهمان‌نواز بود؛[14] از همین‌ رو عرب‌ به او کنیه ابوالضیفان‌ داده است‌.[15]

[1]. سوسه، احمد، العرب‌ و الیهود فی‌ التاریخ‌، ج ۱، ص 233‌.

[2]. همان‌، ج ۱، ص ۲۶۳؛ هیئة الموسوعة الفلسطینیة، الموسوعة الفلسطینیة، ج ۱، ص ۳۸.

[3]. جوالیقی‌، موهوب‌، المعرب‌، تحقیق: شاکر، احمد محمد، ج ۱، ص 13‌.

[4]. نووی‌، محی‌ الدین‌، تهذیب‌ الاسماء و اللغات‌، ج ۱، ص ۹۸.

[5]. شیخو، لوئیس‌، کتاب‌ شعراء النصرانیة، ج ۱، ص ۲۲۹ و 230‌.

[6]. ابن‌ منبه‌، وهب‌، کتاب‌ التیجان‌، ج ۱، ص‌ ۱۳۶‌.

برگرفته از ویکی فقه

[7]. «شاكِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ»؛ شكرگزار نعمتهاى پروردگار بود خدا او را برگزيد و به راهى راست هدايت نمود؛ نحل 121.

[8]. «إِنَّ إِبْراهيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكينَ»؛ ابراهيم (به تنهايى) امّتى بود مطيع فرمان خدا خالى از هر گونه انحراف و از مشركان نبود؛ نحل 120.

[9]. همان.

[10]. «وَ إِنَّ مِنْ شيعَتِهِ لَإِبْراهيم»؛ و از پيروان او ابراهيم بود؛ صافات 84.

[11]. «إِنَّ إِبْراهيمَ لَحَليمٌ أَوَّاهٌ مُنيب»؛ چرا كه ابراهيم، بردبار و دلسوز و بازگشت‏كننده (بسوى خدا) بود؛ هود 75.

[12]. «وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمين»؛ (به خاطر آوريد) هنگامى كه خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده اين آزمايشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم!» ابراهيم عرض كرد: «از دودمان من (نيز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پيمان من، به ستمكاران نمى‏رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند، شايسته اين مقام هستند؛ بقره 124.

[13]. «وَ مَنْ أَحْسَنُ ديناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهيمَ خَليلاً»؛ دين و آيين چه كسى بهتر است از آن كس كه خود را تسليم خدا كند، و نيكوكار باشد، و پيرو آيين خالص و پاكِ ابراهيم گردد؟ و خدا ابراهيم را به دوستىِ خود، انتخاب كرد؛ نساء 125.

[14]. ثعلبی‌، احمد، قصص‌ الانبیاء، ج ۱، ص ۹۸ و 99.

[15]. نووی‌، محی‌ الدین‌، تهذیب‌ الاسماء و اللغات‌، ج ۱، ص ۱۰۱.