کپی شد
ازدواج و خانواده از نگاه اشو
نگاه اشو به خانواده، همان نگاه مکتب تانترا به موضوع آزادی جنسی است. آن چه را تانترا تحت عنوان شکوفایی انرژی جنسی، به عنوان ارمغان به پیروان خود پیشکش نموده است؛ در بیان اشو، خود را به صورت مخالفت با نظام خانواده و مبارزه با ازدواج، نشان داده است. البته اشو این نگاه را زمینهساز زندگی اشتراکی بشر میداند و حیات جمعی انسانها را تکامل انسان و تعالی اجتماع معرفی میکند و این آزادی جمعی را بیش از همه در فروپاشی کانون خانواده مؤثر میبیند. بدیهی است، ازدواج از امور مقدس در هر آیین به شمار می رود، که در ادیان و ملل مختلف با رسومات خاصی انجام گرفته و رسماً به ثبت می رسد. ازدواج در هر کشوری که صورت گیرد، همیشه به دنبال خود تعهداتی را نیز دارا است، که طرفین باید قبل و بعد از ازدواج به آن تعهدات عمل کنند.
هدف ازدواج تشکیل خانواده و بقای نسل انسان است و یکی از اهدافی که در سیر ازدواج دیده می شود، انجام اعمال زناشویی و ارضای شهوت جنسی طرفین است، که در سایه یک ازدواج رسمی به این مهم نیز دست پیدا می کنند .
اشو؛ نظر دیگری در مورد ازدواج داشته و آن را اسارت زن معرفی میکند، آن هم اسارتی به درازای تاریخ و خود را مبارز با مردان متعصب تاریخ معرفی می کند و می گوید: می خواهد زنان را از اسارت مردان نجات دهد، البته منظور اشو از اسارت این نیست که مردان به زنان ظلم می کنند، بلکه منظورش این است که با انجام ازدواج، مردان زنان را مجبور می کنند که فقط با یک مرد عمل زناشویی انجام دهند و این یعنی اسارت زن در دست مرد[1].
ازدواج مصنوعی است و ساخته انسان:
تعهد و ازدواج با یکدیگر انس گرفته اند و این در حالی است که حتی افرادی را که حاضر نیستند در یک جامعه تن به ازدواج بدهند، انسانهای بی تعهد قلمداد میکنند.
تعهد را نمی توان تحمیل کرد، این یکی از مشکلات ریشهای در روابط انسانها است. مردها بیشتر نیاز به آزادی دارند و زنها بیشتر نیازمند عشق هستند، تا آزادی. این مشکلات در روابط تمامی زوج ها در سراسر دنیا وجود دارد. [2]
برای اشو عشق مهمترین مسئله است و باید همه چیز برای عشق فدا شود. او می گوید: ازدواج عشق را از بین می برد.
ازدواج وسیله ای است برای فرار از ترس تغییرات. ازدواج وسیله ای است تا پیوند را تثبیت کند، اما عشق چنان پدیده ای است که به محض تلاش برای تثبیت آن، خواهد مرد. ایستایی در عشق همان و نابودی عشق همان.[3]
در واقع اشو طرفدار یک نوع زندگی آزاد و بدون تعهد است و این را دلیل شهامت می داند .
رابطه داشتن و در عین حال مستقل بودن این همان شهامت است.[4] اشو می گوید: اگر ازدواجی نباشد دیگر مشکل و درگیری نیز نخواهد بود. او اینگونه مثال می زند که؛ آیا شما یک شترِ زن ذلیل دیده اید؟! و برای پایان دادن به مشکلات و درگیریها، باید ازدواج برداشته شود. این روش، پاک کردن صورت مسئله به جای حلّ کردن آن است.
او معتقد است که در باب مسائل زناشویی همه انسانها باید مانند حیوانات زندگی کنند و محدودیتی در باب روابط جنسی نداشته باشند.
اما سؤالی که مطرح است این است که آیا ارتباط جنسی در بین حیوانات آزاد است، به بیان دیگر؛ هر حیوانی می تواند آزادانه با هم نوع خود روابط جنسی داشته باشد؟! و یا این که این آزادی مطلقی که اشو از آن صحبت می کند، حتی در میان حیوانات هم وجود ندارد و تصور می شود با این حرف، اشو می خواهد انسانها را به مقامی پست تر از حیوانات بکشاند. آن هم انسانی که بالاترین مخلوق خداوند بوده و خداوند او را به واسطه فکر و فهمی که به او ارزانی داشته، بر تمام حیوانات برتری داده است.
در بین پرندگان؛ پیدا کردن جفت مناسب و ساختن خانه و کمک در نگهداری از تخمها برای به دنیا آمدن جوجه ها و در واقع تشکیل یک خانواده کوچک و پایبندی به تعهدات و مسئولیت هایی که بر عهده هر یک از پرنده نر و ماده می باشد، دلیل محکمی در آزاد نبودن روابط جنسی در بین حیوانات است؛ برای مثال؛ خروسی که 10 مرغ داشته باشد، آیا اجازه می دهد که؛ خروسی دیگر به مرغهایش نزدیک شود و آزادانه با مرغ او اعمال جنسی داشته باشد؟!، و یا تا سر حدّ مرگ با او مبارزه می کند و مانع او می شود. حتی در جنگل حیواناتی که دسته جمعی زندگی می کنند ما شاهد این نوع آزادی جنسی نیستیم.
اینها تماما شاهد بر این مطلبند که: در بین حیواناتی که اشو می گوید: «باید مانند آنها ازدواجی در کار نباشد»، می بینیم در بین حیوانات نیز آزادی مسایل جنسی به نحوی که اشو می گوید، وجود ندارد و مورد بسیاری از حیوانات زمانی که دو موجود با هم جفت میشوند به تعهّدات شان نسبت به این جفت شدن عمل می کنند.
اشو روابط قانونی و سالمی را که در ازدواج برقرار می شود، نمی پسندد و از آن اظهار ناخشنودی می کند. او می گوید: من سراپا طرفدار عشق هستم، چون عشق شکست می خورد. من از ازدواج دل خوشی ندارم، چون ازدواج موفق می شود و به تو ثبات و آرامشی دائمی می بخشد و خطر همین جا است، تو به یک اسباب بازی راضی می شوی.[5]
در پونا[6] و اشوپارکهایی که سانیاسین ها[7] تشکیل می دهند، این مسئله دیده می شود که انسانهایی که وارد آنجا می شوند اعتقادی به ازدواج نداشته و با هم روابط جنسی آزاد دارند. این در واقع یکی از خصوصیات شهر راجنیش پورام آمریکا نیز بود.
این در حالی است که دیده می شود مُنشی خصوصی اشو؛ (شیلا) که سالها در کنار اشو بوده قبل از اخراج اشو از آمریکا با یکی از طرفداران سوئیسی اشو ازدواج کرده و برای از دست ندادن همسر خود و داشتن زندگی آرام، به آلمان غربی فرار می کند.[8]
[1]. اشو، راز 1، ترجمه: خاتمی، محسن، ص 78.
[2]. اشو، در هوای اشراق، ترجمه: قهرمانی، فرشید / مقدم، فریبا، ص 364.
[3]. اشو، پیوند، ترجمه: براتی، عبدالعلی، ص 72.
[4]. اشو، آفتاب در سایه، براتی، عبدالعلی، ص 140.
[5]. اشو، الماسهای اشو، ترجمه، فرجی، مرجان، ص 230.
[6]. شهر پونا در غرب هند و در ایالت مهاراشترا که بزرگترین ایالت هندوستان می باشد واقع شده است مرکز این ایالت شهر بزرگ و معروف بمبئی میباشد. شهر پونا با نزدیک به 5 میلیون نفر جمعیت و ۷۷۰۰۰ کیلومتر مربع وسعت دومین شهر بزرگ ایالت میباشد..
[7]. به پیروان اشو سانیاسین گفته میشود.
[8]. برگرفته از سایت تبیان (داریوش عشقی).