کپی شد
ادله مخالفان روایات قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله)
بعضی از صاحبنظران و دانشمندان شیعه، به دلایل مختلف، محتوای احادیث قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله) را نپذیرفتهاند که در ادامه، سخنان برخی از آنان ذکر میشود:
شیخ مفید مینویسد: «روایتی که در باره خوابماندن پیامبر (صلی الله علیه و آله) از نماز صبح است، همانند روایت سهو آن حضرت در نماز، از نوع اخبار آحادی است که نه موجب علمی میشود و نه موجب عملی، و هر کس بر طبق آن عمل کند بر ظن و گمان اعتماد کرده نه بر یقین…، علاوه بر این که مخالف نظر گروه حق است که بدون اختلاف معتقدند: هرکس نماز واجبی از او فوت شود، باید در هر وقت از شب و روز که آن را به یاد آورد، قضای آن را به جا آورد، البته مادامیکه وقت برای نماز واجب حاضر، تنگ نباشد، و هرگاه بر انسان، ادای نماز واجبی که وقت آن داخل شده حرام باشد، به خاطر اینکه باید ابتدا نماز واجبی که از او فوت شده قضا نماید، به طریق اولی پرهیز از نوافل قبل از قضای نماز واجب فوت شده لازم است (در حالی که در روایت مورد بحث آمده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، قبل از ادای نماز قضای واجب، دو رکعت نماز نافله خواند). در باره این حکم، روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وارد شده که فرمود: «لا صلاة لمن علیه الصلاة» که منظور حضرت آن است که کسیکه نماز واجبی بر عهده او است، نماز نافله و مستحبی از او پذیرفته نیست».[1]
البته ایشان در ادامه، با تفاوت گذاشتن بین سهو و خواب، به گونهای خواسته سهو را به دور از شأن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بداند، در حالی که خواب ماندن برای نماز را خیلی مستبعد و دور از شأن مقام آن حضرت نشمرده است.[2]
علامه حلی معتقد است: این حدیث به جهت استحاله صدور آن از پیامبر (صلی الله علیه و آله) باطل است.[3]
شیخ انصاری بعد از نقل و بررسی نظرات بعضی از بزرگان، میگوید:
«انصاف آن است که خواب ماندن پیامبر (صلی الله علیه و آله) یا یکی از معصومان (صلوات الله علیهم) از واجب –مخصوصا فرائض- نقص آنها محسوب میشود که اخبار دالّ بر کمال ایشان و نهایت عنایت پروردگار به آنان در دورنگهداشتنشان از لغزش، آن را نفی میکند. بلکه بعد از تأمل و دقت، ظاهر آن است که نقص و عیب خوابماندن آن حضرت از سهو ایشان در دو رکعت نماز، بیشتر است… و بهطور کلی، صدور اینگونه روایات، مخالف قطع به اخباری است که در کمالات معصومان (علیهم السلام) و عدم صدور قبائح از آنها –چه در فعل و چه در ترک، چه در کودکی و چه در بزرگی، چه عمد و چه خطا- وارد شدهاست».[4]
وی سپس در ادامه به توجیه این اقدام حضرت میپردازد: «مگر آنکه کسی قائل به امکان سقوط ادای نماز از آن حضرت در آن وقت، به جهت مصلحتی که خدای سبحان میداند، شود… (مصلحتی) همانند آنچه در روایت سعید بن اعرج وارد شد که این اتفاق باعث رحمت بر امت اسلام بود که اگر کسی نماز صبحش قضا شد، مورد سرزنش دیگران واقع نشود».[5]
[1]. مفید، محمد بن محمد، عدم سهو النبي (صلى الله عليه و آله)، ص 27 و 28.
[2]. همان، ص 28 – 30.
[3]. حلّى، حسن بن يوسف، منتهى المطلب في تحقيق المذهب، محقق/ مصحح: بخش فقه در جامعه پژوهشهاى اسلامى، ج 4، ص 147.
[4]. انصارى دزفولى، مرتضى بن محمد امين، رسائل فقهية، محقق/ مصحح: گروه پژوهش در كنگره، ص 322 و 323.
[5]. همان، ص 323.