Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

ازدواج بین دو عید

یکی از بزرگ ترین مزیت های دین اسلام عقل گرایی و مبارزه با خرافاتی است که در زمان جاهلیت وجود داشته و یا بعد از آن به وجود می آید. از جملۀ خرافاتی که ممکن است در میان مردم پیدا شود، فال بد زدن یا همان تشاؤم است. در احادیث متعدّدی از مسلمانان خواسته شده است تا از فال بد زدن بپرهیزند. برای نمونه پیامبر گرامی اسلام می فرماید: “فال بد زدن را کنار بگذارید”.[1] و در روایت دیگری می فرماید: “… اگر گاهی به عملی فال بد زدی آن را ( با توکل بر خدا) انجام ده”.[2]

در صدر اسلام نیز اعراب جاهلی به خاطر برداشت نادرستی که از ماه های سال داشتند، ازدواج در ماه شوّال – بین عید فطر و عید قربان- را جایز نمی دانستند،[3] و معتقد بودند هر ازدواجی که در این ماه انجام شود منجر به جدایی یا فوت می شود. ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه در فصل بیان احوال و اخبار عایشه؛ همسر پیامبر گرامی اسلام می گوید: پیامبر (ص) در ماه شوال با عایشه ازدواج کرد و عایشه نیز دوست داشت که دختران را در ماه شوال همسر دهد و بارها می گفت: با این که من در ماه شوال ازدواج کرده ام؛ آیا در میان زنان پیامبر (ص) خوش بخت تر از من سراغ دارید! سپس ابن ابی الحدید می افزاید: عایشه با این حرفش در صدد ردّ عقیدۀ کسانی بود که در صدر اسلام گمان می کردند ازدواج در ماه شوّال و بین دو عید ( عید فطر و عید قربان) مکروه و ناپسند است.[4] امروزه نیز در بین برخی از مسلمانان به خصوص اهل سنت، و در برخی از مناطق آسیا، این عقیدۀ باطل، که از همان عقیدۀ جاهلی نشأت گرفته است، رایج است.

بنابراین؛ و با توجه به مطالبی که ذکر شد؛ چنین عقیده ای صحیح نیست و ازدواج بین این دو عید بزرگ منع شرعی ندارد.[5]


[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 8، ص 196، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365.

[2]. حر عاملی، وسائل‏الشيعة، ج 11، ص 362.

[3]. آنان شوال را مشتق از “اشال” به معنای “ازال = از بین رفت ” می دانستند. نک: القاری، ملا علی، مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ج 10، ص81، مصدر، سایت المشكاة الإسلامية.

[4]. ابن ابی الحدید المعتزلی، شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 190، ناشر: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم، 1337.

[5]. حلی، یحیی بن سعید، الجامع للشرائع، ص 453، مؤسسه سیدالشهداء، قم، 1405.