searchicon

کپی شد

ازدواج و فقر

در روایات مشاهده می­شود که توصیه­های أکید به ازدواج شده و  نیز بیان شده که ازدواج، رزق و روزی را افزایش داده[1] و یا این که اگر شخصی، تنها به دلیل ترس از عائله­مند شدن از ازدواج خودداری نماید، به خداوند بدگمان است[2]، اما تمام اینها بدان معنا نیست که تضمین صد در صدی به اشخاص متأهل ارائه شده باشد که آنان هرگز فقیر نخواهند شد و بر اساس این که خداوند مقدر نموده تا انسان ها از لحاظ رزق و روزی در رده­های مختلفی قرار داشته و این موضوع، وسیله­ای برای آزمایش آنها باشد،[3] طبیعتا می­توان همواره متأهلان فقیری را نیز در جامعه یافت.

برای شناخت هر چه بیشتر چنین موضوعی و این که چگونه می­توان این روایات را با واقعیات موجود در جامعه تطبیق داد، باید نکات مختلفی را بررسی نموده و آنها را مورد دقت نظر قرار دهیم:

1. تأکید اسلام بر ازدواج، تنها برای افزایش رزق و روزی نیست، بلکه فواید بسیار دیگری نیز در این امر مقدس وجود دارد که پیوند عاطفی میان زوجین و برقراری نسل انسان ها از آن جمله است که در نهایت می­تواند موجب حفظ تعادل روحی انسان ها شده و آنان را از کشیده­شدن به دام جرایمی همانند اعتیاد و اعمال خلاف عفت عمومی بازدارد.[4] بر این اساس، نباید فقر را بهانه­ای برای فرار از ازدواج قرار داد.

2. طبیعی است که در بیشتر موارد، اشخاص مجردی که مسئولیت چندانی نسبت به ادارۀ زندگی ندارند، تلاش کمتری برای به دست آوردن روزی؛ نسبت به اشخاص متأهل؛ به عمل آورده و دقت عمل لازم را نیز در برنامه­ریزی مناسب برای بهینه­سازی استفاده از آن ندارند. از طرفی، دیگران؛ از جمله و مهم تر از همه، خانواده زوجین؛ نیز تمایل بیشتری به کمک در پیشرفت اقتصادی افراد متأهل دارند (از راه پرداخت وام، در اختیار قرار دادن وسایل کار و زندگی و … حتی مسکن)، در حالی که چنین احساسی را نسبت به افراد مجرد، کمتر مشاهده می­نماییم.

به همین دلیل، اشخاص می­توانند تنها با کمی تفکر دریابند که ازدواج و قبول مسئولیت می­تواند عامل مهمی در بهبود زندگی انسان باشد و روایاتی که در این زمینه وارد شده، تأیید کنندۀ همان موضوعی است که خود نیز با عقل مان آن را درمی­یابیم و محتوای چنین روایاتی با آنچه از اندیشۀ آدمی به دست می­آید، منافاتی نخواهد داشت.

3. به فرمودۀ امام صادق(ع) خداوند رزق و روزی افراد با ایمان را از منابعی فراهم می­نماید که خود آنان تصورش را نداشته­اند و دلیلش نیز آن است که اگر بنده­ای دقیقا نداند که چگونه روزی­اش تأمین خواهد شد، بیشتر دست به دعا برخواهد داشت.[5] بر این اساس، نباید ازدواج را تنها راه زیاد شدن روزی دانسته و بعد از آن، دعا و تلاش خود را رها نموده، در انتظار زیاد شدن رزق بمانیم. بلکه ازدواج می­تواند به عنوان یکی از شیوه­های جلب روزی خداوند ارزیابی شود، بدین ترتیب که خداوند نسبت به اشخاصی که برای جلب رضایت او و بدون وحشت از فقر، اقدام به ازدواج نموده­اند، عنایت ویژه خواهد داشت.

4. به همان ترتیب که فرار از جنگ؛ به دلیل ترس از جان؛ مجاز نبوده و خداوند می­فرماید که چنین فراری، شما را از مردن و کشته­شدن نجات نخواهد داد،[6] فرار از ازدواج نیز به دلیل ترس از فقر، در دیدگاه اسلام صحیح نبوده و بیانات پیشوایان دینی ناظر به این موضوع است که ازدواج که یکی از نهادهای مطلوب اسلام است را نباید دلیلی برای افتادن در چاه فقر و فلاکت تلقی نمود، بلکه چه بسا ازدواج موجب زیادی رزق و روزی نیز شود، خصوصا اگر با تلاش و دعا و عمل به سایر دستورات اسلامی همراه باشد.

پس اسلام بیان نداشته که انسان های متأهل هیچ گاه فقیر نخواهند شد، همان گونه که تضمینی نداده که افراد شرکت­کننده در جنگ ها هیچ گاه کشته نخواهند شد و یا نخواهند مرد! اما دیدگاه اسلام این است که انسان های باایمان نباید از دشواری­ها هراسیده و به عنوان نمونه، ترس از مرگ یا فقر، مانع شرکت آنان در جهاد و یا انجام امر ازدواج شود، هر چند ممکن است که واقعا نیز مرگ و فقر در انتظار برخی از آنها باشد.

به همین دلیل، مشاهده می­نماییم که در زمان پیامبر اکرم(ص) نیز متأهلان فقیری وجود داشتند که نیازمند به کمک دیگران بودند، اما هیچ گاه توصیۀ پیامبر(ص) در ارتباط با ازدواج، مورد نقد واقع نشد.

5. نکتۀ مهم دیگری که باید به آن دقت نماییم، این است که رزق و روزی تضمین شدۀ انسان ها در زمان فعلی، همانند زمان پیامبر اکرم(ص) بوده و از این نظر نمی­توان تفاوتی را درنظر گرفت، اما عوامل دیگری که در آن زمان نیز تا حدودی وجود داشته، اکنون به مقیاسی وسیع تر در جامعۀ امروزی وجود دارد که موجب آن می­شود تا روزی خداوند را نادیده بگیریم! به عنوان نمونه:

1-5: توقعات یک زوج برای شروع زندگی در زمان پیامبر(ص) بسیار محدود بوده و اشخاص می­توانستند با درآمد اندکی، یک خانواده را؛ هر چند با مشکلاتی؛ اداره نمایند. نمی­توان معتقد بود که در عصر کنونی نیز باید به همان شیوه عمل نمود، اما واقعیت این است که می­توان از آداب و رسوم و توقعات بسیاری که اکنون در ابتدای زندگی مطرح شده و موجب صرف هزینه­های بی­مورد می­شود، چشم­پوشی نموده و آن را در امور مهم­تر مصرف نمود.

2-5: چون فقر امری نسبی می­باشد، همۀ افراد، خود را در مقایسۀ با افراد ثروتمندتر از خودشان، فقیر می­پندارند و این موجب عدم رضایتمندی از زندگی شده و ناسپاسی از خداوند را به دنبال دارد که به فرمودۀ امام سجاد(ع)، نتیجه آن نیز کاهش رزق و روزی انسان ها است.[7] شاید پیشرفت تکنولوژی و ظهور نیازهای جدید، چنین احساسی در مورد فقیر بودن را تقویت نموده باشد.

3-5: اگر ما؛ به هر نحوی؛ به حقوق دیگران احترام نگذاریم، خداوند نیز برکت را از روزی ما برخواهد داشت.[8] در زندگی ماشینی و به هم­پیوسته جهان امروز، رعایت این نکته اهمیت بیشتری خواهد داشت، چون ممکن است، امور به ظاهر کوچکی که در گذشته کمتر به چشم می­آمد، همانند رعایت ننمودن صف و در نظر نداشتن حقوق همسایگان خصوصا در آپارتمان­ها­ و نقض مقررات راهنمایی و رانندگی و …، موجب محروم شدنمان از برکت روزی باشد. به عبارتی ممکن است ثروتمند هم باشیم، اما نتوانیم از ثروت خود استفادۀ بهینه را به عمل آوریم!

4-5: اسراف و بخل هر دو می­توانند برهم زنندۀ تعادل زندگی انسان ها باشند. شخصی می­گوید که از امام رضا(ع) در ارتباط با چگونگی هزینه­نمودن اموال خود پرسیدم، ایشان در پاسخ، با استناد به آیۀ 67 سورۀ فرقان بیان فرمودند که باید چیزی مابین دو امر ناپسند باشد! پرسیدم که آن دو امر ناپسند چیست؟ فرمود: اسراف و بخل.[9] شاید به نظر آید که افراد فقیر، چیزی ندارند تا اسراف نمایند! اتفاقا روایات ما خلاف این مطلب را بیان داشته و می­گویند که چه بسا افراد فقیری که اسراف کارتر از ثروتمندان هستند!، زیرا اسراف ثروتمندان با سرمایۀ خودشان است، اما فقیران با استفاده از اموال دیگران(از طریق دریافت کمک، وام و …)، دست به اسراف می­زنند.[10] با نگاهی به زندگی بسیاری از افراد که همیشه داد فقر و ناداری سر می­دهند، مشاهده می­نماییم که بسیاری از لوازم زندگی و هزینه­های دیگر انجام­شده توسط آنان، قابل چشم­پوشی بوده و با صرف نظر نمودن از آنها هیچ لطمه­ای به زندگی­شان وارد نمی­شده است، اما خود آنان به دلیل چشم و هم­چشمی و … اقدام به صرف چنین هزینه­های اضافی نموده­اند که در نتیجه فشار فقر را بر آنان مضاعف نموده است؛به ویژه که چنین نیازهای کاذبی، امروزه به سرعت در حال افزایش است؛ اما با این وجود، خداوند را موجب پدیدار شدن چنین وضعیتی می­پندارند و فقر ناشی از اسراف خود را به حساب خدا می­نویسند! البته حساب فقرایی که با سیلی، صورت خود را سرخ نگه­داشته و به تعبیر قرآن، چنان زندگی می­نمایند که از شدت عفاف و خویشتنداری، همانند ثروتمندان به چشم می­آیند،[11] از آنها جدا است و آنان از پاداش خاص و ویژه­ای در آخرت برخوردار خواهند بود.[12]

با توجه به تمام نکات فوق، این مطلب قابل پذیرش نیست که در حال حاضر، با توجه به این که هم اکنون متأهلان فقیر بسیارند! ازدواج نمی­تواند راهی برای افزایش رزق بوده و سخن پیامبر(ص) امروزه کاربردی نخواهد داشت؛ زیرا باید گفت که اولا چنین موضوعی منحصر به عصر حاضر نبوده و در زمان­های قبل و حتی در زمان خود پیامبر(ص) نیز متأهلان فقیر بسیاری وجود داشته­اند و این روایت با در نظر گرفتن تمام جوانب صادر شده است و ثانیا اگر وضعیت عمومی افرادی با سطح زندگی برابر را با هم مقایسه نماییم که گروهی از آنان بدون وحشت از فقر و با توکل به خداوند، از ازدواج نهراسیده و با تلاش مستمر خود توانسته­اند یک زندگی مختصر را به پیش ببرند، اما گروهی دیگر از آنان به دلیل ترس از ناداری، ازدواج ننموده و به سنین بالا رسیده­اند، درخواهیم یافت که در بیشتر موارد، گروه اول از وضعیت بهتری؛ چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ روحی؛ برخوردار می­باشند و افرادی از گروه دوم که دچار مشکلات روحی، روانی و انحرافات اخلاقی و اعتیاد و … شده­اند که بالتبع باید هزینه­های آن را نیز پرداخت نمایند، بسیار بیشتر از گروه اول خواهد بود.

بنابر این، هر چند ازدواج، همیشه ثروتمندتر شدن را به دنبال ندارد، اما به هر حال، توصیه پیامبر(ص)، همچنان مفید بوده و وضعیت مناسب تری را برای اشخاص به وجود خواهد آورد و این را نیز می­توان نوعی توسعۀ در رزق به شمار آورد.



[1]. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 20، ص 43، ح 24985، مؤسسة آل البیت، قم، 1409 ه ق.

[2]. همان، ج 20، ص 42، ح 24983.

[3]. نحل، 71.(و الله فضل بعضکم علی بعض فی الرزق …)

[4]. در این ارتباط می­توانید به پرسش شمارۀ 2619 سایت اسلام کوئست مراجعه نمایید.

[5]. وسائل الشیعة، ج 7، ص 121، ح 8903.

[6]. احزاب، 16.

[7]. وسائل الشیعة، ج 16، ص 313، ح 21636.

[8]. همان، ج 27، ص 325، ح 33850.

[9]. همان، ج 21، ص 556، ح 27863.

[10]. همان، ج 21، ص 558، ح 27867.

[11]. بقره، 273.

[12]. وسائل الشیعة، ج 9، ص 446، ح 12460-12461.